گنجور

 
سعدی کمال‌الدین اسماعیل

فهرست زیر شامل اشعاری است که در نسخه‌های دیوان‌های هر دو سخنور آمده است و به هر دو منتسب است:


  1. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵ :: کمال‌الدین اسماعیل » ترکیبات » شمارهٔ ۷ - و قال ایضاً یمدحه

    سعدی (بیت ۱): کارم چو زلف یار پریشان و دَرهم‌ست - پشتم به سان ابروی دل‌دار پرخَم‌ست

    کمال‌الدین اسماعیل (بیت ۹): کارم چو زلف یار پریشان و در همست - پشتم به سان ابروی دلدارم بر خمست


در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها سعدی مصرع یا بیتی از کمال‌الدین اسماعیل را عیناً نقل قول کرده است:


  1. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۰ :: کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹

    سعدی (بیت ۸): دشنام همی دهی به سعدی - من با دو لب تو کار دارم

    کمال‌الدین اسماعیل (بیت ۸): دشنام همی‌دهی مرا باش - من با دو لب تو کار دارم



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:ما را همه شب نمی‌برد خواب - ای خفتهٔ روزگار دریاب


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۳ - ایضا له:مخدوم بزرگ، صدر منعم - ای پایۀ تو ورای القاب


  2. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴:این بوی روح‌پرور از آن خوی دلبر است - وین آب زندگانی از آن حوض کوثر است

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۳:در چشمت ار حقیر بود صورت فقیر - کوته نظر مباش که در سنگ گوهرست


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۴۲ - وله ایضا:در شعر من بعیب نگیرند اهل فضل - گر جای جای قافیه بعضی مکرّرست


  3. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸:چو نیست راه برون آمدن ز میدانت - ضرورتست چو گوی احتمال چوگانت


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۷۳ - وله ایضا:زهی به ذروة کیوان رسیده ایوانت - شکوه هفت سپهر از چهار ارکانت


  4. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴:جان من! جان من فدای تو باد - هیچت از دوستان نیاید یاد

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۳۵:هر که دندان به خویشتن بنهاد - خیر دیگر به کس نخواهد داد

    سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۸:گر تضرع کنی و گر فریاد - دزد زر باز پس نخواهد داد


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - و قال ایضاً یمدحه:اصفهان خرّمست ومردم شاد - این چنین عهدکس ندارد یاد

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۸۲ - ایضا له:هر که این هر دو قطعه بر خواند - که ازین پیش کردم آنرا یاد

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۸۳ - وله ایضا:دوش خر بنده کرد پیشم یاد - کاسبک خواجه زندگی بتو داد

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۸۴ - وله ایضا:خواجه از بخل در مسلمانی - اعتقادی برای خود بنهاد


  5. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۳:هر که می با تو خورد عربده کرد - هر که روی تو دید عشق آورد

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۵۴:مرد دیگر جوان نخواهد بود - پیریش هم بقا نخواهد کرد

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۵۵:ملک ایمن درخت بارورست - زو قناعت به میوه باید کرد

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۳۳:شادمانی مکن که دشمن مرد - تو هم از مرگ جان نخواهی برد

    سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱۷:ای بسا اسبِ تیزرو که بماند - که خرِ لنگْ جان به منزل برد

    سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۲:بخور، ای نیک‌سیرتِ سَره‌مَرد - کان نگون‌بخت گِرد کرد و نخوَرد

    سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۷:گرچه بیرون ز رزق نتوان خوَرد - در طلب کاهلی نشاید کرد


    کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۴۶:یار با ما وفا نخواهد کرد - با خودم آشنا نخواهد کرد


  6. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵:کسی به عیب من از خویشتن نپردازد - که هر که می‌نگرم با تو عشق می‌بازد

    سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۶ - تقریرات ثلاثه:به عمر خویش ندیدم من این چنین علوی - که خمر می‌خورد و کعبتین می‌بازد

    سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۶ - تقریرات ثلاثه:پیام صاحب عادل علاء دولت و دین - که دین به دولت ایام او همی نازد


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۱۵ - وله ایضا:همیشه نعمت دنیا بسوی آن یا زد - که او جزای بدیها به نیکوی سازد

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۱۶ - وله ایضا فی الشّکایة:دل مرا چو سپهر از غمی بپردازد - هم از نخست بسیج دگر غم آغازد


  7. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹:کسی که روی تو دیده‌ست حال من داند - که هر که دل به تو پرداخت صبر نتواند

    سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱۹:به روزگارِ سلامت، شکستگان دریاب - که جبرِ خاطرِ مسکین بلا بگرداند


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۵۹ - وقال ایضا یمدح الاتابک الاعظم سعد بن زنگی طاب ثراواه اوان استخلاصه من المواخذه:ایا شهی که ضمیرت بچشم گوشۀ فکر - رموز غیب ز لوح ازل فروخواند


  8. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷:یار باید که هر چه یار کند - بر مراد خود اختیار کند


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۶۴ - ایضاً له:ای بزرگی که دست تریبتت - پای اقبال استوار کند


  9. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳:به بوی آن که شبی در حرم بیاسایند - هزار بادیه سهلست اگر بپیمایند


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۶۰ - وله ایضا:بزگوارا این خواجگی همه آنست - که روی از پس پرده به خلق ننمایند


  10. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴:چه سرو است آن که بالا می‌نماید - عنان از دست دل‌ها می‌رباید

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵:نگفتم روزه بسیاری نپاید - ریاضت بگذرد سختی سر آید


    کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۳۴:چه باشد گر ز من یادت نیاید - که از دوری فراموشی فزاید

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۷۸ - وله ایضاً:خطی زاری بسی ناخوشتر از ریش - که الحق جز ستردن را نشاید


  11. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶:به حسن دلبر من هیچ در نمی‌باید - جز این دقیقه که با دوستان نمی‌پاید

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹:فراق را دلی از سنگ سختتر باید - مرا دلیست که با شوق بر نمی‌آید

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰:مرو به خواب که خوابت ز چشم بِرباید - گرت مشاهدهٔ خویش در خیال آید

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۲۰:حقیقتیست که دانا سرای عاریتی - ز بهر هشتن و پرداختن نفرماید

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - در مدح صاحب دیوان:سفینهٔ حکمیات و نظم و نثر لطیف - که بارگاه ملوک و صدور را شاید

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۱۴:گمان مبر که جهان اعتماد را شاید - که بی‌عدم نبود هر چه در وجود آید


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۷۷ - و قال ایضاً یمدحه:بزرگوارا! صدرا ! مرا چنان باید - که خاک پای تو بر اوج چرخ بفزاید

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۱ - وله ایضا:امام ملّت و مفتیّ مشرق و مغرب - بیان کند که شریعت چه حکم فرماید

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۲ - ایضا له:اگر به کم ز منی داد شغل من خواجه - روا بود که مرا صد امید بفزاید


  12. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۳:آفتاب است آن پری‌رخ؟ یا ملائک؟ یا بشر؟ - قامت است آن؟ یا قیامت؟ یا الف؟ یا نیشکر؟


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۲ - وقال ایضاًفی مدح الاتابک الاعظم مظفّرالدّنیاوالدّین ابی بکر بن سعد زنگی طاب مثواه و یصف الفلک:کیست آن سیّاح، کورا هست بر دریا گذر - مسرعی کو سال و مه بی پای باشد در سفر؟


  13. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴:آمد گه آن که بوی گلزار - منسوخ کند گلاب عطار

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸:شرط است جفا کشیدن از یار - خمر است و خمار و گلبن و خار

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۱:بردند پیمبران و پاکان - از بی‌ادبان جفای بسیار

    سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۴:زاهد که درم گرفت و دینار - زاهدتر از او یکی به دست آر

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۷۳:سرهنگ لطیف خوی دل دار - بهتر ز فقیه مردم آزار


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۷ - وله ایضا:ای رتبت تو ورای مقدار - وی همّت تو ستاره آثار

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۱ - وله ایضا:ای دل سیه لطیف دیدار - وی سیم تن خجسته آثار


  14. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۰:ای به خلق از جهانیان ممتاز - چشم خلقی به روی خوب تو باز

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۱:متقلب درون جامه ناز - چه خبر دارد از شبان دراز

    سعدی » گلستان » دیباچه:گر کسی وصف او ز من پرسد - بی‌دل از بی‌نشان چه گوید باز؟

    سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱۸:آن که چون پسته دیدمش همه مغز - پوست بر پوست بود همچو پیاز

    سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۴ - رساله در عقل و عشق:گر کسی وصف او ز من پرسد - بیدل از بی‌نشان چه گوید باز


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۱۵ - وله ایضا:ای ترا جمع گشته در ره آز - همّت کوته و امید دراز


  15. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۸:رها نمی‌کند ایام در کنار منش - که داد خود بستانم به بوسه از دهنش


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۱۱ - وقال ایضاً یمدح الامیر الکبیر السعّید ضیاء الدّین احمد بن ابی بکر البیا بانکی:درست گشت همانا شکستگّی منش - که نیک از ان بشکست زلف پر شکنش


  16. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:جزای آن که نگفتیم شکر روز وصال - شب فراق نخفتیم لاجرم ز خیال

    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۶ - پند و موعظه:توانگری نه به مال است پیش اهل کمال - که مال تا لب گور است و بعد از آن اَعمال

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۵۹:چنانکه مشرق و مغرب به هم نپیوندند - میان عالم و جاهل تألفست محال

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۶۱:کَسان که تلخیِ حاجت نیازمودَستَند - تُرُش کنند و بِتابند روی از اهلِ سؤال

    سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۳:قرار بر کفِ آزادگان نگیرد مال - نه صبر در دلِ عاشق نه آبْ در غربال


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۲۵ - وله ایضا یمدحه و یهنّیه بالزّفاف:چو خیل زنگ بیار استند صفّ جدال - سپاه روم هزیمت گرفت هم در حال

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۸ - وله ایضا:محقّق است که چیزی که آن رسد به کمال - بود هر آینه آن چیز را نهیب زوال


  17. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۷:شکست عهد مودّت نگار دلبندم - برید مهر و وفا یار سست‌پیوندم


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۴۵ - ایضا له:ایا رسیده ز فضل و هنر بدان رتبت - که تیر چرخ خطابت کند خداوندم


  18. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۳:می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرم - خبر از پای ندارم که زمین می‌سپرم


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۳۶ - و قال ایضاً یمدح سلطان الشّریعهٔ رکن الدّین:ای بزرگی که چو من راه مدیحت سپرم - همه بر شارع اقبال بود رهگذرم


  19. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۴:نرفت تا تو برفتی خیالت از نظرم - برفت در همه عالم به بی دلی خبرم

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۵:یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم - گرم چو عود بر آتش نهند غم نخورم

    سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۳:مرا به صورت شاهد نظر حلال بود - که هرچه می‌نگرم شاهدست در نظرم


    کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸:مرا که زهره نباشد که در رخت نگرم - بیا بگو که ز وصل تو بر چگونه خورم؟


  20. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۰:نه دست‌رسی به یار دارم - نه طاقت انتظار دارم


    کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹:نه دسترسی به یار دارم - نه طاقت انتظار دارم


  21. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱:گر تیغ برکشد که محبان همی‌زنم - اول کسی که لاف محبت زند منم


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۲۹ - و قال ایضا فی الجربات:کوه بلاشدست ز رنج جرب تنم - بیچاره من که کوه بناخن همی کنم


  22. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۴:یا رب آن روی است یا برگ سمن؟ - یا رب آن قد است یا سرو چمن؟

    سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۴۵:ای خداوندان طاق و طمطراق - صحبت دنیا نمی‌ارزد فراق


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۶۰ - ایضاله:صاحب عادل شهاب ملک و دین - ای درونت مهبط روح الامین


  23. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:سرمست بتی لطیف ساده - در دست گرفته جام باده


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۹۲ - و له ایضا فی صفة صندوقچه:ای از پی حلّ و عقد دایم - در بند و گشایش او فتاده

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۹۳ - ایضا له:ای خواجه بدیدمت دل تو - چون عارض یار تست ساده


  24. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۰:تا کی‌ام انتظار فرمایی - وقت نامد که روی بنمایی؟

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۲:همه چشمیم تا برون آیی - همه گوشیم تا چه فرمایی


    کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷:تا کی‌ام انتظار فرمایی؟ - وقت نامد که روی بنمایی؟

    کمال‌الدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۲۸ - ایضاً له:ای ز وصف مکارمت قاصر - هر فصیحی و مدحت‌آرایی


  25. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۲:تو با این لطف طبع و دل‌ربایی - چنین سنگین‌دل و سرکش چرایی؟

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۷:گرم راحت رسانی ور گزایی - محبت بر محبت می‌فزایی

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۹۴:خداوندان نعمت را کرم هست - ولیکن صبر به بر بینوایی

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۹۵:طبیبی را حکایت کرد پیری - که می‌گردد سرم چون آسیایی

    سعدی » گلستان » دیباچه:بمانَد سال‌ها این نظم و ترتیب - ز ما هر ذرّه خاک افتاده جایی


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۴۵ - فی مدح ابن بدرالدّین باسمعیل:بنامیزد چنان فرّخ لقایی - که گویی سایۀ پرّ همایی


  26. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۶:دریچه‌ای ز بهشتش به روی بگشایی - که بامداد پگاهش، تو روی بنمایی

    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۰ - تنبیه و موعظت:دریغ روز جوانی و عهد برنایی - نشاط کودکی و عیش خویشتن رایی

    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۱ - تغزل و ستایش صاحب دیوان:شبی و شمعی و گوینده‌ای و زیبایی - ندارم از همه عالم دگر تمنایی

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۹۳:امید عافیت آنگه بود موافق عقل - که نبض را به طبیعت شناس بنمایی

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۹۶:ضمیر مصلحت اندیش هر چه پیش آید - به تجربت بزند بر محک دانایی

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۷۸:امید عافیت آن گه بود موافق عقل - که نبض را به طبیعت شناس بنمایی


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۹۰ - وقال ایضاً فی الموعظة والنصیحة:مرا دلیست ز انواع فکر سودایی - که هیچ گونه رهش نیست سوی دانایی

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۹۲ - و قال ایضاً:بزرگوارا در انتظار بخشش تو - نمانده است مرا بیش از این شکیبایی


  27. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۱:ای از بهشت جزوی و از رحمت آیتی - حق را به روزگار تو با ما عنایتی


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۷۵ - در مدح رکن الدّین صاعد گوید:ای از بسیط جاه تو گردون ولایتی - وی از سپاه رای تو خورشید رایتی


  28. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۲:دو چشم مست تو برداشت رسم هشیاری - و گر نه فتنه ندیدی به خواب، بیداری

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۴:مرا دلیست گرفتار عشق دلداری - سمن بری صنمی گلرخی جفاکاری

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۵:من از تو روی نپیچم گرم بیازاری - که خوش بود ز عزیزان تحمل خواری

    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۶ - در پند و ستایش:بزن که قوت بازوی سلطنت داری - که دست همت مردانت می‌دهد یاری

    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۷ - در ستایش:گرین خیال محقق شود به بیداری - که روی عزم همایون ازین طرف داری

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۰۴:اگر ممالک روی زمین به دست آری - وز آسمان بربایی کلاه جباری

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۰۶:شنیده‌ام که فقیهی به دشتوانی گفت - که هیچ خربزه داری رسیده؟ گفت آری

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۰۷:گر از خراج رعیت نباشدت باری - تو برگ حاشیت و لشکر از کجا آری؟


    کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۵:کجایی ای به دو رُخ آفتابِ دلداری؟ - چگونه‌ای که نه‌ای هیچ جایْ دیداری؟

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۷۳ - وقال ایضاً بمدح الصاحب عمیدالدین الفارسی:بدیدمت نه سر آن معاملت داری - که دست بازکشی یکدم از ستمکاری

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۱۹ - ایضا له:جهان لطف و کرم افتخار اهل قلم - که نیست فضل و هنر را به از تو غمخواری

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۲۰ - در مدح صدر قوام الملّة و الدّین ابراهیم بنداری گوید و به دمشق فرستد.:نسیم باد صبا هیچ عزم آن داری - که این تکاسل طبعیّ خویش بگذاری


  29. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۱:سخت زیبا می‌روی یک بارگی - در تو حیران می‌شود نظارگی


    کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱:گر بخواهی کشتنم یکبارگی - رحمتی آخر برین بیچارگی


  30. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۴:تَرَحَّمْ ذِلَّتی یا ذَا المعالی - وَ واصِلْنی اِذا شَوَّشْتَ حالی

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۱۶:نظر کردم به چشم رای و تدبیر - ندیدم بِه زِ خاموشی، خِصالی


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۲۷ - و له ایضا:بزرگی را همی دانم که هرگز - چو او کس نیست در افساد حالی


  31. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۴:زنده بی دوست خفته در وطنی - مَثَلِ مرده‌ایست در کفنی

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۵:سروقدی میان انجمنی - به که هفتاد سرو در چمنی

    سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۸:مَطَلب، گر توانگری خواهی - جز قناعت که دولتیست هَنی

    سعدی » خبیثات و مجالس الهزل » خبیثات » شمارهٔ ۴۸:خوش بود عیش با شکر دهنی - ارغوان روی و یاسمن بدنی


    کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۴:ترسم آن نوش ز لب کم سخنی - در زبانها فتد به بی دهنی


  32. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۸:ای سرو حدیقه معانی - جانی و لطیفه جهانی

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۲۳:یاران کجاوه، غم ندارند - از منقطعان کاروانی

    سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۷:سَمْعی اِلیٰ حُسْنِ الْاَغانی - مَنْ ذَا الَّذی جَسَّ الْمَثانی؟


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۸۶ - وله ایضاً:تنها هرگز نخورد خواجه - در مدّت عمر خویش نانی

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۸۷ - وله ایضاً:نانیست درین جهان و آبی - از دیدۀ آدمی نهانی

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۲۹ - وله ایضا:ای لطف تو آب زندگانی - وی ذات تو عالم معانی

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۳۱ - ایضا له:آن ریش فلان مزد قانی - ریشیست عظیم باستانی


  33. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۰:بنده‌ام گر به لطف می‌خوانی - حاکمی گر به قهر می‌رانی

    سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۱۴:گر تو قرآن بر این نَمَط خوانی - ببری رونقِ مسلمانی


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۳۲ - ایضا له:جو همی خواستم پریر به شعر - از که؟ از نا خوشی گرانجانی

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۳۳ - ایضا له:کرده یی ژار با من انعامی - که کم و کیف آن تو خود دانی


  34. سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۶:نگویم آب و گل است آن وجود روحانی - بدین کمال نباشد جمال انسانی

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۲۱:مقابلت نکند با حجر به پیشانی - مگر کسی که تهور کند به نادانی

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۶۳:کرم به جای فروماندگان چو نتوانی - مروتست نه چندانکه خود فرومانی

    سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایتِ شمارهٔ ۱۰:ز بخت، روی‌تُرُش‌کرده، پیشِ یارِ عزیز - مرو، که عیش بر او نیز تلخ گردانی

    سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۱۹:ز قدر و شوکتِ سلطان نگشت چیزی کم - از التفات به مهمان‌سرایِ دهقانی

    سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۱:ندیده‌ای که چه سختی همی‌رسد به کسی - که از دهانش به در می کنند دندانی

    سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی:توانگران را وقف است و نذر و مهمانی - زکات و فطره و اعتاق و هدی و قربانی


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۸۵ - و قال ایضاً یمدحه:بگویم و نکند رخنه در مسلمانی - تویی که نیست ترا در همه جهان ثانی

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۳۴ - وله ایضا:جهان فضل و فضایل امام ربّانی - که قایمست بتو قوّت مسلمانی


  35. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴:چون دل ز هوای دوست نتوان پرداخت - درمانش تحمل است و سر پیش انداخت


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۱:از بس که تنم ز آتش دل بگداخت - نتوان تنم از شمع همی باز شناخت


  36. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶:روزی گفتی «شبی کنم دلشادت - وز بند غمان خود کنم آزادت»


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳:شاها چو به داد داد هر کس دادت - داد طرب امروز بباید دادت


  37. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷:صد بار بگفتم به غلامان درت - تا آینه دیگر نگذارند برت


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۶:روزی گیرم میان تو چون کمرت - یا همچو قبا تنگ در آرم ببرت


  38. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸:آن یار که عهدِ دوستاری بشکست - می‌رفت و منش گرفته دامان در دست

    سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹:شب‌ها گذرد که دیده نتوانم بست - مردم همه از خواب و من از فکر تو مست

    سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰:هشیار سری بوَد ز سودای تو مست - خوش آن که ز روی تو دلش رفت ز دست

    سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:آن کیست که دل نهاد و فارغ بنشست - پنداشت که مهلتی و تأخیری هست

    سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲:تدبیر صواب از دل خوش باید جست - سرمایهٔ عافیت کفافست نخست

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۲:خیری که برآیدت به توفیق از دست - در حق کسی کن که درو خیری هست


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۹:باور نکنی که از من عشوه پرست - بر بود دل شکسته آن نرگس مست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۰:ای عزم تو بر شکستن عهد درست - ز آمد شدن تو پای اومید سست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۱:دی توبت من ز آستین برزد دست - بشکست پیاله را و پنداشت که رست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۲:غمگین دل من که شادمان از غم تست - عمری گم کرد و جز رضای تو نجست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۳:ترکم سوی آماجگه آمد سرمست - چون غمزۀ خود تیر و کمان اندر دست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۴:این ساغر می که بر کف دست من است - دانی که چراست نازنینم پیوست؟

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۵:عید آمد و ساز پارسایی بشکست - گل نیز چو روزه رخت برخواهد بست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۶:تا هست ترا چراغ دانش در دست - از پای طلب همی نباید بنشست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۷:چون دید بگاه رفتن از عزم درست - بر رهگذر لب پی جانم شده سست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۸:فرزند ترا اگر بکوهست نشست - از کان هرگز قیمت گوهر نشکست


  39. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲:وه وه که قیامت‌ست این قامت راست - با سرو نباشد این لطافت که تو راست

    سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:آن کس که خطای خویش بیند که رواست - تقریر مکن صواب نزدش که خطاست

    سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۲۷:می‌میرم و همچنان نظر بر چپ و راست - تا آنکه نظر در او توان کرد کجاست؟

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۸۰:می‌میرم و همچنان نظر بر چپ و راست - تا آنکه نظر در او توان کرد کجاست؟


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۹:ای ترک حصاری همه چیزت بنواست - الّا یک چیز کز تو آن عین خطاست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۰:یک روز شبی چو شمع برخواهم خاست - ورنیز زبانم ز کسان باید خواست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۱:ای دل اگرت بوصل دلدار هواست - مرگ خود و زندگیت ازو باید خواست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۲:تا دل بهوا جویی مهرت برخاست - هر شب غم تو تا بسحر مونس ماست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۳:در چاه ز نخدانت دل ما بنواست - وان خال سیاه تو بدین حال گواست


  40. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷:خیزم بروم چو صبر نامحتمل‌ست - جان در قدمش کنم که آرامِ دل‌ست

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۱۲:این بار نه بانگ چنگ و نای و دهلست - کاین بار شکار شیر و جنگ مغلست


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۴:هر چند که روی لاله بس دلگسلست - در هجر تو چشم من زر و بیش خجلست


  41. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸:آن ماه که گفتی ملک رحمانست - این بار اگرش نگه کنی شیطانست


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۰:تیغ تو که لب تا لب او دندانست - دندان اجل در لب او پنهانست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۱:از بس که رخ لاله خوش و خندانست - چشم تر نرگس اندر و حیرانست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۲:وقتی که درو راحت درویشانست - از من بشنو گر بتوانی دانست


  42. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰:از بس که بیازرد دل دشمن و دوست - گویی به گناه مسخ کردندش پوست

    سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱:ای در دل من رفته چو خون در رگ و پوست - هرچ آن به سر آیدم ز دست تو نکوست

    سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:چون حال بدم در نظر دوست نکوست - دشمن ز جفا گو ز تنم برکن پوست

    سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳:غازی ز پی شهادت اندر تک و پوست - وان را که غم تو کشت فاضلتر ازوست

    سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴:گر دل به کسی دهند باری به تو دوست - کت خوی خوش و بوی خوش و روی نکوست

    سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵:گر زخم خورم ز دست چون مرهم دوست - یا مغز برآیدم چو بادام از پوست

    سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶:گویند رها کنش که یاری بدخوست - خوبیش نیرزد به درشتی که دروست

    سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵:گر خود ز عبادت استخوانی در پوست - زشتست اگر اعتقاد بندی که نکوست

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۱۰:خواهی که به طبعت همه کس دارد دوست - با هر که در اوفتی چنان باش که اوست

    سعدی » مجالس پنجگانه » شمارهٔ ۲ - مجلس دوم:دشمن که جفایی کند آن شیوۀ اوست - باری تو جفا مکن که معشوقی و دوست


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۰:گازر بچه را سپید کاری آهوست - در آب بسان مردم چشم نکوست


  43. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷:شب نیست که چشمم آرزومند تو نیست - وین جان به لب رسیده در بند تو نیست


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۵:خون باد دل ارشاد بپیوند تو نیست - جان برخی اگر بر سر سوگند تو نیست


  44. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰:روی تو به فال دارم ای حور نژاد - زیرا که بدو بوسه همی نتوان داد

    سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹:دادار که بر ما در قسمت بگشاد - بنیاد جهان چنانکه بایست نهاد

    سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۲:پیشِ که بر آورم ز دستت فریاد؟ - هم پیشِ تو از دستِ تو گر خواهم داد

    سعدی » خبیثات و مجالس الهزل » خبیثات » شمارهٔ ۱۰:آن شیفته را چو باد در بوق افتاد - آن گنبد سیم‌رنگ بر باد بداد

    سعدی » خبیثات و مجالس الهزل » خبیثات » شمارهٔ ۱۱:آن عهد به یاد داری و دولت و داد - کز عاشق بیچاره نمی‌‌کردی یاد؟

    سعدی » خبیثات و مجالس الهزل » خبیثات » شمارهٔ ۱۲:گفتم که بیا پیش من ای حور‌نژاد - گفتا که بیار تا چه‌ام‌ خواهی داد


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۴:بلبل بسپیده دم همی زد فریاد - کین آتش گل در همه گلزار افتاد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۵:دمی می رفتم مست و کش و خرّم و شاد - آن ماه دو هفته پیش من باز افتاد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۶:وقتی که بتم گره بر آن زلف نهاد - از سختی بند بر قفا می افتاد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۷:از بس که سوی چمن برد بوی تو باد - وز بس که کند گل ز دور خار تو باد


  45. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲:نوروز که سیل در کمر می‌گردد - سنگ از سر کوهسار در می‌گردد


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۴:چون کار زمانه بر گذر می‌گردد - هردم همه کارها دگر می‌گردد


  46. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳:کس عهد وفا چنانکه پروانهٔ خرد - با دوست به پایان نشنیدیم که برد

    سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱:ای قدر بلند آسمان پیش تو خرد - گوی ظفر از هر که جهان خواهی برد

    سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲:شاها سم اسبت آسمان می‌سپرد - از کید حسود و چشم بد غم نخورد

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۱۳:از مایهٔ بیسود نیاساید مرد - مار از دم خویش چند بتواند خورد

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۲۶:در گرگ نگه مکن که بزغاله برد - یک روز ببینی که پلنگش بدرد

    سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۴:دانی که چه گفت زال با رستمِ گرد؟ - دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد

    سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۷:صیّاد نه هر بار شَگالی ببَرَد - افتد که یکی روز پلنگش بخورَد

    سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۱ - در تقریر دیباچه:دل عشق تو را واقعۀ نوح شمرد - زان روی سفینه‌ای فراهم آورد


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۸:چون دید بر آورده غم از جانم گرد - بی فایده بسیار پشیمانی خورد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۹:دوش آن دل خون گشتۀ محنت پرورد - جان هم بغم تو داد بر بستر درد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۰:هر کس که در آن قامت موزون نگرد - او را بقیاس خویش کوته شمرد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۱:آن لاله نگر چو ساغری آمده خرد - یک نیمه از آن صافی و یک نیمش درد


  47. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:آن دوست که آرام دل ما باشد - گویند که زشتست بهل تا باشد


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۷:گل خواست که چون روی تو زیبا باشد - وین خود چه خیالست و چه سودا باشد؟


  48. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳:آن را که جمال ماه پیکر باشد - در هرچه نگه کند منور باشد


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۸:آن را که چو تو نگار در خور باشد - باید که ز سیم و زر توانگر باشد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۹:ساقی که بلطف سمن تر باشد - زنجیر برونهی نه در خور باشد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۰:گر قامت بنده زین بخم تر باشد - بر پای بسان چنبرش سر باشد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۱:لعل لب او که درج گوهر باشد - در وی چو زبان نهی نه در خور باشد


  49. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۵:هر سرو که در بسیط عالم باشد - شاید که به پیش قامتت خم باشد


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۷:شمعم که غذای چشمم از نم باشد - خنده همه گریه سور ماتم باشد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۸:بسیار بدیدم و چو تو کم باشد - یاری که برنج یار خرم باشد


  50. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۷:بیچاره کسی که بر تو مفتون باشد - دور از تو گرش دلیست پر خون باشد


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۱:نالیدن بلبل ار چه موزون باشد - از نالۀ او مرا جگر خون باشد


  51. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۶:در چشم من آمد آن سهی سرو بلند - بربود دلم ز دست و در پای افکند

    سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۷:در خرقهٔ توبه آمدم روزی چند - چشمم به دهان واعظ و گوش به پند

    سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۸:گویند مرو در پی آن سرو بلند - انگشت‌نمای خلق بودن تا چند؟

    سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۲۰:در چشم من آمد آن سهی سرو بلند - بربود دلم ز دست و در پای فکند

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۹۱:پند است خطاب مهتران آن گه بند - چون پند دهند و نشنوی بند نهند


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۲:هر گوهر معنی که دلم کرد پسند - تا ناطقه را ازو کنم عقدی چند

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۳:گفتی که بگو حال دل غم پیوند - تا چند نهان کنی ز من؟ آخر چند؟

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۴:دیدی که دگر بی رخ آن سرو بلند - آمد گل و بلبل بر او رخت افکند

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۵:ای باد صبا ، بخاک پایت سوگند - از من بر خواجه بر زمین بوسی چند


  52. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۹:کس با تو عدو محاربت نتواند - زیرا که گرفتار کمندت ماند

    سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸:بس چون تو ملک زمانه بر تخت نشاند - هر یک به مراد خویشتن ملکی راند

    سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹:نه هر که ستم بر دگری بتواند - بیباک چنانکه می‌رود می‌راند


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۶:یارم چو سوار سوی میدان راند - از دشمن و دوست جان و دل بستاند

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۷:ایّام بر آنست که تا بتواند - یک روز مرا بکام خود ننشاند

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۸:پروانۀ تو عمید اصلاً بنخواند - شمعی که تو افروخته بودی بنشاند


  53. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۷:با دوست به گرمابه درم خلوت بود - وانروی گلینش گل حمام آلود

    سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴:آن گل که هنوز نو به دست آمده بود - نشکفته تمام باد قهرش بربود

    سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵:افسوس بر آن دل که سماعش نربود - سنگ است و حدیث عشق با سنگ چه سود‌؟

    سعدی » خبیثات و مجالس الهزل » خبیثات » شمارهٔ ۲۳:چون دید که پیریم سپیدی بفزود - برگشت و ارادتی زیادت ننمود

    سعدی » خبیثات و مجالس الهزل » خبیثات » شمارهٔ ۲۴:خلق از تو به رنجند و خدا ناخشنود - لعنت به تو می‌بارد و بر گَبر و جهود


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۳:گر زانکه ترا غم دلی روی نمود - بس تنگ دلیت از آن نبایست افزود

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۴:روزی دل من ز جست و جویی ناسود - پای طلبم ز بس تکاپو فرود

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۵:گل چو ز صبا حدیث رویت بشنود - لبخند یی از سر رعونت بنمود

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۶:روزی لبم از رخ تو بوسی بر بود - از ساده دلی رخ تو بر وی بخشود

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۷:انگشت گزان چو دیدمش خشم آلود - از بلعجبیم طرفه دستی بنمود

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۸:ای دل اگرت چه دیده بس رنج نمود - مگذار که او از تو بود ناخشنود

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۹:تیغ تو گیاهیست که مردم درود - وز زخم زبان برو خطایی نرود


  54. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۳:گر تیر جفای دشمنان می‌آید - دل تنگ مکن که دوست می‌فرماید

    سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۴:من چاکر آنم که دلی برباید - یا دل به کسی دهد که جان آساید

    سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰:گر تیر جفای دشمنان می‌آید - دلتنگ مشو که دوست می‌فرماید

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۲۲:سلطان که به منزل گدایان آید - گر بر سر بوریا نشیند شاید

    سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۴:دردا که طبیبْ صبر می‌فرماید - وین نفسِ حریص را شکَر می‌باید


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۰۳:گفتی دودلی تو ، از تو کاری ناید - بهتان چنین نهی تو بر من شاید

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۰۴:باغ از گل و لاله ار چه می آراید - بی روی تو دل دمی کجا آساید

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۰۵:این مردم چشم من همی نا ساید - در جستن تو جهان همی پیماید


  55. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۷:هرچند که هست عالم از خوبان پر - شیرازی و کازرونی و دشتی و لُر

    سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۷:فرق است میانِ آن که یارش در بر - تا آن که دو چشمِ انتظارش بر در


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۲:ماییم چو خر گه همه بر بسته کمر - در خدمت تو صف زده در یکدیگر

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۳:مانند دو چشمیم من و آن دلبر - در نیک و بد زمانه با هم یاور

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۴:تا ز رنکنی از دهن کیسه بدر - هرگز نرسی بوصل آن سیمین بر

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۵:تا کرد مرا دیده بروی تو نظر - اندر سر من نماند از عقل اثر

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۶:در طبع تو ناکسی و در دست تو زر - گشتند مکقیم چون گهر در خنجر


  56. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۱:تا سر نکنم در سرت ای مایهٔ ناز - کوته نکنم ز دامنت دست نیاز

    سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۲:نامردم اگر زنم سر از مهر تو باز - خواهی بکشم به هجر و خواهی بنواز


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۸:در عشق تو گر زین سپس ای مایۀ ناز - چون گل بکفم چند درست آید باز

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۹:در مدح تو مر مرا پس از فکر دراز - کم می آمد معانی خوب فراز

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۸۰:کردیم دگر شیوۀ رندی آغاز - تکبیر زدیم چار بر پنج نماز


  57. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۳:ای ماه شب‌افروز شبستان‌افروز - خرم تن آنکه با تو باشد شب و روز

    سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۴:یا روی به کنج خلوت آور شب و روز - یا آتش عشق بر کن و خانه بسوز


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۸۳:چون می شنوم برطمع خودپیروز - زین پس منم ودلی قناعت اندوز


  58. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵:رویی که نخواستم که بیند همه کس - الا شب و روز پیش من باشد و بس

    سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۶:گر بیخبران و عیبگویان از پس - منسوب کنندم به هوی و به هوس


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۸۸:احوال منت باور اگر نیست ز کس - ور این دو گواهت از رخ و اشک نه بس


  59. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۹:گویند مرا صوابرایان به هوش - چون دست نمی‌رسد به خرسندی کوش

    سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷:سودی نکند فراخنای بر و دوش - گر آدمیی عقل و هنرپرور و هوش


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۱۲:رشک ایدم از جعد تو ای عشوه فروش - کو روی ترا چنان کشد در اغوش

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۱۳:امشب منم و جام می و نوشانوش - فردا بوداع دستها در آغوش


  60. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۱:یا همچو همای بر من افکن پر خویش - تا بندگیت کنم به جان و سر خویش


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۲۳:بگشاد بخنده لعل جان پرور خویش - تا بگشادم بگریه چشم تر خویش


  61. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۲:ای بی‌تو فراخای جهان بر ما تنگ - ما را به تو فخرست و تو را از ما ننگ

    سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۷:غوّاص اگر اندیشه کند کامِ نهنگ - هرگز نکند دُرِّ گرانمایه به چنگ


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۴:خصم تو که دارد رخ زرد و دل تنگ - پیوسته چو تیغ می‌زند سر بر سنگ

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۵:از حادثه ها اگر چه باشم دلتنگ - وز واقعه ها اگر چه دارم صد رنگ

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۶:هرگز بکسی... ل این دل تنگ - وز خوی بدت نه صلح پیداست نه جنگ


  62. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳:گر دست دهد دولت ایام وصال - ور سر برود در سر سودای محال


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۵۰:ای سعد فلک را ز رخ خوب تو فال - وی مرغ کرم را ز سخایت پروبال

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۵۱:خاک سر کوی آن بت مشکین خال - می بوسیدم دوش باومید وصال

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۵۲ - قال الملک السعید شهاب الدین سلیمانشاه و ارسل به:چون نیست مرا به خدمتت راه وصال - سر بر خط دیوان تو دارم همه سال


  63. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۵:خورشید رخا من به کمند تو درم - بارت بکشم به جان و جورت ببرم

    سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶:هر سروقدی که بگذرد در نظرم - در هیأت او خیره بماند بصرم


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۳:آن روز که بر خاطر عالی گذرم - از عجب چو نرگس همه در خود نگرم

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۴:بی روی تو صدره بگل ار برگذرم - ممکن نبود که نیز در وی نگرم

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۵:گر آب خورم درد شود بر جگرم - ور خواب کنم گرد شود در بصرم


  64. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۷:شبهای دراز بیشتر بیدارم - نزدیک سحر روی به بالین آرم


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۶:بس اشک که از دیده بحاصل آرم - از آب دو چشم پای در گل آرم


  65. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۴:من بندهٔ بالای تو شمشاد‌تنم - فرهاد تو شیرین‌دهن خوش‌سخنم

    سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:هر گه که نظر بر گل رویت فکنم - خواهم که چو نرگس مژه بر هم نزنم


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۲۳:گفتی که بمه نگه کن انگار منم - روی توام آرزوست، مه را چکنم؟

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۲۴:در گوش تو گر جای نگیرد سخنم - ور غم نخوری بحالم ، ای سر و بنم


  66. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۷:گفتم که دگر چشم به دلبر نکنم - صوفی شوم و گوش به منکر نکنم


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۳۶:نه گفته بدی عهد مزور نکنم - کس را بجهان با تو برابر نکنم


  67. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۱:چون می‌کشد آن طیرهٔ خورشید و مهم - من نیز به ذل و حیف تن در ندهم

    سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۲:من با دگری دست به پیمان ندهم - دانم که نیوفتد حریف از تو بهم


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۴۲:از خطّ تو شد بنفشه را پشت بخم - و آمد ز پریشانی از آن سان برهم


  68. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۵:یاران به سماع نای و نی جامه‌دران - ما، دیده به جایی متحیر نگران


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۷۶:در فرقت تو چو بلبلم نوحه گران - چون دیدۀ نرگس از پی جان نگران

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۷۷:برخیز و مخور غم جهان گذران - بنشین و جهان بشادمانی گذران


  69. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۶:یرلیغ ده ای خسرو خوبان جهان - تا پیش قدت چنگ زند سرو روان

    سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴:امروز که دستگاه داری و توان - بیخی که بر سعادت آرد بنشان


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۹:خصم تو که همچو تیغ جمله ست زبان - سر در سر نیزه کرد مانند سنان

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۷۰:نزدیک من از شرم و ز تیمار نهان - باریک کنی همه تن خود چو میان

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۷۱:قومی شده نازنده باسرار نهان - قومی شده نازنده باسباب جهان

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۷۲:ای ترک سمن روی من ای جان و جهان - از بهر خدا این چه میانست و دهان؟

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۷۳:زان پس که فدای عشق تو کردم جان - بر من ز چه خشمناکی ای جان‌و‌جهان

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۷۴:دلدار مرا اگر فراخست دهان - گل را نه هم از خنده دهانست چنان

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۷۵:چون نیشکرم کرده ز بیداد جهان - در سینۀ تنگ لفظ شیرین پنهان


  70. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۱:ای دست تو آتش زده در خرمن من - تو دست نمی‌گذاری از دامن من


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۰۰:ای هیچ نخورده غم بغم خوردن من - ناگشته بپرسشی بپیرامن من

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۰۱:گر رنجه کنی قدم بپرسیدن من - روشن کنی از جمال خود مسکن من

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۰۲:شمعم که شدست جان من دشمن من - صد تو غم دل گرفته پیرامن من


  71. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۵:ما را نه ترنج از تو مرادست نه به - تو خود شکری پسته و بادام مده


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۴۶:از بند سخن لبم چو بگشاد گره - از خشم در ابروانش افتاد گره

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۴۷:چون دید که رکد غمزۀ خیره سته - بر قصد دلم کمان ابرو برزه


  72. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۶:نه سرو توان گفت و نه خورشید و نه ماه - آه از تو که در وصف نمی‌آیی آه


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۴۸:ای دوست اگر نیی ز حالم آگاه - کز دست تو دارم همه احوال تباه

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۴۹:ای راه وصال تو درازی کوتاه - جز بندگی تو هر چه کردیم، گناه

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۵۰:یاران منا، چه بودتان از ناگاه - کاندر پی یکدیگر برفتید بگاه؟


  73. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۱:هرگز بود آدمی بدین زیبایی؟ - یا سرو بدین بلند و خوش بالایی؟

    سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۸:گر کان فضائلی وگر دریایی - بی‌راحت خلق باد می‌پیمایی


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۵۳:من پیرو کهن گشته ز جان فرسایی - عشق آمد و داد از توام بر نایی

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۵۴:ای سرو که سر بر آسمان می سایی - وز قدّ بلند لاف می پیمایی

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۵۵:مانند گل دو رنگی ای بینایی - بی زر رخ گلگون بکسی ننمایی

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۵۶:مشتاق توام ، روی بمن ننمایی - بیمار توان، بپرسشم نگرایی

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۵۷:گل گرچه کند دعوی شهر آرایی - او چون رخ تو کجاست در زیبایی؟

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۵۸:یک روز بکوی عاشقان بر نایی - وز بهر تماشا نظری نگشایی

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۵۹:کی بر کنم از تو من دل ای بینایی - کز عشق تو گشته ام بدین رسوایی؟


  74. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۲:گیرم که به فتوای خردمندی و رای - از دایرهٔ عقل برون ننهم پای


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۷۱:گل گرچه بنکوییست انگشت نمای - سرو ارچه بشاهدیست بستان آرای

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۷۲:ز آمد شدن تو گرچه باشم در وای - تا ظن نبری کز تو بگردانم رای

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۷۳:گز زآنکه ترا بکشتنم باشد رای - باشم سوی خویش مرگ را راهنمای

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۷۴:هان ای دل حیرت زدۀ بی سر و پای - گر هست ترا بخدمت جانان رای

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۷۵:هان ای دل هرزه گوی ناپابرجای - برخاسته یی بقصد آن شهر آرای

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۷۶:شد در سر کار این دل کار افزای - صبر و خرد و هر چه مرا بدبر جای

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۷۷:با آنکه تن ضعیف من شمع آسای - از جنبش بادی بنشیند بر جای

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۷۸:در پنجه شدم با قدح مرد گرای - تا کرد چنانم که نجنبم از جای


  75. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۵:گفتم بکنم توبه ز صاحبنظری - باشد که بلای عشق گردد سپری

    سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۶:هر روز به شیوه‌ای و لطفی دگری - چندانکه نگه می‌کنمت خوبتری

    سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۰:فردا که به نامهٔ سیه درنگری - بس دست تحسر که به دندان ببری

    سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۱:گویند که دوش شحنگان تتری - دزدی بگرفتند به صد حیله‌گری


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۹۲:از غایت جنگجویی و فتنه گری - گر گل بکفت فتد دهانش بدری

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۹۳:زلف تو که چون او نبود خیره سری - مشکیست کز وسوخته شد هرجگری


  76. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۷:ای بلبل خوش سخن چه شیرین نفسی - سرمست هوی و پای‌بند هوسی


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۱۰:ما راست دلی که نیست خالی نفسی - هر گوشۀ او ز سر صاحب هوسی

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۱۱:درجنگ ترا بیازمودیم بسی - همچون سپهرخودی فگنده ...سی


  77. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۰:کردیم بسی جام لبالب خالی - تا بو که نهیم لب بران لب حالی


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۱۹:چون نیست حدیث وصلت از زر خالی - هم نرم کنم ترا بچیزی مالی

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۲۰:چون نیست چمن زرنگ و بویی خالی - پروای گل و سمن ندارم حالی


  78. سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۶:گر دولت و بخت باشد و روزبهی - در پای تو سر ببازم ای سرو سهی

    سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۶:تا دل به غرور نفس شیطان ندهی - کز شاخ بدی کس نخورد بار بهی

    سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۴:آن کس که به قرآن و خبر زو نرهی - آن است جوابش که: جوابش ندهی

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۹:معشوق هزار دوست را دل ندهی - ور می‌دهی آن دل به جدایی بنهی


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۵۰:با آنکه بکس دست بپیمان ندهی - زنجیر کنی از زور بر دست نهی

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۵۱:دل در سر زلف تونه زان بست رهی - کورا دو هزار بند بر بند نهی


  79. سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:ثنا و حمد بی‌پایان خدا را - که صنعش در وجود آورد ما را


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۴ - ایضا له:ایا صدری که شد پیش ضمیرت - همه اسرار گردون آشکارا


  80. سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:ای یار ناگزیر که دل در هوای توست - جان نیز اگر قبول کنی هم برای توست

    سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:مقصود عاشقان دو عالم لقای توست - مطلوب طالبان به حقیقت رضای توست


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۵ - وله ایضا:ای سروری که مخزن اسرارغیب رابهتر - بهتر کلیدخاطر مشکل گشای تست


  81. سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰:فلک با بخت من دائم به کین است - که با من بخت و دوران هم به کین است


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۵۵ - وله ایضا:بهار ار چه بهشتی راسیتنست - دل رنجور او با ما به کینست


  82. سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲:اگر لذت ترک لذت بدانی - دگر شهوت نفس، لذت نخوانی


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۳۰ - وله ایضا:بجان آفرینی که نزدیک عملش - ز پیدا تفاوت ندارد نهانی


  83. سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶ - موعظه و نصیحت:هر آن نصیبه که پیش از وجود ننهادست - هر آن که در طلبش سعی می‌کند بادست


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۴ - وله ایضا:خدا یگان شریعت پناه اهل هنر - که امر جزم ترا روزگار منقادست


  84. سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸ - اندرز و نصیحت:خوش است عمر دریغا که جاودانی نیست - پس اعتماد بر این پنج روز فانی نیست

    سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۷:اگر بمُرد عَدو، جایِ شادمانی نیست - که زندگانیِ ما نیز جاودانی نیست


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۶۵ - فی الشّکایه:مرا که هیچ نصیبی ز شادمانی نیست - بسی تفاوتم از مرگ و زندگانی نیست


  85. سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰ - در نصیحت و ستایش:جهان بر آب نهاده‌ست و زندگی بر باد - غلام همّت آنم که دل بر او ننهاد

    سعدی » مواعظ » مراثی » در مرثیهٔ اتابک ابوبکر بن سعد زنگی:به اتّفاق، دگر دل به کَس نباید داد - زِ خستگی که درین نوبت اتّفاق افتاد

    سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۹:فرشته خوی شود آدمی به کم خوردن - وگر خورد چو بهایم بیوفتد چو جماد

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۰۷:بر آنچه می‌گذرد دل منه که دجله بسی - پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۳۴ - و قال ایضاً یمدحه:درین جناب همایون که تا قیامت باد - بیمن معدلت صدر روزگار آباد

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۸۰ - وله ایضا:هر آن سعادت کاندر ضمیر افلاکست - نثار حضرت عالیّ مجد دینی باد


  86. سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲ - توحید:فضل خدای را که تواند شمار کرد؟ - یا کیست آنکه شکر یکی از هزار کرد؟


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۴۹ - و قال ایضآ یمدح الصّدر السّعید عمادالاسلام الخجندی:بر هر زمین که مردم چشمم گذار کرد - آنرا ز آرزوی رخت لاله زار کرد


  87. سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵ - در وصف بهار:بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار - خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۸ - و قال ایضاً یمدح الصدر السّعید رکن الدیّن صاعد:هرکرا بخت مساعد بود و دولت یار - ابدالدّهر مظفّر بود اندر همه کار


  88. سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶ - در ستایش شمس‌الدین محمد جوینی صاحب دیوان:به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار - که برّ و بحر فراخست و آدمی بسیار

    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷ - مطلع دوم:کجا همی روَد این شاهد شکر گفتار؟ - چرا همی نکند بر دو چشم من رفتار؟

    سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۰:تو آن نه‌ای که به جور از تو روی برپیچند - گناه تست و من استاده‌ام به استغفار

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۲۹:برای ختم سخن دست بر دعا داریم - امیدوار قبول از مهیمن غفار

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۰:به قفل و پرهٔ زرین همی توان بستن - زبان خلق و به افسون دهان شیدا مار

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۳:چو رنج بَرنَتَوانی گرفتن از رنجور - قدم زِ رفتن و پرسیدنش دریغ مَدار

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۷:نگین ختم رسالت پیمبر عربی - شفیع روز قیامت محمد مختار

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۳۹:نهاد بد نپسندد خدای نیکوکار - امیر خفته و مردم ز ظلم او بیدار


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۵ - ایضاًله ویمدح السّلطان غیاث الدّین بیرشاه بن محمّد و یصف الفرس:خدای داد بملک زمانه دیگر بار - طراوتی نه باندازۀ قیاس وشمار

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۶ - سوگند نامه:امید لذّت عیش از مدار چرخ مدار - که در دیار کرم نیست زآدمی دیّار

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۹۰ - و له ایضا فی مذمة الشعراء:بچشم عقل نگه می کنم یمین و یسار - ز شاعری بتر اندر جهان ندیدم کار


  89. سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸ - در مدح امیر انکیانو:بس بگردید و بگردد روزگار - دل به دنیا در نبندد هوشیار

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۹:هر که خیری کرد و موقوفی گذاشت - رسم خیرش همچنان بر جای دار


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۸ - ایضا له:حسن رایت دانم ار آگه شود - زینچ من کردم درین وقت اختیار


  90. سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹ - تغزل در ستایش شمس‌الدین محمد جوینی صاحب دیوان:نظر دریغ مدار از من ای مه منظور - که مه دریغ نمی‌دارد از خلایق نور

    سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۴۸:نماند حاتمِ طایی ولیک تا به ابد - بمانْد نامِ بلندش به نیکویی مشهور


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۹۶ - وله ایصاً یمدحه:زهی بسیرت محمود در جهان مذکور - زهی بدیدۀ تعظیم از آسمان منظور

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۱۰ - وله ایضا:جناب عالی نزدیک و من بخدمت دور - بنزد عقل همانا که نیستم معذور


  91. سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱ - در وصف شیراز:خوشا سپیده‌دمی باشد آنکه بینم باز - رسیده بر سرِ الله اکبرِ شیراز

    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲ - در لیلةالبراة فرموده‌است:شبی چنین در هفت آسمان به رحمت باز - ز خویشتن نفسی ای پسر به حق پرداز

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۴۳:جزای نیک و بد خلق با خدای انداز - که دست ظلم نماند چنین که هست دراز

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۴۴:گروهی از سر بی‌مغز بیخبر گویند - بریده به سر بدگوی تا نگوید راز


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۰۱ - وقال ایضاٌ و یصف الشیب:رسول مرگ ز ناگه بمن رسید فراز - که کوس کوچ فروکوفتند، کار بساز

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۰۲ - وقال ایضاً یمدح الصّاحب الکبیر نظام الملک:چو بخت تیرۀ من روشنی نهاد آغاز - مرا به حضرت صدر جهان کشید نیاز

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۰۳ - و قال ایضاً یمدحه:هزار جان مقدّس غریق نعمت و ناز - نثار صدر قوی شوکت ضعیف نواز


  92. سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳ - در مدح امیر سیف‌الدین (محمد):شکر و فضل خدای عزوجل - که امیر بزرگوار اجل


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۳ - ایضا له:هیچ حاصل ز فضل و دانش نیست - اندرین روزگار بی حاصل

    کمال‌الدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۱۲ - و قال ایضاً:ای زمین تو آسمان زحل - آستان تو قبله گاه امل


  93. سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۰:جهان بگشتم و آفاق سر به سر دیدم - به مردمی که گر از مردمی اثر دیدم


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۳۴ - فی الصّدر رشید الدّین:جهان بگشتم و آفاق سربسر دیدم - بمردمی اگر از مردمی اثر دیدم


  94. سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - در انتقال دولت از سلغریان به قوم دیگر:این منتی بر اهل زمین بود از آسمان - وین رحمت خدای جهان بود بر جهان


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴۶ - وقال ایضاً یمدحه:این ابر نم گرفته ز دریای بی کران - درد دل منست، در او اشک من نهان


  95. سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۳ - در وداع ماه رمضان:برگ تحویل می‌کند رمضان - بار تودیع بر دل اِخْوان


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۶۱ - این قطعه در مدح صدر جمال الدّین گوید و او را وسیلت بخدمت شمس الدّین خوارزمی کند:مجلس محترم جما الدّین - ای هنر او شمایل تو بیان

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۶۴ - وله ایضا:گشت یکباره حضرت خواجه - مجمع ناکسان و بی هنران


  96. سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۴ - در مدح شمس‌الدین حسین علکانی:تمام گشت و مزین شد این خجسته مکان - به فضل و منت پروردگار عالمیان

    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۵ - در ستایش علاء الدین عطاملک جوینی صاحب دیوان:شکر به شکر نهم در دهان مژده دهان - اگر تو باز برآری حدیث من به دهان

    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۶ - مطلع دوم:تو را که گفت که برقع برافکن ای فتان - که ماه روی تو ما را بسوخت چون کتان

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۵۹:به نیکی و بدی آوازه در بسیط جهان - سه کس برند رسول و غریب و بازرگان

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۹۹:هزار باره چراگاه خوشتر از میدان - ولیکن اسب ندارد به دست خویش عنان


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴۸ - وقال ایضا یمدح السلطان جلال الدنیاوالدین منکرنی بن محمدبن خوارزمشاه:بسیط روی زمین بازگشت آبادان - بیمن سایۀ چتر خدایگان جهان

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴۹ - ایضاً له یمدح الصّاحب تاج الدّین شرف الملک علی بن کریم الشرق:جهان شداز نفحات نسیم،مشک افشان - چنانکه ازدم مجمرغلالۀ جانان


  97. سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸ - در ستایش صاحب دیوان:تبارک الله از آن نقشبند ماء مهین - که نقش روی تو بستست و چشم و زلف و جبین


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۶۱ - وقال ایضایمدحه:گرفت پایۀ تخت خدایگان زمین - قرارگاه همایون براوج علییّن

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۶۳ - و قال ایضاً:زهی رسیده بجایی که بر سپهر برین - دعای جان تو گشتست ورد روح امین


  98. سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۱ - پند:ای که پنجاه رفت و در خوابی - مگر این پنج روزه دریابی

    سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۲۵:هر که بی‌مشورت کند تدبیر - غالبش بر غرض نیاید تیر

    سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۲۶:ای پسندیده حیف بر درویش - از برای قبول و منصب خویش

    سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۱:ای زبردستِ زیردست‌آزار - گرم تا کی بماند این بازار؟

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۳۷:گر نشیند فرشته‌ای با دیو - وحشت آموزد و خیانت و ریو


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۱۰ - ایضا له:آدمی را چهار حالت هست - در دو گیتی ز باقی و فانی


  99. سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۲ - پند و اندرز:به نوبت‌اند ملوک اندرین سپنج سرای - کنون که نوبتِ تست ای ملک به عدل گرای

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۶۶:نداند آنکه درآورد دوستان از پای - که بی‌خلاف بجنبند دشمنان از جای

    سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۷:نه هر که موی شکافد به تیر جوشن‌خای - به روز حملهٔ جنگاوران بدارد پای


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۷۶ - و له ایضاً یمدحه بعد وفات ابیه و یذکر جلوسه القضاء الرباسه:باقتصاد ارادت نهاد حکم خدای - اساس مصلحت روزگار بر شوو آی

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۱۱ - وله ایضا:زهی شکوه تو از روی ملک رنگ زدای - ضمیر تو بهمه کار خیر راهنمای


  100. سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۴ - در ستایش:به خرمی و به خیر آمدی و آزادی - که از صروف زمان در امان حق بادی


    کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸:مرا دلیست هوس خانۀ غم آبادی - که گر بدور فتادی مرا به افتادی

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۰۹ - ایضا له:شهاب دین که زبانم پر از مدایح تست - زهی که هست ز تو جان فضل را شادی


  101. سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷:بالای قضای رفته فرمانی نیست - چون درد اجل گرفت درمانی نیست


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۱:احدات زمانه را چوپایانی نیست - و احوال جهان را سر و سامانی نیست


  102. سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:نادان همه جا با همه کس آمیزد - چون غرقه به هر چه دید دست آویزد


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۲:پیوسته دلم ز خرّمی پرهیزد - هر جا که غمی بود در او آویزد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۳:باز این چشمم چه فتنه می انگیزد - کز دزدی و خون هیچ نمی پرهیزد


  103. سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶:هر کس که درست قول و پیمان باشد - او را چه غم از شحنه و سلطان باشد


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۰:پیوسته ترا حال پریشان باشد - خرج تو همه ز کیسۀ جان باشد


  104. سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷:جایی که درخت عیش پربار بود - در در نظر و گهر در انبار بود


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۳:آسوده تنی کز تو بتیمار بود - شادان دل آن کز تو بغم خوار بود


  105. سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱:هرکس به نصیب خویش خواهند رسید - هرگز ندهند جای پاکان به پلید

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۱۹:گفتم که برآید آبی از چاه امید - افسوس که دلو نیز در چاه افتاد


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۰۱:شاها کرمت ز قاف تا قاف رسید - مثل تو نه چشم دید و نه گوش شنید

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۰۲:چون کیسۀ غنچه را صبا پر زردید - غمّازی کرد و پرده بروی بدرید


  106. سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲:درویش که حلقهٔ دری زد یک بار - دیگر غم او مخور که درها بسیار

    سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۵:تو بر سرِ قدرِ خویشتن باش و وقار - بازیّ و ظرافت به ندیمان بگذار

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۰۵:قاضی چو به‌ رشوت بخورد پنج خیار - ثابت کند از بهر تو ده خربزه‌زار


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۷:تا شاخ شکوفه سیم خود کرد نثار - کاری بنوا دارد و برگی بسیار

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۸:بستند گرو با نفس مشک تتار - بوی گل و باد سحر وزلف نگار

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۹:در کار سخن رنج کشیدم بسیار - و اکنون زسخن شدم بیک ره بیزار

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۴۰:تا هست گل سعادت ای دوست ببار - دست از طرب و نشاط و می باز مدار


  107. سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸:ای صاحب مال، فضل کن بر درویش - گر فضل خدای می‌شناسی بر خویش

    سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹:بوی بغلت می‌رود از پارس به کیش - همسایه به جان آمد و بیگانه و خویش

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۴۴:جایی نرسد کس به توانایی خویش - الا تو چراغ رحمتش داری پیش

    سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۴:آن کس که مرا بکشت، باز آمد پیش - مانا که دلش بسوخت بر کشتهٔ خویش

    سعدی » خبیثات و مجالس الهزل » خبیثات » شمارهٔ ۳۴:آمد به نماز آن صنم کافرکیش - ببرید نماز مؤمنان و درویش


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۱۸:ای مونس جان ، لطف توام مرهم ریش - بس باد جفا و دوریت باز اندیش


  108. سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰:تا دل ز مراعات جهان برکندم - صد نعمت را به منتی نپسندم


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۸۵:از عمر عزیز خود برین خرسندم - کآن روز که در غصّه بشب پیوندم


  109. سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:چون ما و شما مقارب یکدگریم - به زان نبود که پردهٔ هم ندریم


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۵۲:چشم تو کزو در هوس یک نظریم - گفتم نظری از و بجانی بخریم


  110. سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳:بشنو به ارادت سخن پیر کهن - تا کار جهان را تو بدانی سر و بن

    سعدی » خبیثات و مجالس الهزل » خبیثات » شمارهٔ ۳۷:بشنو سخن فراخ و دل تنگ مکن - کان دوست نباشد که برنجد ز سخن


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۳:ای مدح تو آورده قلم را بسخن - وی ناطقه در وصف کفت بسته دهن

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۴:با دیده دلم گفت: چو از دست تو من - خون گشتم و ساختم در آتش مسکن

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۵:گر باد شوم، در آیمت پیرامن - ورکرد شوم، نشینمت بر دامن

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۶:در عشق تو زآنکه هست بیم کشتن - هر گه که ره گریز جویم ز تو من

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۷:نرگس که در انتظار گل بود چو من - یک چند نهاده چشم بر طرف چمن

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۸:خصمم که بگفت و گو درآمد با من - ریش چو جوال دیدمش تا دامن


  111. سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۳:تا کی به جمال و مال دنیا نازی - آمد گه آنکه راه عقبی سازی


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۰۳:چشمت بکر شمه از سر طنازی - دی گفت شبی بوصل من پردازی


  112. سعدی » مواعظ » قصاید و قطعات عربی » شعر ۲۲ - وله ایضا:انا دلادل ابنة الکرم لابناء الکرام - اجلب الراحة والراح لقلب المستهام


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۳۰ - و قال ایضآ یمدح الصّدر السّعید رکن الدّین صاعد:خفتۀ بیدار بودم دوش کز دارالسلام - مسرع باد صبا آورد سوی من پیام

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۳۱ - و قال ایضآ یمدح الصّاحب المعّظم نظام الدّین محمّد طاب ثراه و یصف الدّوات:چیست آن دریا که دارد در دل کشتی مقام - ماهیش بر خشک لیکن جزر و مدّش بر دوام


  113. سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۷:چه درد دلست اینچه من درفتادم - که در دام مهر تو دلبر فتادم؟


    کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲:چو درد دلست این که من درفتادم؟ - که در دام عشق تو دلبر فتادم


  114. سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۲۴:چنان خوب رویی بدان دلربایی - دریغت نیاید به هر کس نمایی


    کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۸:چنان خوب رویی بدان دلربایی - دریغت نیاید بهر کس نمایی؟


  115. سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۲۵:هر شبی با دلی و صد زاری - منم و آب چشم و بیداری

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۰۵:ای پسندیده حیف بر درویش - تا دل پادشه به دست آری

    سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳:ای که شخصِ مَنَت حقیر نمود - تا درشتی هنر نپنداری

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۳۵:چون نداری کمال ِ فضل آن به - که زبان در دهان نگه داری


    کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۸:نرگسا! چیستت که پنداری - دوش برخاستی ز بیماری

    کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۹:هر شبی با دلی و صد زاری - منم و آب چشم و بیداری

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۲۱ - وله ایضا:این همه سرکشی مکن بر من - گرچه معزولم و تو بر کاری

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۲۲ - وله ایضا:در ضمیرم اگر چه کم گویم - سخن نغز هست بسیاری


  116. سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۵:یکی از بخت کامران بینی - دیگری تنگ عیش و کوته‌دست

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۵:دست بر پشت مار مالیدن - به تلطف نه کار هشیارست

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۴۴:جنگ و زورآوری مکن با مست - پیش سرپنجه در بغل نه دست


    کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۳:تا که بر گرد سبزه لاله برست - در گمان می‌فتد که چون رخ تست

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲ - این قطعه در مدح شمس الملّة و الدین شمس الدّین خوارزمی گوید::ای کریمی که پایۀ قدرت - برتر از اوج چرخ گرانست

    کمال‌الدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۴ - وله ایضا:منعما شکرهای انعامت - بزبان قلم نیاید راست


  117. سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۷:عیب آنان مکن که پیش ملوک - پشت خم می‌کنند و بالا راست

    سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۶:راستی موجبِ رضایِ خداست - کس ندیدم که گم شد از رهِ راست

    سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایتِ شمارهٔ ۱۰:نانم افزود و آبرویم کاست - بینوایی بِهْ از مذلّتِ خواست

    سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۳:هر که در خردیش ادب نکنند - در بزرگی فلاح از او برخاست


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۷ - وله ایضا:ای بزرگی که از میا من و تو - همه حاجات اهل فضل رواست


  118. سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۲:پدرم بندهٔ قدیم تو بود - عمر در بندگی به سر بردست


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۶ - وله ایضا:چون چناری میان تهیست فلان - که همه آبها زین خوردست


  119. سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۳۱:دهل را کاندرون زندان بادست - به گردون می‌رسد فریادش از پوست


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۵۶ - وله ایضا:ایا صدری که آمد چرخ نیلی - یکی از بندگان چاپلوست


  120. سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۳۶:شهی که پاس رعیت نگاه می‌دارد - حلال باد خراجش که مزد چوپانیست

    سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۶ - تقریرات ثلاثه:شهی که حفظ رعیّت نگاه می‌دارد - حلال باد خراجش که مزد چوپانی‌ست


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۶۰ - ایضا له:بزرگوارا دانی که نه ز تقصیرست - اگر دعا گو بر درگه تو پیدا نیست


  121. سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۴۹:پسر نورسیده شاید بود - که نود ساله چون پدر گردد


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۹۵ - ایضا له:خواجۀ خواجگان خطیر الرّین - کز کفت بحر بی خطر گردد


  122. سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۵۸:تو خود جفا نکنی بی‌گناه بر بنده - وگر کنی سر تسلیم بر زمین دارد


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۳۲ - و قال ایضاً:زبان و خاطر من رای افرین دارد - غلام آنم کورا خرد برین دارد


  123. سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۶۳:مر تو را چون دو کار پیش آید - که ندانی کدام باید کرد


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۰۷ - ایضا له:چون محرّم رسید و عاشورا - خنده بر لب حرام باید کرد


  124. سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۷۷:حریف عمر به سر برده در فسوق و فجور - به وقت مرگ پشیمان همی خورد سوگند

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۲۴:نیافرید خدایت به خلق حاجتمند - به شکر نعمت حق در به روی خلق مبند

    سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۷:به کارهای گران مرد کاردیده فرست - که شیر شرزه در آرد به زیر خمّ کمند

    سعدی » خبیثات و مجالس الهزل » خبیثات » شمارهٔ ۲۱:حریف عمر به سر برده در فسق و فجور - به وقت مرگ پشیمان همی خورد سوگند


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۳۸ - ایضا له:به ذات خویش اگر چند مرد نیک بود - و لیک صحبت بد نیک را تباه کند

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - وله ایضا:کسی که او نظر عقل در زمانه کند - چنان سزد که همه کار عاقلانه کند


  125. سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۷۸:یاد دارم زِ پیرِ دانش‌مند - تو هم از من به یاد دار این پَند

    سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۲۴:هر که را باشد از تو بیم گزند - صورت امن ازو خیال مبند

    سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۳:نشنیدی که صوفی‌یی می‌کوفت - زیرِ نعلینِ خویش میخی چند؟

    سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۵:گرچه دانی که نشنوند بگوی - هر چه دانی ز نیکخواهی و پند

    سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۹:پسری را پدر وصیت کرد - کای جوانبخت یاد گیر این پند


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۳۷ - و له ایضاً:ای که جزیاد مخلوق تو نخورد - لاله چون جام پر شراب کند


  126. سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۰۱:رحمت صفت خدای باقیست - و آن را که خدای برگزیند


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۶۷ - و قال ایضاً:اسبی دارم که هرگز ایزد - قانع ترازو نیافریند


  127. سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۰۸:متکلف به نغمه در قرآن - حق بیازرد و خلق را بربود


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۶۲ - وله ایضاً:دوش مخدوم من که تا جاوید - باد از جاه و بخت خود خشنود

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۶۳ - وله ایضا فی التّجرید:اندرین مرغزار کشت و درود - تیره و خیره چند خواهی بود؟


  128. سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۱۷ - ظاهرا در مدح صاحب دیوان است:به سمع خواجه رسانید اگر مجال بود - که ای خزانهٔ ارزاق را کف تو کلید

    سعدی » خبیثات و مجالس الهزل » خبیثات » شمارهٔ ۲۸:قلم به یاد تو در مشت من نمی‌گنجد - که دیر شد که نرفته‌ست در دوات امید


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۷۶ - و له ایضاً و یهنئه بولادة ابنه جلال الاسلام:مرا ز خواب برانگیخت دوش وقت سحر - نسیم باد صبا چون زگلستان بوزید


  129. سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۱۸:ناگهان بانگ در سرای افتد - که فلان را محلِّ وعده رسید


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۰ - ایضا له:مدحتی گفتمت که چون زیور - در همه مجمعی کنند پدید


  130. سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۲۸:بود در خاطرم که یک چندی - گرچه هستم به اصل و دانش خر

    سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۱۳:زخم بالای یکدگر بزنند - بخراشند و مرهمی نکنند

    سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۱:زنِ بد در سرایِ مردِ نکو - هم در این عالم است دوزخِ او

    سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۴:پادشاهی پسر به مکتب داد - لوح سیمینش بر کنار نهاد


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۴ - ایضا له:کاه وجو خواستم ز تو من خر - زانکه این هر دو بد مرا در خور

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۵ - ایضا له:دوش با طبع خویشتن گفتم - که چه داری؟ بیار شعری تر


  131. سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۵:عنکبوت ضعیف نتواند - که رود چون درندگان به شکار

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۸:هاونا گفتم از چه می‌نالی - وز چه فریاد می‌کنی هموار

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۴۰:هر که مشهور شد به بی‌ادبی - دگر از وی امید خیر مدار

    سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱:هر که را، جامه پارسا، بینی - پارسا دان و نیک‌مرد انگار

    سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲:عذرِ تقصیرِ خدمت، آوردم - که ندارم به طاعت استظهار

    سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۸:گفتِ عالِم به گوشِ جان بشنو - ور نماند به گفتنش کردار

    سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایتِ شمارهٔ ۱۲:نخورَد شیر، نیم‌خوردهٔ سگ - ور بمیرد به سختی اندر غار

    سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۸:خر که کمتر نهند بر وی بار - بی‌شک آسوده‌تر کند رفتار

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۲۵:بلبلا! مژدهٔ بهار بیار - خبر ِ بد به بوم باز گذار

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۵۸:اندک اندک به هم شود بسیار - دانه دانه است غله در انبار

    سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۱ - در تقریر دیباچه:ایستاده سفینه ای بر خشک - بحرهای روان در آن بسیار


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۹ - و قال ایضاً یمدح الصّاحب شهاب الدّین عزیزان الساوی:ای جناب تو قبلۀ احرار - مملکت را برایت استظهار

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۹۱ - فی الّذم:دی مرا گفت دوستی که مرا - با فلان خواجه از پی دو سه کار

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۹ - وله ایضا:منم ان چرب دست شیرین کار - کاب طبع مراست آتش بار

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۰ - وله ایضا:ای ترا کرده لطف حق مخصوص - به بزرگیّ و مال و جاه و یسار

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۲ - وله ایضا:گفته بودی مرا که چیزی گوی - که نبایدت کرد استغفار

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۳ - وله ایضا:ای کریم جهان، خبر داری؟ - که شدم ز انتظار تو بیمار


  132. سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۶:فریاد پیرزن که برآید ز سوز دل - کیفر برد ز حملهٔ مردان کارزار


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۷ - و قال ایضآ یمدح الصّدر السّعید رکن الدّین صاعد:منّت خدایرا که علی رغم روزگار - منصور گشت رایت صدر بزگوار

    کمال‌الدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۱۳ - و قال فی الشکایة:یا رب تو آگهی که درین اندر سال عمر - روزی بکام من نگذشتست روزگار


  133. سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۴۲:دل منه بر جهان که دور بقا - می‌رود همچو سیل سر در زیر

    سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۴:ندهد هوشمند روشن‌رای - به فرومایه کارهای خطیر

    سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۶:بر غلامی که طوع خدمت توست - خشم بی حد مران و طیره مگیر


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۱۳ - وله ایضا:تا توانی به صید دلها کوش - زانکه دلها ترا کنند دلیر


  134. سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۸۵:هان ای نهاده تیر جفا در کمان حکم - اندیشه کن ز ناوک دلدوز در کمین


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۶۲ - و قال ایضآ یمدح الصّدر السّعید رکن الدّین صاعد:برخیّ آن دو عارض و آن زلف نازنین - جان من ار چه نیست بدین حال نازنین


  135. سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۹۲:نخواهی کَز بزرگان جُور بینی - عزیزِ من، به خُردان بَرببخشای


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۱۲ - وله ایضا:مرا سیّ و دو خدمتکار بودند - همه یک خانه و یک روی و یک رای


  136. سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۴:نظر کن درین موی باریک سر - که باریک بینند اهل نظر


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۷ - وله ایضا:ندانم چه افتاد مال ترا - که چون خاطرت در پراکندگیست


  137. سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۶:چه نیکو گفت ابراهیم ادهم - چو ترک مُلک و دولت کرد و خاتم

    سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۰:شکم زندانِ باد است ای خردمند - ندارد هیچ عاقل باد در بند

    سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۸:نباید بستن اندر چیز و کس دل - که دل برداشتن کاریست مشکل


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۴ - وله ایضا:کمال الدّین که چرخ پیر نارد - جوانی چون تو در انواع کامل


  138. سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۱۱:هیچ دانی که چیست دخل حرام - یا کدامست خرج نافرجام

    سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۴:تو که در بندِ خویشتن باشی - عشق‌بازِ دروغ‌زن باشی

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۳۶:چون در آید مِه از تویی به سخن - گرچه به دانی، اعتراض مکن


    کمال‌الدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۲۲ - وقال ایضاً:هرچه آن از مراسم سخن است - روزگارش گذاشتست بمن


  139. سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۱۸:غم نه بر دل که گر نهی بر کوه - کوه گردد ز بار غصه ستوه

    سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۲۰:همه فرزند آدمند بشر - میل بعضی به خیر و بعضی شر

    سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۴۲:هر که آمد بر خدای قبول - نکند هیچش از خدا مشغول

    سعدی » گلستان » دیباچه:به چه کار آیدت ز گل طبقی؟ - از گلستان من ببر ورقی

    سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۶:نکند جورپیشه سلطانی - که نیاید ز گرگ چوپانی

    سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۵:مهتری در قبولِ فرمان است - ترکِ فرمان دلیلِ حِرمان است

    سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۰:به لطافت چو بر‌نیاید کار - سر به بی‌حرمتی کِشَد ناچار

    سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱:هر که سلطان مریدِ او باشد - گر همه بد کند، نکو باشد

    سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۴:آن شنیدی که شاهدی به نهفت - با دل از دست رفته‌ای می‌گفت:

    سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۷:بوسه دادن به روی دوست چه سود - هم در این لحظه کردنش بدرود

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۶۳:آن که در راحت و تنعم زیست - او چه داند که حال گرسنه چیست

    سعدی » خبیثات و مجالس الهزل » المجالس فی الهزل و المطایبات » المجلس الثالث:پیل اگر زخم سیخ او بیند - ‌مرگ را بر حیات بگزیند


    کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۳۵:تا به کف جامِ مِی توانم دید - زهد و سالوس کی توانم دید؟

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - و له ایضاً یمدحه حین وصول بشارة انصافه:بوی فصل بهار می آید - آب با روی کار می آید

    کمال‌الدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۱۷ - و قال:هیچ صحبت مباد با عامت - که چو خود مختصر کند نامت


  140. سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۱۹:سخن زید نشنوی بر عمرو - تا ندانی نخست باطن امر

    سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۲۱:همه دانند لشکر و میران - که جوانی نیاید از پیران

    سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۲:تا توانم دلت به دست آرم - ور بیازاری ام نیازارم


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - و قال ایضاً یمدحه:ای بزرگی که آستانۀ تو - روز بازار زمرۀ فضلاست


  141. سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۷:رفتن چو ضرورتست و منزل بگذاشت - من خود ننهم دلی که بر باید داشت


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۷:آمد بر من چو بر کفم زر پنداشت - چون دید که زر نداشتم ره بگذاشت

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۸:فصّاد چو بر رگ تو نشتر بگماشت - خون در تن من ازین تغابن نگذاشت


  142. سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۹:گر راه نمایی همه عالم راهست - ور دست نگیری همه عالم چاهست


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۵:بشنو سخن باد که چون دلخواهست - بنشین که نه وقت آتش و خر گاهست


  143. سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۱۵:بیچاره که در میان دریا افتاد - مسکین چه کند که دست و پایی نزند

    سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۲۰:انگور نوآورده ترش طعم بود - روزی دو سه صبر کن که شیرین گردد


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۱:گردون که همه گرد جفا می گردد - پیرامن رخت عمر ما می گرد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۲:آن باده که چشم عیش روشن دارد - همواره ز دست من نشیمن دارد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۳:دریاب گرت دست رسی خواهد بود - کین عالم فانی نفسی خواهد آمد


  144. سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۲۱:غریب شهر کسان تا نبوده باشد مرد - ازو درست نیاید غم غریبان خورد

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱:مکن نماز بر آن هیچ کس که هیچ نکرد - که عمر در سرِ تحصیلِ مال کرد و نخورد


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - وله ایضاً فیه:فلک جنابا در آرزوی حضرت تو - بسی بگشت بسرآسمان عالم کرد

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۹۶ - ایضا له:خدایگان اکابر که پادشاه نجوم - طریق بندگی او به چشم دل سپرد

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۹۷ - وله ایضا:به عمرهای چنین تیز تاز زود گذر - فراقهای چنین دیر یاز در نخورد


  145. سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۴۱:چه داند خوابناک مست مخمور - که شب را چون به روز آورد رنجور

    سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۷:چه خوش گفت آن تهی‌دستِ سلحشور: - جویِ زر بهتر از پنجاه من زور.


    کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۹۹:زهی در حسرت آن چشم مخمور - فتاده نرگس سرمست رنجور


  146. سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۴۸:به کین دشمنان باطل میندیش - که این حیفست ظاهر بر تن خویش

    سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۷:نبیند مدّعی جز خویشتن را - که دارد پردهٔ پندار در پیش

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۸۸:گه اندر نعمتی مغرور و غافل - گه اندر تنگدستی خسته و ریش


    کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴:مکن بر من ستم جانا از ین بیش - بکارت می نیاید به بیندیش

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۱۹ - ایضا له:مرا گفتند مولانا چنین گفت - که جزو شعر خادم دید در پیش


  147. سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۶۸:آن گوی که طاقت جوابش داری - گندم نبری به خانه چون جو کاری


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۹۴:گر بردارم بی تو سر از بیناری - در پا آیم چو عبهر از بیماری

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۹۵:زلف تو که دید آن بصورت ماری - گرد شکر تو مور خط بسیاری

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۹۶:بر رغم من ار گرفته بودی یاری - آنگه که زرم نبود گفتم: آری

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۹۷:زلفی که بدوست هر دلی را کاری - در زیر کلاه کرد پنهان ، آری


  148. سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۵:شوربختان به آرزو خواهند - مُقبلان را زوال نعمت و جاه

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۷۱:مردکی خشک مغز را دیدم - رفته در پوستین صاحب جاه

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۷۵:ای به ناموس کرده جامه سپید - بهر پندار خلق و نامه سیاه


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۹۰ - ایضا له:خواجگانی که پیش ازین بودند - عرض خود داشتند نیک نگاه


  149. سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۳:ما را به جهان خوش‌تر از این یک‌ دم نیست - کز نیک و بد اندیشه و از کس غم نیست

    سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۳:ای آن که به اقبالِ تو در عالم نیست - گیرم که غمت نیست، غم ما هم نیست؟


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۰:بی روی تو غمگسار من جز غم نیست - یک لحظه دلم ز خویشتن خرّم نیست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۱:امشب که نشان روز در عالم نیست - بالای شب از روز قیامت کم نیست


  150. سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۵:آنان که به کنجِ عافیت بنشستند - دندانِ سگ و دهانِ مردم بستند


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۳۵:زر رشتۀ خور زتاب شب بگسستند - یکباره در روزه بما در بستند


  151. سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۶:بس گرسنه خفت و کس ندانست که کیست - بس جان به لب آمد که بر او کس نگریست

    سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱۷:شخصی همه شب بر سرِ بیمار گریست - چون روز بشد، بمرد و بیمار بزیست


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۸:گفتم: ز تو خوبتر درین شهر بسیست - گفتا که چو من بعالم اندر هم نیست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۹:دی گفت ندیدمت درین روزی بیست - خیرست، کم آمدن چرا؟ موجب چیست؟


  152. سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۶:مکن فراخ‌رَوی در عمل، اگر خواهی - که وقتِ رفعِ تو، باشد مجالِ دشمن تنگ


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۲۱ - و قال ایضاً یمدحه:خدایان صدور جهان شهاب الدّین - که مملکت ز شکوه تو می بر داورنگ


  153. سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۰:مسکین‌خر اگر چه بی‌تمیز است - چون بار همی‌بَرَد عزیز است


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۶ - وله ایضا:اندیشه بکردم از سپاهان - دوزخ به سه چار چیز خوشتر


  154. سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۰:آتشِ سوزان نکند با سپند - آنچه کند دودِ دلِ دردمند


    کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۷۷:باد صبا بین که چها می کند - کس نکند آنچه صبا می کند


  155. سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۸:چو کاری بی فُضولِ من بر آید - مرا در وی سخن گفتن نشاید

    سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۸:اگر دنیا نباشد، دردمندیم - وگر باشد، به مهرش پای‌بندیم


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۹ - وله ایضآ عند عیادته ایّام:زهی دیدار تو فال سعادت - ترا می زبید آیین سیادت


  156. سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۳:گلِ سرخش چو عارضِ خوبان - سنبلش همچو زلفِ محبوبان

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۵۰:نیک سهل است زنده بی جان کرد - کشته را باز زنده نتوان کرد


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۱۴ - ایضا له:صدر مطلق کمال دین که چو تو - در جهان نیست داهی و گربز


  157. سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۳:تا مرا هست و دیگرم باید - گر نخوانند زاهدم، شاید

    سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۲۰:پنجه در صید برده ضیغم را - چه تفاوت کند که سگ لاید

    سعدی » خبیثات و مجالس الهزل » خبیثات » شمارهٔ ۲۶:مردکی صافی از غرض باید - تا گواهی ازو درست آید


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۳ - وله ایضا:نیم مستست چشم دلبر من - خوابش از هیچگونه می ناید


  158. سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۱:نورِ گیتی‌فروزِ چشمهٔ هور - زشت باشد به چشمِ موشکِ کور


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۹ - وله ایضا:دختران سخن که دارمشان - در نهان خانۀ دماغ بزور


  159. سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۲:خواجه با بندهٔ پری‌رخسار - چون در آمد به بازی و خنده


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۹۷ - وله ایضا:ای دل و جان بیاد تو زنده - همه فانی تو حیّ پاینده


  160. سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۳:جمعی چو گل و لاله به هم پیوسته - تو هیزمِ خشک در میانی رَسْتَه


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۵۳:هر گه که ز جور تو من دل خسته - در کار تو پاره یی شوم آهسته


  161. سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۷:طبع تو را تا هوس نحو کرد - صورت صبر از دل ما محو کرد


    کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۳۷:دل ز غم عشق تو کی جان برد؟ - تا که جفای تو برین سان بود


  162. سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۲۰:ملامت کن مرا چندان که خواهی - که نتوان شستن از زنگی سیاهی


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۴۲ - ایضا له:فرستادم بخدمت کاردی خوب - که ارزد گوهر او هر چه خواهی


  163. سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۳:سالها بر تو بگذرد که گذار - نکنی سوی تربت پدرت


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۱ - وله ایضا:از برای محقری ادرار - بارها داده ایم درد سرت


  164. سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۵:وه که هر گه که سبزه در بستان - بدمیدی چه خوش شدی دل من


    کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲:بجز از غصّه های مشکل من - چیست از روزگار حاصل من؟

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۷۶ - وله ایضا:بجز از غصّه های مشکل من - چیست از روزگار حاصل من؟


  165. سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۷:نیفتاده بر دست دشمن اسیر - به گِردش نباریده باران تیر


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۹۷ - وله ایضاً یمدحه:زهی چون خرد در جهان ناگزیر - حریم جنابت سپهر اثیر


  166. سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۴:با مردم سهل خوی دشخوار مگوی - با آن که در صلح زند جنگ مجوی


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۴۳:تیری، که چو در خود کشمت دور شوی - ماهی، که شوی غریب هرمه بنوی

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۴۴:بر خاک در تو دوش ای سلسله موی - با بی خوابی کرده بدم روی بروی


  167. سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۳۰:یکی یهود و مسلمان، نزاع می‌کردند - چنان که خنده گرفت از حدیثِ ایشانم


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴۲ - و قال ایضاً:بعهدهای گذشته امین من آن بود - که شعر خوانم بر آنکه سیم بستانم


  168. سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۴۵:سایه پرورده را چه طاقت آن - که رود با مبارزان به قتال


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۵ - ایضا له:ای جبین تو مطلع اقبال - وی جناب تو مقصد آمال

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۶ - ایضا له:بنده ات بود گرسنه پیرار - پار زن کرد و بچّه زاد امسال


  169. سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۶۰:عام نادان پریشان روزگار - به ز دانشمند ناپرهیزگار


    کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۳۶:اهل تو بازار گوهر بشکند - زلف تو ناموس عنبر بشکند


  170. سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۶۷:شنیده‌ای که سکندر برفت تا ظلمات - به چند محنت و خورد آن که خورد آب حیات


    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸ - ایضا له:سپهر شعبده‌باز از درون پردهٔ غیب - لطیفه‌ای دگر آورد کاهلا صلوات


  171. سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۹۳:از تو به که نالم که دگر داور نیست - وز دست تو هیچ دست بالاتر نیست


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۹:آن دل که بجز سوی غمت رهبر نیست - بی روی دلفروز توام در خور نیست


  172. سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۶ - تقریرات ثلاثه:پادشه سایۀ خدا باشد - سایه با ذات آشنا باشد


    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - وله ایضاً:هر که در...هلد بغا باشد - ور مزکّی شهر ما باشد


  173. سعدی » مجالس پنجگانه » شمارهٔ ۳ - مجلس سوم:بر درگه عزّتت همه خلق زبون - کس را نرسد که این چرا و آن چون


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۰۹:چون خواب نیاییم بدین چشم درون - وز دل نشوی دمی چو اندیشه برون

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۱۰:جانا ز پی وصال چون گشت کنون - آمیزش ما ز ناخن و گوشت فزون

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۱۱:هر شب ز غم تو ای غمت روز افزون - از نالۀ من بناله آید گردون


  174. سعدی » خبیثات و مجالس الهزل » خبیثات » شمارهٔ ۱۷:دیوار چه حاجت که مُنقَّش باشد - یا عود و شکر بر سر آتش باشد؟


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۳:آنرا که دل از غمی مشوّش باشد - باد سحرش آب بر اتش باشد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۴:یاد تو کند کسی که خامش باشد - مست تو بود کسی که باهش باشد


  175. سعدی » خبیثات و مجالس الهزل » خبیثات » شمارهٔ ۴۲:گر خوب‌تر از روی تو باغی بودی - پایم همه روزه راه آن پیمودی


    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۹۱:گر دوش بتم تالۀ من بشنودی - با سنگ دلی بر دل من بخشودی