شهاب دین که زبانم پر از مدایح تست
زهی که هست ز تو جان فضل را شادی
به دست عقل زبان خیال دربستی
به نوک کلک در سرّ غیب بگشادی
گشاده گشت بیک ره طلسمهای علوم
چو تو طلایۀ فکرت بدو فرستادی
مرا که اهل سخن بندگی کنند به طلوع
بجای خود بود ار باشد از تو آزادی
ز من به حضرت شاه جهان رسان و بگوی
که ای یگانۀ عالم به مردی و رادی
بریخت بخشش تو خون لعل و آب گهر
بکند خنجر تو بیخ ظلم و بیدادی
ز جود دست تو بیداد بر زرو گهرست
وگرنه داد همه چیزها نکو دادی
عروس خاطر من رغبت جناب تو کرد
اگر قبول ترا هست رای دامادی
نوالة شرف از غایبان دریغ مدار
چو در سرای کرم خوان عام بنهادی
صدای صیت تو آواز داد و خواند مرا
مگو که خواندت؟ وینجا چگونه افتادی؟
بکنه آرزوی کس، کسی دگر نرسد
چنان که هست ترا آرزو چنان بادی
به وقت لطف و نوازش مکن فراموشم
که در دعای سحرگه مرا تو بر یادی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شهاب دین با مدح و ستایش از محبوبش آغاز میشود و به تمجید از فضل و بزرگی او میپردازد. شاعر به ویژگیهای برتر محبوب خود اشاره میکند و تصریح میکند که او با عقل و خیال خود، رازهای علوم را کشف کرده است. شهاب دین تلاش میکند تا پیام خود را به شاه جهان برساند و از او میخواهد که به او توجه کند و از بخشش و جودش یاد کند. او همچنین به عشق و اشتیاق خود نسبت به محبوب اشاره میکند و از او میخواهد که او را فراموش نکند و در وقت لطف و نوازش، یادش را زنده نگه دارد. بهطور کلی، شعر درباره عشق، ستایش و درخواست برای توجه محبوب است.
هوش مصنوعی: این بیت به بیان قدردانی و ستایش از شخصی محترم و بزرگوار میپردازد. شاعر به تحسین ویژگیهای نیکوی این فرد میپردازد و به شادی و نشاطی که از وجود او برای خود و دیگران حاصل میشود، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: عقل توانسته است رازهای پنهان را با زبانی خیالانگیز و زیبا بیان کند و به کمک هنر خود، درهای نادانستهها را باز کند.
هوش مصنوعی: زمانی که فکر و اندیشهات را به سوی او فرستادی، راههای پنهان و معماهای علوم به تدریج باز و روشن شدند.
هوش مصنوعی: من که اهل کلام هستم، اگر از تو آزادی باشد، باید در زمان خود به جایگاه مناسب خود برسم.
هوش مصنوعی: پیامی را به پادشاه جهان برسان و به او بگو که ای یگانه و بینظیر، به خاطر مردانگی و شجاعتات به تو ارادت دارم.
هوش مصنوعی: سخن از این دارد که بخشش و generosity تو مانند خون جواهر و آب گوهر، و خنجر تو به مانند ابزاریست که ظلم و ستم را از ریشه قطع میکند.
هوش مصنوعی: از بخشش تو بر هر چیز، ستم بر زر و گوهر است و اگر نه، انصاف و خوبی را در همه چیز به ما عطا کردهای.
هوش مصنوعی: عروس دل من به تو علاقهمند شده است، اگر تو آمادهای که این پیشنهاد را بپذیری، من هم امیدوارم که به ازدواج با تو فکر کنی.
هوش مصنوعی: از افرادی که حضور ندارند، از بخشش و احترام دریغ نکن، زیرا چون مهمانی برکت در خانهای برپا شده است.
هوش مصنوعی: صدای زیبای تو مرا به جانب خود دعوت کرد و من را فراخواند. اکنون مگو که تو مرا صدا زدی؟ و چه طور به اینجا رسیدی؟
هوش مصنوعی: اگر کسی آرزوی دیگری را داشته باشد، هیچکس نمیتواند مانند تو به آن آرزو برسد، تو هم آرزوی خود را مانند بادی زودگذر در نظر بگیر.
هوش مصنوعی: هرگز فراموشم نکن زمانی که با محبت و مهربانی به سر میبری، زیرا در دعاهای سحرگاه به یاد من هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عتاب رنگ به من نامهای فرستادی
مرا به پردهٔ تشریف راه نو دادی
صحیفههای معانی نوشتی و سر آن
به دست مهر ببستی و مهر بنهادی
چو نقش عارض و زلف تو نوک خامهٔ تو
[...]
مرا دلیست هوس خانۀ غم آبادی
که گر بدور فتادی مرا به افتادی
طرب نکوهی، انده کشی، غم اندوزی
ز کار عیش پشیمان، به درد دل شادی
درو بهر سر مویی نهفته درد دلی
[...]
چه باده بود که در دور از بگه دادی
که میشکافد دور زمانه از شادی
نبود باده به جان تو راست گو که چه بود
بهانه راست مکن کژ مگو به استادی
چه راست میطلبی ای دل سلیم از او
[...]
به خرمی و به خیر آمدی و آزادی
که از صروف زمان در امان حق بادی
به اتفاق همایون و طلعت میمون
دری ز شادی بر روی خلق بگشادی
به هر مقام که پای مبارکت برسد
[...]
نه قلزمم که به هم در شوم به هر بادی
که در میانه دلم هست کوه فولادی
غلط شدم که دلِ نا شکیب فرتوتم
چو آبِ تیره شود گر برون زند بادی
مثالِ صبر ِ من از روی ِ دوست دانی چیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.