سخت زیبا میروی یک بارگی
در تو حیران میشود نظارگی
این چنین رخ با پری باید نمود
تا بیاموزد پری رخسارگی
هر که را پیش تو پای از جای رفت
زیر بارش برنخیزد بارگی
چشمهای نیم خوابت سال و ماه
همچو من مستند بی میخوارگی
خستگانت را شکیبایی نماند
یا دوا کن یا بکش یک بارگی
دوست تا خواهی به جای ما نکوست
در حسودان اوفتاد آوارگی
سعدیا تسلیم فرمان شو که نیست
چاره عاشق به جز بیچارگی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و میگوید که زیبایی او به حدی است که هر بینندهای را متحیر میکند. او به صفات پریمانند معشوق اشاره میکند و بیان میکند که دیدن چنین جمالی برای دیگران آموزنده است. در ادامه، شاعر به حال عاشقان و وضعیت دشوارشان اشاره کرده و تأکید میکند که چارهای جز تسلیم شدن و تحمل درد عاشقی ندارند. او به دوستدارانی که از عشق محرومند نیز اشاره میکند و از سختیهای ناشی از حسادت صحبت میکند. در نهایت، از محبوب میخواهد که یا آرامش بخشد یا هر چه زودتر به سختیهای عاشقی پایان دهد.
هوش مصنوعی: تو به طرز شگفتانگیزی زیبا میگریزی و باعث میشوی که هر کسی وقتی تو را میبیند، حیرتزده شود.
هوش مصنوعی: برای نشان دادن زیبایی و جذابیت، باید همانند یک پری زیبا و دلربا باشید تا دیگران نیز از شما درس زیبا و جذابیت بیاموزند.
هوش مصنوعی: هر کسی که در مقابل تو قدمی از جایش بردارد، زیر بار مشکلاتش نخواهد ایستاد و تحمل آن را نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: چشمهای تو که در خواب نیمهای هستند، مانند من در گذر زمان به حالتی سرمست و بیشراب به سر میبرند.
هوش مصنوعی: اگر دیگر توان و صبر برای تحمل خستگیهای تو نمانده است، یا با راهحلی آن را درمان کن و یا به طور کلی از شرش خلاص شو.
هوش مصنوعی: هر وقت که بخواهی میتوانی دوست خوبی همچون ما پیدا کنی، اما حسودان باعث ناراحتی و دردسر میشوند.
هوش مصنوعی: سعدی جان، تسلیم سرنوشت باش، چرا که هیچ راهی برای عاشق جز تحمل درد و رنج وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
کشتهٔ حیرت شدم یکبارگی
میندانم چاره جز بیچارگی
گر بخواهی کشتنم یکبارگی
رحمتی آخر برین بیچارگی
عشق می بایست ما را، بس نبود
محنت تنهایی و آوارگی ؟
در فراقت جز غمم غموخواره نیست
[...]
از نماز و صوم و صد بیچارگی
قوت ذوق آید برد یکبارگی
تا فراقت تاخت بر من بارگی
ساختم با محنت و آوارگی
دل ز ما بردی، زهی جان پروری
خون ما خوردی، خهی غمخوارگی
چار و ناچارت چو ما فرمان بریم
[...]
فقر و مسکینی ز خود آوارگی
دلشکسته بودن و بیچارگی
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.