ای سروری که مخزن اسرارغیب رابهتر
بهتر کلیدخاطر مشکل گشای تست
آنجاست نزهت دل و دانش که روی تست
وانجاست قبلة مه واختر که رای تست
عزم تو جز منازل اقبال نسپرد
تا نور رأی روشن تو رهنمای تست
خورشید کیمیاگر و دریای جوهری
هر یک چو بنگری بحقیقت گدای تست
بر رتبت معالی تو عقل کی رسد؟
کانجا که انتهای ویست ابتدای تست
اجزای کاینات دعای تو می کنند
زیرا که از مصالح کلّی بقای تست
در غیبت تو هر سحری بر در نیاز
در دست جان صحیفة ورد دعای تست
یک دل پر از امید مرا پیش روی تست
زیرا دو چشم پر ز سر شکم قفای تست
جانم که در تنست به مهر تو محکمست
عمرم که می رود گذرش بر هوای تست
درحضرت تو گرچه بر آن آب نیستم
بیگانه چون شوم که دلم آشنای تست
گر گوش می کنم، هوس من حدیث تست
ورچشم می زنم ،نظرم بر لقای تست
دیرست تا که بر در ابنای روزگار
مکیال خرمن نفس من ثنای تست
ترسم زبالکانۀ دیده برون جهد
این چند قطره خون که محلّ وفای تست
چون بر در تو حلقة گستاخیی زنم
دربان احتشام تو گوید چه جای تست؟
پروانه داده یی که رسوم تو رایجست
رسمی که ناگزیر منست آن رضای تست
مشنو تو این حدث ازو، از کرم شنو
کآواز می دهد که فلان خاکپای تست
کردم هزینه در ره مدح تو نقد عمر
وراندکی بمانداز آن هم برای تست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش و بزرگداشت یک شخصیت والامقام (به احتمال قوی یک پیشوای معنوی یا الهی) اختصاص دارد. شاعر از مقام و جایگاه او سخن میگوید و او را کلید حل مشکلات و اسرار میداند. با ذکر ویژگیهای نیکوی او، نظیر دانش و نوربخش بودن، از مهارتش در هدایت و راهنمایی یاد میکند. شاعر همچنین به احساسات و آرزوهای خود نسبت به او اشاره میکند و عشق و امیدش را در ارتباط با این شخصیت نشان میدهد. او در عین حال به احساس کوچکی و ناچیزی خود در برابر بزرگی او نیز اعتراف میکند. شعر به نوعی ناله و درخواست نیز تبدیل میشود، جایی که شاعر با دل امیدواری به درگاه او رو میآورد و از زندگی و عمر خود به عنوان هزینهای برای ستایش او سخن میگوید.
هوش مصنوعی: ای سروری که در تو رازهای پنهان و ناگفته نهفته است و تو بهترین کلید برای حل مسائل و مشکلات ما هستی.
هوش مصنوعی: آن مکان جایی است که دل و دانش در آنجا راحتی دارند و فقط به خاطر توست. همچنین، آنجا قبله ماه و ستارههاست و همه چیز تحت تأثیر تصمیم و اراده تو است.
هوش مصنوعی: عزم و اراده تو، تنها به مراحل موفقیت و موفقیتهای درخشان واگذار نشده است. بلکه مشخصات و روشنگری افکار تو، باعث میشود که راهنما و چراغ راهی برای تو باشد.
هوش مصنوعی: اگر به خورشید و دریا نگاه کنی، متوجه خواهی شد که هر یک در واقع یک گدا هستند که چیزی از تو نمیخواهند. خورشید به مانند کیمیاگری است که میتواند چیزهای باارزش بیافریند و دریا نیز منبعی از مواد گرانبهاست.
هوش مصنوعی: عقل انسانی نمیتواند به مقام بلند تو برسد، زیرا جایی که عقل به پایان میرسد، آغاز وجود توست.
هوش مصنوعی: اجزای جهان به خاطر تو دعا میکنند، زیرا بقا و دوام آنها به تو وابسته است و تو جزئی از کل هستی.
هوش مصنوعی: در هنگام غیبت تو، هر صبح بر درگاه خداوند با تمام وجود دعای تو را به خاطر میآورم و درخواستم را میخوانم.
هوش مصنوعی: دل مرا پر از امید کردهای، زیرا دو چشمت پر از زیبایی و جذابیت است که به من شعف میبخشد.
هوش مصنوعی: وجود من به خاطر عشق تو است و محکم به همین عشق پیوند خوردهام. زندگیام در حال گذر است و به سمت خواستههای تو پیش میرود.
هوش مصنوعی: اگرچه در حضور تو مانند آب هستم و ناپیدا، چگونه میتوانم بیگانه باشم در حالی که دلم با تو آشناست؟
هوش مصنوعی: اگر به حرفهایت گوش میدهم، به خاطر اشتیاقم به داستان توست و اگر چشم میدوزم، به خاطر این است که میخواهم به چهرهات نگاه کنم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در آستانهی روزگار قرار دارم، حیات من به اندازهی محتوای خوب و ارزشمند خودم بستگی دارد و توفیق من در ستایش تو است.
هوش مصنوعی: مبادا که اشکهایم از چشمانم بریزند، چرا که این چند قطره خون، نشانه وفاداری و محبت من به توست.
هوش مصنوعی: زمانی که به درگاه تو میآیم و با جرأت به در میکوبم، نگهبان با احترام به من میگوید که در اینجا چه کار داری؟
هوش مصنوعی: تو اجازه دادهای که سنتهای تو رایج شوند و این رسمی است که من ناگزیر به پیروی از آن هستم و رضایت تو در آن نهفته است.
هوش مصنوعی: به این نکته توجه نکن که چه چیزی در اینجا گفته شده، بلکه توجه کن که او از روی مهربانی به تو میگوید که صدای او به خاطر توست و وابسته به توست.
هوش مصنوعی: در راه ستایش تو، عمرم را هزینه کردم و اگر هم از آن چیزی باقی مانده باشد، تنها برای آزمایش است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای یار ناگزیر که دل در هوای توست
جان نیز اگر قبول کنی هم برای توست
غوغای عارفان و تمنای عاشقان
حرص بهشت نیست که شوق لقای توست
گر تاج میدهی غرض ما قبول تو
[...]
ای دل بدان که درد دل تو دوای تست
بی درد دل مباش هم او مقتدای تست
دنیا نه جای تست مکان تو دیگر است
گرچه ز ابتدای مراتب سرای تست
مقصود ز آفرینش کونین و عالمین
[...]
گر حرص زیر دست و طمع زیر پای تست
سلطان وقت خویشی و سلطان گدای تست
ای صاحب اجل که روی در قفای دل
رخش امل مران که اجل در قفای تست
گر نفس راه می زندت کاین طریق نیست
[...]
ای دیده دل به خون جگر رهنمای تست
زین ره تو درگذر که چنین جا نه جای تست
دل گفت من کیم قدری خون سوخته
هر درد دل که هست مرا از بلای تست
گفتم مرو دل از پی دلبر که بی وفاست
[...]
شاه نجف که گوهر بحر عنایتست
چون بحر بیکران کرمش بی نهایتست
با هر نبی که بود بمعنی رفیق بود
سر نهان که میشنوی این حکایتست
بر دوش آفتاب رسالت نهاده پای
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.