تَرَحَّمْ ذِلَّتی یا ذَا المعالی
وَ واصِلْنی اِذا شَوَّشْتَ حالی
أَلا یا ناعِسَ الطَّرْفَینِ سَکْریٰ
سَلِ السَّهْرانَ عَنْ طولِ اللَّیالی
ندارم چون تو در عالم دگر دوست
اگرچه دوستی دشمنفعالی
کَمالُ الحُسْنِ فِی الدُّنْیا مَصونٌ
کَمِثْلِ البَدْرِ فی حَدِّ الکَمالِ
مرکب در وجودم همچو جانی
مُصَوَّر در دماغم چون خیالی
فَماذَا النَّوْمُ؟ قیلَ النَّوْمُ راحَه
وَ ما لِی النَّوْمُ فی طولِ اللَّیالی
دمی دلداری و صاحب دلی کن
که برخور بادی از صاحب جمالی
ألَمْ تَنْظُرْ إلی عَیْنی وَ دَمْعی؟
تَرَی فِی البَحْرِ أصْدافَ اللَّآلی
به گوشت گر رسانم نالهٔ زار
ز درد نالهٔ زارم بنالی
لَقَدْ کَلَّفْتَ ما لَمْ أقْوَ حَمْلاً
وَ ما لی حیلَةٌ غَیْرُ احْتِمالی
که کوته باد چون دست من از دوست
زبان دشمنان از بدسگالی
اَلا یا سالیاً عَنّی تَوَقَّفْ
فَما قَلْبُ المُعَنّیٰ عَنْکَ سالٍ
به چشمانت که گرچه دوری از چشم
دل از یاد تو یک دم نیست خالی
مَنَعْتُ النّاسَ یَسْتَسْقون غَیْثاً
أنِ اسْتَرْسَلْتُ دَمْعاً کَاللَّآلی
جهانی تشنگان را دیده در توست
چنین پاکیزه پندارم زلالی
وَ لی فیکَ الإِرادَه فَوْقَ وَصْفٍ
وَ لَکِنْ لَمْ تُرِدْنی؛ مَا احتیالی؟
چه دستان با تو درگیرد چو روباه
که از مردم گریزان چون غزالی
جَرَتْ عَیْنایَ مِنْ ذِکْراکَ سَیْلاً
سَلِ الجیرانَ عَنّی ما جَرَی لی
نمایندت به هم خلقی به انگشت
چو بینند آن دو ابروی هلالی
حِفاظی لَمْ یَزَلْ ما دُمْتُ حَیّاً
وَ لَوْ اَنْتُمْ ضَجِرْتُمْ مِنْ وِصالی
دلت سخت است و پیمان اندکی سست
دگر در هر چه گویم بر کمالی
اِذا کانَ افْتِضاحی فیکَ حُلْواً
فَقُلْ لی ما لِعَذّالی؟ وَ ما لی؟
مرا با روزگار خویش بگذار
نگیرد سرزنش در لاابالی
تَرانی ناظِماً فِی الوجْدِ بَیْتاً
وَ طَرْفی ناثِرٌ عِقْدَ اللَّآلی
نگویم قامتت زیباست یا چشم
همه لطفی و سرتاسر جمالی
وَ اِنْ کُنْتُمْ سَئِمْتُمْ طولَ مکْثی
حَوالَیکُمْ، فَقَدْ حانَ ارْتِحالی
چو سعدی خاک شد سودی ندارد
اگر خاک وی اندر دیده مالی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات عمیق و عشق است. شاعر با بیان حالات روحی خود و زیبایی محبوبش، به عشق و شعر و اشک و درد اشاره میکند. او از خواب و راحتی دور است و به درد جدایی از معشوق میزند. شاعر از زیباییها و کمال محبوبش میگوید و بیان میکند که هیچ دوستی برای او مانند او نیست، حتی اگر دوستانش بدعمل باشند. در عین حال، او متأسف است که پیوندها گسسته و دلش به دوری از معشوق رنج میبرد. او به امید وصال و دیدار دوباره شاعرانگی آمیخته به درد و غم را به تصویر میکشد و در نهایت به حُسن و جمال معشوق اشاره کرده و میگوید که حتی اگر به خاک برود، عشق او در دلش باقی میماند.
هوش مصنوعی: ای کسی که به مقامهای بلند معروفی، به من رحم کن و اگر حالتم به هم ریخت، به من کمک کن.
هوش مصنوعی: ای کسی که با چشمان خمار و خوابآلودت، دلها را میکشی، بپرس از شبزنانی که درازای شبها را تجربه کردهاند.
هوش مصنوعی: من در این دنیا دوست دیگری مانند تو ندارم، هرچند که دوستیام با تو همواره با مشکلات و چالشهایی همراه است.
هوش مصنوعی: زیبایی کامل در دنیا مانند ماه در اوج کمال است که در حفظ و حفاظت است.
هوش مصنوعی: وجودم همچون یک مرکب است و روحی در آن وجود دارد که در ذهنم بهصورت یک فکر یا خیال تجلی پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: خوب، خواب چیست؟ گفتهاند خواب آرامش است و چرا من باید در طول شبها بخوابم؟
هوش مصنوعی: لحظاتی به کسی دلگرمی بده و دل رنجیدهای را شاد کن، چرا که به زودی بادی از سوی زیبای حقیقی خواهد وزید.
هوش مصنوعی: آیا به چشمانم و اشکهایم نگاه نکردی؟ در دریا، صدفهایی را میبینی که مرواریدها را درون خود دارند.
هوش مصنوعی: اگر ناله و درد من را بشنوی، خواهی دید که چقدر دلbroken و غمگین هستم.
هوش مصنوعی: تو باری به دوش من گذاشتی که من توان تحمل آن را ندارم و چارهای جز تحمل کردن آن ندارم.
هوش مصنوعی: دست من از دوستی کوتاه است و مانند زبان دشمنان سخن میگوید، که این ناشی از بدی و کینهتوزی آنهاست.
هوش مصنوعی: ای دانشجوی علم و ادب، بایست و تأمل کن، زیرا دل کسی که از عشق تو رنج میبرد، هیچگاه خسته و ساکت نخواهد بود.
هوش مصنوعی: چشمانت هر چند که دور هستند، اما از دل من هیچگاه یاد تو یک لحظه غایب نیست.
هوش مصنوعی: من مانع مردم شدم که از باران درخواست کنند، چرا که اشکهایم مانند مروارید ریزش میکند.
هوش مصنوعی: من در تو دیدم که جهانی از تشنگان وجود دارد و به همین دلیل تو را چنین پاک و زلال میپندارم.
هوش مصنوعی: خواست تو در دل من بیشتر از هر توصیفی است، اما تو مرا نمیخواهی؛ پس من چه میتوانم بکنم؟
هوش مصنوعی: دستهای تو به نرمی و اغواگری به سمت دیگران دراز میشود، در حالی که مانند روباهی که از انسانها فراری است، در دل خود احساس ترس و انزوا داری، مانند غزالی که در جستجوی امنیت و آرامش است.
هوش مصنوعی: چشمم از یاد تو اشک میریزد، از همسایگان بپرس که چه بر من گذشته است.
هوش مصنوعی: وقتی که دیگران تو را ببینند، به زیبایی و سرخی ابروهایت اشاره میکنند و به تو توجه دارند.
هوش مصنوعی: در حالی که من زندهام، همیشه از من محافظت میشود، حتی اگر شما از وصلم بیحوصله شده باشید.
هوش مصنوعی: دل تو محکم است و وعدههایت کمی سست است. پس در هر چیزی که میگویم، به کمال برسان.
هوش مصنوعی: اگر عیب و نقصی در تو وجود دارد که برای من جذاب و شیرین است، پس چرا باید به انتقادکنندگان و معترضان تو توجه کنم؟ من چه کارهام؟
هوش مصنوعی: مرا به حال و روز خودم واگذار، تا کسی نتواند مرا به بیخیالی و بیپروا بودن سرزنش کند.
هوش مصنوعی: من در حالت عشق، به نظم و ترتیب کلام پرداختهام و در حالی که نگاه میزنم، مانند کسی هستم که دانههای درّ را به زیبایی میچیند.
هوش مصنوعی: نمیگویم که تو زیبایی یا چشمانت قشنگ هستند و زیبایی تو در تمام وجودت پراکنده است.
هوش مصنوعی: اگر از ماندن در کنار شما خسته شدهاید، زمان رفتن من فرارسیده است.
هوش مصنوعی: وقتی سعدی به خاک سپرده شد، هیچ فایدهای ندارد که اگر خاک او در چشم کسی باشد، آن شخص سودی از آن نمیبرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آقای محمدی
بیت 4 مَصونٌ باید با تنوین خوانده شود چون مصرع فرد است
بیت 10 مصرع دوم غیرُ چون صفت است مرفوع است اما منصوب خوانده شده (غیرَ)
بیت 14 یَسْتَسْقَون به ضم ق خوانده شده
بیت 16 مصرع اول وَصْفٍ به شکل وصفی خوانده شده است اما چون مصرع فرد است باید با تنوین خوانده شود.
بیت 20 مصرع دوم ضَجِرْتُمْ به فتح ج خوانده شده است معنای ضَجَرَ با ضَجِرَ متفاوت است و در اینجا چون معنی دلخوری و خسته شدن و رویگردانی است باید با کسره باشد.
بیت 22 مصرع اول افْتِضاحی به فتح ت خوانده شده است اما چون مصدر باب افتعال است ت کسره دارد - حُلْواً به شکل حُلّوا خوانده شده است که معنا را کامل متفاوت می کند (حلّوا فعل امر است) - در مصرع دوم عَذّالی به ضم عین (عُذّالی) خوانده شده است
خانم عندلیب
بیت 2 مصرع اول الطَّرْفَینِ مثنی است و باید با کسر نون خوانده شود با فتح خوانده شده
بیت 4 مصرع اول حسنِ با فتح (حُسنَ) خوانده شده – مَصونٌ باید با تنوین خوانده شود چون مصرع فرد است – البَدْرِ مضاف الیه و مجرور است ولی منصوب خوانده شده است.
بیت 6 هر سه کلمه النَّوْمُ باید مرفوع خوانده شوند (در مورد اول و سوم مبتدا مرفوع هستند و در مورد دوم، نایب فاعل) اما هر سه مورد منصوب خوانده شده است.
بیت 7 صاحِب به فتح ح خوانده شده است.
بیت 8 البَحْرِ به صورت منصوب (البحرَ) خوانده شده است.
بیت 10 حیلَةٌ با ضمیر خوانده شده (حیلهُ «حیلهو»)
بیت 12 المُعَنّیٰ به صورت مُعانی خوانده شده است.
بیت 14 مصرع دوم اسْتَرْسَلْتُ به صورت مخاطب خوانده شده (اسْتَرْسَلْتَ)
بیت 16 مصرع اول وَصْفٍ به شکل وصفی خوانده شده است اما چون مصرع فرد است باید با تنوین خوانده شود.
بیت 18 مصرع دوم سَلِ به فتح ل خوانده شده است.
بیت 20 مصرع دوم ضَجِرْتُمْ به فتح ج خوانده شده است معنای ضَجَرَ با ضَجِرَ متفاوت است و در اینجا چون معنی دلخوری و خسته شدن و رویگردانی است باید با کسره باشد.
بیت 22 مصرع اول افتضاحی با حرف قاف خوانده شده است که با تحقیقات مفصلی که داشتم هیچ معنایی ندارد - حُلْواً به شکل حُولوا خوانده شده است که معنایی ندارد - در مصرع دوم عَذّالی به ضم عین (عُذّالی) خوانده شده است. (عُذّال جمع است)
بیت 26 مصرع دوم ارْتِحالی به فتح ت (ارْتَحالی) خوانده شده است.
خانم تهرانی نسب
بیت 2 مصرع اول سَکْریٰ باید با الف (سکرا) خوانده شود ولی با ای خوانده شده است.
بیت 4 مصرع اول مَصونٌ باید با تنوین خوانده شود چون مصرع فرد است
بیت 10 مصرع اول أَقْوَ به کسر واو خوانده شده
بیت 12 المُعَنّیٰ اسم مفعول است ولی به شکل اسم فاعل (با حرف ای) خوانده شده
بیت 14 مصرع اول یَسْتَسْقَون به ضم ق خوانده شده
بیت 18 مصرع دوم الجیرانَ به فتح ج خوانده شده است.
بیت 24 مصرع دوم عِقْدَ به فتح عین خوانده شده است.
بیت 26 مصرع اول سُول به فتح ط خوانده شده است (طَول به معنی توانگری و فضیلت است) - مصرع دوم حانَ به صورت حانِ خوانده شده است فعل ماضی آخرش کسره ندارد
بیت 26 مصرع دوم حوالَیکم به کسر ل ( حوالِیکم) خوانده شده است.
خانم بازیان
بیت 1 مصرع اول تَرَحَّمْ فعل امر است اما به صورت مصدر (تَرَحُّمْ به ضم ح) خوانده شده است
بیت 2 مصرع دوم السَّهْرانَ به کسر ن خوانده شده است
بیت 4 مَصونٌ باید با تنوین خوانده شود اما به شکل مصونُ خوانده شده است
بیت 8 أَلَمْ تَنْظُرْ إِلی عَیْنی وَ دَمْعی؟ باید به صورت سؤالی خوانده شود چون همزه استفهام دارد.
بیت 10 مصرع دوم غیرُ چون صفت است مرفوع است اما منصوب خوانده شده (غیرَ)
بیت 14 مصرع دوم أَنِ نون به فتح خوانده شده است.
بیت 16 مصرع اول وَصْفٍ باید با تنوین خوانده شود چون مصرع فرد است در مصرع زوج به صورت وصفی خوانده می شود.
بیت 20 مصرع دوم ضَجِرْتُمْ به فتح ج خوانده شده است معنای ضَجَرَ با ضَجِرَ متفاوت است و در اینجا چون معنی دلخوری و خسته شدن و رویگردانی است باید با کسره باشد.
بیت 22 مصرع اول حُلْواً به شکل حُلّوا خوانده شده است که معنا را کامل متفاوت می کند (حلّوا فعل امر است)
بیت 26 مصرع دوم حوالَیکم به کسر ل ( حوالِیکم) خوانده شده است.
همین شعر » بیت ۲
أَلا یا ناعِسَ الطَّرْفَینِ سکری
سَلِ السَّهْرانَ عَنْ طولِ اللَّیالی
حدیث زلف خود از چشم من پرس
«سل السهران عن طول اللیالی»
چنین زرد و نوان مانند نالی
نکردهستم غم دلبر غزالی
نه آنم من که خنبانید یارد
مرا هجران بدری چون هلالی
نه مالیده است زیر پا چو خوسته
[...]
نگر تا از بلای او ننالی
که گر نالی ز ناله بر محالی
الا تا بر زمین و بر حوالی
ز دیبا گسترد نیسان نهالی
مبادا گیتی از دو شاه خالی
ز شه بونصر و خسرو بوالمعالی
ز هر دو خصم پست و دوست عالی
[...]
مرا وقتی خوشست امروز و حالی
قدحها پر کنید و حجره خالی
که داند تا چه خواهد بود فردا
بزن رود و بیاور باده حالی
رهی دلسوزتر از روز هجران
[...]
بنانک مستعد بالنوال
و شأنک غالب فی کل حال
تو آن شاهی که اقلیم خرد را
خجسته طالع و فرخنده فالی
و امرک لو خصصت به الثریا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.