خوش بود عیش با شکر دهنی
ارغوان روی و یاسمن بدنی
روز و شب همسرای و همدکّان
در دکان مرد و در سرای زنی
گاه بر هم نهاده دست ادب
همچو سرو ایستاده در چمنی
گه چنان تنگ خفته در آغوش
که دو تن را بس است پیرهنی
میل در سرمهدان چنان شد سخت
که بن شمع در سر لگنی
نیمگز خورده سیمتن تا ناف
وز منی در میان پای منی
تخت زرّین خسروان را نیست
آن طراوت که پشت سیمتنی
من به بوسی رضا دهم؟ هیهات
نادر است این سخن ز مثل منی
زَخمهای در میان هر دو سُرون
به که هفتاد بوسه بر دهنی
سخن این است، دیگران را گوی
تا بگویند هر یکی سخنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خروس ایچ ندانم چه کسی
نه نکو فعلی و نه پاک تنی
سخت شوریده طریقیست تو را
نه مسلمانی و نه برهمنی
طیلسان داری و در بانگ نماز
[...]
ساکن خانقاه «اَوْ اَدْنی»
سالک شاهراه «اَرْسَلْنا»
هر چه موی سپید بینی تو
دست در دامن بهانه زنی
برکنی گوئی این ز سودا بود
من ندانم که را همی شکنی
پنبه زاری شد آن بناگوشت
[...]
چون تو را خوان و کاسه نبود
بیهده کوس مهتری چه زنی
بی مروت تو را منی نرسد
ای منی چند از این منیّ و منی
با همه نادری و نو سخنی
برنتابیم روی از آن کهنی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.