گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

منم ان چرب دست شیرین کار

کاب طبع مراست آتش بار

صورتم آشیانۀ معنی

فکرتم کنج خانه اسرار

حرکاتم چو گام عمر سبک

سخنانم چو باده نوشگوار

همچو گل عالمی بخنداند

بلبل طبع من گه گفتار

بستانم بهزل مال ملوک

بر ضعیفان کنم به حکم ایثار

زان که مقدار خویشتن دانم

باشدم پیش هر کسی مقدار

شادی آنکسی به جان جویم

که ز دل جوید او مرا آزار

نکنم تکیه بر زمانه از آنک

واقفم بر زمانة غدّار

بستانم به لطف و خوش بدهم

زانکه هستم بخوش دمی چو بهار

چون خزان بر سرم زرافشانست

زان که هستم لطیف و خوش دیدار

جان مانیّ و صورت آزر

بر سر دست من گرفته قرار

 
 
 
رودکی

بر رخش زلف عاشق است چو من

لاجرم همچو منش نیست قرار

من و زلفین او نگونساریم

او چرا بر گل است و من بر خار؟

همچو چشمم توانگر است لبم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از رودکی
دقیقی

زان مرکّب که کالبد از نور

لیکن او را روان و جان ازنار

زان ستاره که مغربش دهنست

مشرق او را همیشه بر رخسار

عنصری

بارگی خواست شاد بهر شکار

بر نشست و بشد بدیدن شار

فرخی سیستانی

ای دل نا شکیب مژده بیار

کامد آن شمسه بتان تتار

آمد آن سرو جلوه کرده به ناز

آمد آن گلبن خمیده ز بار

آمد آن بلبل چمیده به باغ

[...]

منوچهری

هست ایام عید و فصل بهار

جشن جمشید و گردش گلزار

ای نگار بدیع وقت صبوح

زود برخیز و راح روح بیار

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه