گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

چون دید بر آورده غم از جانم گرد

بی فایده بسیار پشیمانی خورد

بگذشت و همی گریست، می گفت بدرد

خوی بد من کار چنین داند کرد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode