گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

جهان لطف و کرم افتخار اهل قلم

که نیست فضل و هنر را به از تو غمخواری

نه هرگز از تو رسیده به مویی آژنگی

نه هرگز از تو رسیده به موری آزاری

کجا حکایت آزاد مردی تو رود

بر آن زبنده و آزاد نیست انکاری

اگر چه جز تو بسی خواجگان قلم دارند

ولی تو دیگری و دیگران دگر آری

طمع بخامۀ بیمار تو همی دارم

که بی جگر بدهد آرزوی بیماری

بخدمت تو از آن نامدم که نیست هنوز

مرا نه رنگ نشستی نه روی رفتاری

ولیک زحمتت آورده ام به دست کسان

چگونه زحمت، دانی چنان که هر باری

بتو که صاحب دستاری التجا کردم

که تا وسیک جنسیّتی بود باری

مکن حوالت من بر در کله داران

که خاک بر سر هر مدبری کله داری

ز باد سبلت و قند ز مدمّغند چنان

که پیش ایشان نرزد سری به دستاری

زمال قسمت این بقعۀ خراب که نیست

بهیچ حالی مرغوب هیچ هشیاری

گرت میسر گردد بکن مسامحتی

بنام خادم داعی به چند دیناری

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
قطران تبریزی

مرا به ناله و زاری همی‌بیازاری

جفای تو بکشم زانکه بس سزاواری

تو را به جان و تن خویشتن خریدارم

مرا به قول بداندیش می‌بیازاری

به جان شیرین مهر تو را خریدارم

[...]

امیر معزی

نبود چون تو مَلِک در جهان جهانداری

نیافرید خدای جهان تو را یاری

خجسته آمد دیدار تو به عالم بر

خدایگان چو تو باید خجسته دیداری

تو راست مُلک و سزاوار آن تویی به یقین

[...]

وطواط

ز عشقت ای عمل غمزهٔ تو خون خواری

بسی کشید تن مستمند من خواری

مراست عیش دژم تا شدی ز دست آسان

چگونه عیشی؟ با صد هزار دشواری

بدان دو چشم دژم عیش من دژم خواهی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از وطواط
عین‌القضات همدانی

در آی جانا با من به کار اگر یاری

وگرنه رو به سلامت که بر سر کاری

نه همرهی تو مرا راه خویش گیر و برو

تو را سلامت بادا مرا نگوساری

مرا به خانهٔ خمار بر بدو بسپار

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

اگر مدیحت گویم نیابم از تو عطا

وگر نگویمت از من همی بیازاری

اگرت گویم بخل واگر نگویم خشم

چه عادتست که تو میرخواره زن داری

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جمال‌الدین عبدالرزاق
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه