گنجور

 
 
 
خواجه عبدالله انصاری

من گریه به خنده در همی پیوندم

پنهان گریم به آشکارا خندم

ای دوست گمان مبر که من خرسندم

آگاه نه ای که چون نیازمندم

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خواجه عبدالله انصاری
مسعود سعد سلمان

هر چند که این بند ز پای افکندم

دانم که بود بند چنین یک چندم

دربند هر آنچه می دهد خرسندم

کاین نعمت ها نبود پیش از بندم

میبدی

من گریه بخنده در همی‌پیوندم

پنهان گریم بآشکارا خندم‌

ای دوست گمان مبر که من خرسندم

آگاه نه‌ای که چون نیازومندم‌

عطار

چون صبح به خنده یک نفس خرسندم

چون ابر به گریه نیست کس مانندم

با خنده و گریهٔ کسم کاری نیست

بر خود گریم چو شمع و برخود خندم

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه