گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

رشک ایدم از جعد تو ای عشوه فروش

کو روی ترا چنان کشد در اغوش

زین پس نشوم جدا از آن چشمۀ نوش

چون زلف تو تا مرا بود سر بر دوش

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode