دل ز غم عشق تو کی جان برد؟
تا که جفای تو برین سان بود
دست کش از دامن تو کوتهست
هر نفسی سوی گریبان برد
لذّت جان کی بود آنرا که او
بی رخ تو عمر بیابان برد؟
تا هوس آن لب و دندان پزد
بس که دلم دست بدندان برد
جای ز نخ باشد آنجا که ماه
باز نخت گوی بمیدان برد
خاک جهان بر سر چوگان و گوی
زلف تو چون سربزنخدان برد
هر چه ترا آرزویست آن بکن
بر رهی آنست که فرمان برد
دان که بدان شاد بود جان من
کز تو غم و جور فراوان برد
آنچه دلم دید ز عشق بتان
وآنچه همی از غم ایشان برد
زنده بر آتش نهمش زین سپس
پیش من ارنام نکو آن برد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از غم عشق و دردهای ناشی از جدایی از معشوق سخن میگوید. او بیان میکند که زندگی بدون زیبایی محبوبش مانند بیابان بیروح و بیمعناست. هر لحظه که به یاد او میافتد، دلش آشوب میشود و به دستکشیدن از یاد و خاطرات آن معشوق نمیتواند. شاعر به تمایل و شوق خود برای دیدن لبها و دندانهای محبوبش اشاره میکند و حسرت و درد خود را از دوری او ابراز میدارد. در نهایت، شاعر به این نکته میرسد که حتی با وجود تمام غمها و مشکلات، جانش به عشق او شاداب است. این شعر بازتاب احساس عمیق عشق و درد جدایی است که شاعر آن را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: دل از غم عشق تو کی میتواند تنگدل شود؟ تا وقتی که بیوفایی تو به این شکل ادامه دارد.
هوش مصنوعی: هر بار که به تو نزدیک میشوم، مثل این است که دستانم به دامن تو نمیرسد و هر نفسی که میکشم، به سمت گریبانم میرود.
هوش مصنوعی: کیف و شادی جان چه فایدهای دارد، اگر کسی بدون زیبایی تو، عمرش را در بیابان بگذراند؟
هوش مصنوعی: دلم به شدت به زیبایی و جذابیت آن لبها و دندانها دل بسته است و این اشتیاق باعث شده که احساساتم به نهایت برسد.
هوش مصنوعی: جایی که ماه در آن حضور دارد و میدرخشد، فرشی از نخی نرم و لطیف است که او در آن میرقصد و زیبایی خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: خاک این دنیا بر سر افرادی که در میدان بازی (چوگان) مشغولند میریزد، و گوی زلف تو همچون یک گل سرخ زیبا و دلربا میدرخشد.
هوش مصنوعی: هر آنچه که آرزو داری، آن را انجام بده؛ زیرا راهی که بر این اساس حرکت میکند، راه اطاعت و پیروی است.
هوش مصنوعی: بدان که روح من به خاطر تو شاد است، زیرا از غم و سختی های زیادی که به من تحمیل کردی آزاد شدهام.
هوش مصنوعی: دل من تصاویری از عشق معشوقان را مشاهده کرده و همچنین از غم و اندوه آنها رنج میکشد.
هوش مصنوعی: اگر او را زنده بر آتش قرار دهم، باز هم پیش من از نام نیکش کم نمیشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چرخ چنینست و بدین ره رود
لیک ز هر نیک و ز هر بد نوند
زندهٔ نام جبروتش احد
پایه تخت ملکوتش ابد
طبع تو را تا هوس نحو کرد
صورت صبر از دل ما محو کرد
ای دل عشاق به دام تو صید
ما به تو مشغول و تو با عمرو و زید
ما به تو هستیم و تو هستی به خود
غیر تو را هست نگوید خرد
غیر یکی در دو جهان هست نیست
گرچه نماید به ظهور آن دو صد
ذات یکی و صفتش بی شمار
[...]
روز پدید آرد و روزی دهد
خلق جهان را به کرم نیک و بد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.