شنیدهام که فقیهی به دشتوانی گفت
که هیچ خربزه داری رسیده؟ گفت آری
ازین طرف دو به دانگی گر اختیار کنی
وزان چهار به دانگی قیاس کن باری
سؤال کرد که چندین تفاوت از پی چیست
که فرق نیست میان دو جنس بسیاری
بگفت از اینچه تو بینی حلال ملک منست
نیامدست به دستم به وجه آزاری
وزان دگر پسرانم به غارت آوردند
حرام را نبود با حلال مقداری
فقیه گفت حکایت دراز خواهی کرد
ازین حرامترت هست صد به دیناری؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، یک فقیه در حال گفتگو با کشاورزی (دشتوانی) است. کشاورز از فقیه میپرسد چرا خربزهاش متفاوت است، در حالی که تفاوتی بین دو نوع نیست. فقیه توضیح میدهد که خربزههای او حلال و متعلق به خودش هستند، در حالی که دیگران به طور غیرفرق حرام را از دست او میبرند. در پایان، فقیه به این نکته اشاره میکند که در مورد حرامها از لحاظ اخلاقی و شرعی، وضعیت او از خیلیها بدتر است.
هوش مصنوعی: شنیدهام که یک عالم دینی از شخصی به نام دشتوان پرسید آیا هیچ خربزهای رسیده است؟ او جواب داد بله، خربزهها رسیدهاند.
هوش مصنوعی: اگر از این طرف دو قسمت را انتخاب کنی، میتوانی از آن طرف چهار قسمت را نیز به همین نسبت بسنجی.
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که وقتی دو نوع جنس یا دسته از چیزها وجود دارند، ممکن است تفاوتهای زیادی بین آنها وجود داشته باشد، اما در نهایت ممکن است هیچگونه تفاوت معناداری در اصل یا ماهیت آنها وجود نداشته باشد. به عبارتی دیگر، ظاهر متفاوت میتواند فریبدهنده باشد و در عمق برخی از ویژگیها و جوهرها، شباهتهای بیشتری وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: او میگوید که آنچه تو میبینی، به حقّ متعلق به من است و هیچگونه آسیبی در آن وجود ندارد که بخواهد به من برسد.
هوش مصنوعی: بچههای من از آن پس به دزدی پرداختند، و در این کار فرقی میان چیزهای حلال و حرام قائل نشدند.
هوش مصنوعی: فقیه میگوید: اگر بخواهی داستان طولانیتری دربارهی حرامها بگویی، باید بدانی که برای هر یک از این حرامها، به اندازهی صد دینار مجازات در نظر گرفته شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا به ناله و زاری همیبیازاری
جفای تو بکشم زانکه بس سزاواری
تو را به جان و تن خویشتن خریدارم
مرا به قول بداندیش میبیازاری
به جان شیرین مهر تو را خریدارم
[...]
نبود چون تو مَلِک در جهان جهانداری
نیافرید خدای جهان تو را یاری
خجسته آمد دیدار تو به عالم بر
خدایگان چو تو باید خجسته دیداری
تو راست مُلک و سزاوار آن تویی به یقین
[...]
ز عشقت ای عمل غمزهٔ تو خون خواری
بسی کشید تن مستمند من خواری
مراست عیش دژم تا شدی ز دست آسان
چگونه عیشی؟ با صد هزار دشواری
بدان دو چشم دژم عیش من دژم خواهی
[...]
در آی جانا با من به کار اگر یاری
وگرنه رو به سلامت که بر سر کاری
نه همرهی تو مرا راه خویش گیر و برو
تو را سلامت بادا مرا نگوساری
مرا به خانهٔ خمار بر بدو بسپار
[...]
اگر مدیحت گویم نیابم از تو عطا
وگر نگویمت از من همی بیازاری
اگرت گویم بخل واگر نگویم خشم
چه عادتست که تو میرخواره زن داری
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.