مرا که هیچ نصیبی ز شادمانی نیست
بسی تفاوتم از مرگ و زندگانی نیست
بروزگار جوانی اگر ترا رنگیست
مرا بجز سیبی رنگی از جوانی نیست
ز من فلک عوض عشوه عمر می خواهد
که عشوه نیز درین دور رایگانی نیست
ز نا روایی کارم شکایتست ار نی
در آب چشمم تقصیر از روانی نیست
برای نظم معیشت همیشه در سعیم
چه سود سعی چو تقدیر آسمانی نیست؟
کسی که او را فضلی چنان که باید هست
گمان مبند که کارش چنین که دانی نیست
در آن جهان مگرم بهره یی بود ز هنر
چو هیچگونه مرا کام این جهانی نیست
چو شاعری ز پی عدّت قیامت راست
سزد که حصّة من زین حطام فانی نیست
چو بهترین هنری در زمانه بی هنریست
مرا چه سود که سرمایه جز معانی نیست؟
پس از سه سال سفر از من این که بستاند؟
که جز فسانه مرا هیچ ارمغانی نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس عمیق ناامیدی و بیمعنایی شاعر است. او احساس میکند که در زندگی هیچ شادی و خوشبختی ندارد و تنها رنگی از جوانی، که به سیبی رنگی تشبیه شده، نصیبش شده است. شاعر به ناامیدی از تقدیر و سرنوشت اشاره میکند و میگوید که تلاشهایش بیفایده است زیرا تقدیر آسمانی مانع از رسیدن به اهدافش میشود. او در مورد هنر و فضیلت نیز میگوید که بر خلاف انتظار، کارهای خوب در این دنیا به او سودی نمیرساند و تنها امیدش به دنیای دیگر است. در نهایت، شاعر به سه سال سفر خود اشاره میکند و میگوید که هیچ ارمغانی جز داستانها و فسانهها برایش نداشته است.
هوش مصنوعی: من که هیچ لذتی از خوشبختی نمیبرم، خیلی فرقی بین مرگ و زندگیام نیست.
هوش مصنوعی: در دوره جوانی اگر به دنبال چیزی هستی، برای من جز رنگ سیب در این جوانی چیزی نیست.
هوش مصنوعی: زندگی از من برای گذراندن عمرش به تلاشی شیرین و فریبنده نیاز دارد، اما در این زمان، چنین تلاشی رایگان و بیدلیل نیست.
هوش مصنوعی: من از اینکه کارهایم خوب پیش نمیرود، گلهمندم. اگر اشکهایم در آب جاری هستند، تقصیر از خود روان نیست.
هوش مصنوعی: در تلاش برای بهبود زندگیام هستم، اما چه فایدهای دارد این تلاش وقتی که سرنوشت آسمانی بر من حاکم است؟
هوش مصنوعی: کسی که او را با فضیلت میدانی، باور نکن که کارهایش همانطور که فکر میکنی وجود دارد.
هوش مصنوعی: در آن جهان ممکن است که من از هنر بهرهای ببرم، چرا که در این دنیا هیچ چیز مرا راضی نمیکند.
هوش مصنوعی: شاعر میگوید: به خوبی میدانم که در روز قیامت، باید به خاطر کارهایم پاسخگو باشم. از این دنیا و چیزهای ناپایدار و زودگذر، سهمی برای من وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر در دنیایی که پر از نادانی و بیهنری است، بهترین هنر را داشته باشم، برای من چه فایدهای دارد وقتی که سرمایهام تنها به معانی محدود میشود؟
هوش مصنوعی: پس از سه سال سفر، چه چیزی از من میخواهد که جز داستانی، چیزی برای ارائه ندارم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوش است عمر دریغا که جاودانی نیست
پس اعتماد بر این پنج روز فانی نیست
درخت قد صنوبر خرام انسان را
مدام رونق نوباوهٔ جوانی نیست
گلیست خرم و خندان و تازه و خوشبوی
[...]
اگرچه یار مرا هیچ مهربانی نیست
ورا چو من به جهان هیچ بنده جانی نیست
فدای جان عزیزش هزار جان و جهان
مرا مودّت و عشق رخش نهانی نیست
یقین که در دل تو نیست مهربانی نیز
[...]
بقای عمر در این خاکدان فانی نیست
جهان پر از غم و امید شادمانی نیست
گل مراد از این آب و گل چه میجوئی
که در ریاض جهان بوی کامرانی نیست
برای صحبت یاران مهربان کریم
[...]
کدام زخم که بر من ز دلستانی نیست
کدام خاک کش از خون ما نشانی نیست
بخوشدلی نه که خاموشم از تو چون صورت
هزار غم ز تو دارم مرا زبانی نیست
مراست جانی و خواهم به پات افشاندن
[...]
چه لطفها که در این شیوهٔ نهانی نیست
عنایتی که تو داری به من بیانی نیست
کرشمه گرم سؤال است، لب مکن رنجه
که احتیاج به پرسیدن زبانی نیست
رموز کشف و کرامات سالکان طریق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.