گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

مرا که هیچ نصیبی ز شادمانی نیست

بسی تفاوتم از مرگ و زندگانی نیست

بروزگار جوانی اگر ترا رنگیست

مرا بجز سیبی رنگی از جوانی نیست

ز من فلک عوض عشوه عمر می خواهد

که عشوه نیز درین دور رایگانی نیست

ز نا روایی کارم شکایتست ار نی

در آب چشمم تقصیر از روانی نیست

برای نظم معیشت همیشه در سعیم

چه سود سعی چو تقدیر آسمانی نیست؟

کسی که او را فضلی چنان که باید هست

گمان مبند که کارش چنین که دانی نیست

در آن جهان مگرم بهره یی بود ز هنر

چو هیچگونه مرا کام این جهانی نیست

چو شاعری ز پی عدّت قیامت راست

سزد که حصّة من زین حطام فانی نیست

چو بهترین هنری در زمانه بی هنریست

مرا چه سود که سرمایه جز معانی نیست؟

پس از سه سال سفر از من این که بستاند؟

که جز فسانه مرا هیچ ارمغانی نیست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سعدی

خوش است عمر دریغا که جاودانی نیست

پس اعتماد بر این پنج روز فانی نیست

درخت قد صنوبر خرام انسان را

مدام رونق نوباوهٔ جوانی نیست

گلیست خرم و خندان و تازه و خوشبوی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
جهان ملک خاتون

اگرچه یار مرا هیچ مهربانی نیست

ورا چو من به جهان هیچ بنده جانی نیست

فدای جان عزیزش هزار جان و جهان

مرا مودّت و عشق رخش نهانی نیست

یقین که در دل تو نیست مهربانی نیز

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جهان ملک خاتون
حسین خوارزمی

بقای عمر در این خاکدان فانی نیست

جهان پر از غم و امید شادمانی نیست

گل مراد از این آب و گل چه میجوئی

که در ریاض جهان بوی کامرانی نیست

برای صحبت یاران مهربان کریم

[...]

اهلی شیرازی

کدام زخم که بر من ز دلستانی نیست

کدام خاک کش از خون ما نشانی نیست

بخوشدلی نه که خاموشم از تو چون صورت

هزار غم ز تو دارم مرا زبانی نیست

مراست جانی و خواهم به پات افشاندن

[...]

وحشی بافقی

چه لطف‌ها که در این شیوهٔ نهانی نیست

عنایتی که تو داری به من بیانی نیست

کرشمه گرم سؤال است، لب مکن رنجه

که احتیاج به پرسیدن زبانی نیست

رموز کشف و کرامات سالکان طریق

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه