هر که می با تو خورد عربده کرد
هر که روی تو دید عشق آورد
زهر اگر در مذاق من ریزی
با تو همچون شکر بشاید خورد
آفرین خدای بر پدری
که تو فرزند نازنین پرورد
لایق خدمت تو نیست بساط
روی باید در این قدم گسترد
خواستم گفت خاک پای توام
عقلم اندر زمان نصیحت کرد
گفت در راه دوست خاک مباش
نه که بر دامنش نشیند گرد
دشمنان در مخالفت گرمند
و آتش ما بدین نگردد سرد
مرد عشق ار ز پیش تیر بلا
روی درهم کشد مخوانش مرد
هر که را برگ بی مرادی نیست
گو برو گرد کوی عشق مگرد
سعدیا صاف وصل اگر ندهند
ما و دردی کشان مجلس درد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و محبت نسبت به محبوب است. شاعر بیان میکند که هر کس در کنار محبوب، احساس شوق و محبت میکند و حتی اگر زهر هم به او بدهند، بواسطه وجود محبوب، آن را شیرین احساس میکند. او به صفت و مقام والدین محبوب اشاره میکند و میگوید که باید خدمتگزار محبوب باشد. شاعر همچنین نقش عشق را در زندگی مورد تأکید قرار داده و بیان میکند که عشق واقعی نیازی به خاک و ذلت ندارد. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که اگر نتوانیم وصل شویم، باید در غم و درد عشق باقی بمانیم.
هر کس با تو هم پیاله شود مستانه نعره می زند و هرکس چهرهٔ تو را ببیند بی اختیار عاشق می شود. [ عربده: غوغا و هنگامه] - منبع: شرح غزلهای سعدی
هوش مصنوعی: اگر زهر هم در دهنم بریزی، با تو آنقدر شیرین است که میتوانم بخورم.
درود خداوند بر پدری باد که فرزندی چون تو پرورده است. [نازنین: با ناز و زیبا، گرامی و دوست داشتنی.] - منبع: شرح غزلهای سعدی
گستردنی شایستگی آن را ندارد که زیر پای تو افکنده شود. باید چهره را چونان بساطی در زیر گامهای تو گسترد. [ بساط: فرش و گستردنی ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
می خواستم بگویم که خاک پای تو هستم، ولی عقلم فورا مرا نصیحت کرد و... (بیت بعد). [اندر زمان: زود و فوری / کنایه: خاک پای کسی بودن (کوچکی و تواضع کردن.)] - منبع: شرح غزلهای سعدی
گفت : خاک راه دوست مباش. مبادا که غباری بر دامن او نشیند! [ کنایه: گرد بر دامن نشستن (رنجور و اندوهگین گشتن) / تناسب: خاک، گرد / آرایهٔ اسلوب الحکیم در دو بیت دیده می شود.] - منبع: شرح غزلهای سعدی
با وجود آنکه آتش مخالفت دشمنان گرم است، آتش مهر ما با این مخالفت ها سرد نمی گردد. [ استعارهٔ مصرّحه: آتش (شور و اشتیاق) / کنایه: گرم بودن (حرکت و جنبش داشتن، تقلّا کردن)، سرد شدن (بی اثر و خاموش شدن)] - منبع: شرح غزلهای سعدی
هوش مصنوعی: اگر کسی در برابر سختیها و مشکلات عشق، رو برگرداند و از آنها بگریزد، نمیتوان او را مرد عشق دانست.
به هر کس که سَرِ بی سامانی و ناکامی ندارد، بگو که برو و در کوی عشق پرسه مزن. [ برگ: نوا و سامان / بی مرادی: ناکامی و بی نوایی./ کنایه: گرد کوی عشق گشتن (شیفته و بی قرار عشق شدن) / تشبیه: بی مرادی به برگ و عشق به کوی ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
ای سعدی اگر شراب صافی وصل نصیب عاشق نگردد، ما همراه دردی کشان مجلس به نوشیدن دُرد بسنده خواهیم کرد. [صاف و دُرد ---> بیت نهم غزل ۲۸ / "واو " در معنی ملازمت و همراهی است. / دردی کشان: کسانی که جام شراب را تا ته سر می کشند، باده نوشان قهّار / دَرد: احساس نیاز و تمنای شدید برای رسیدن به معشوق، درد طلب عشق / مجلس درد: مجلس عشق. / تشبیه: وصل به صاف به جای شراب صافی / تضاد: صاف، دُرد / جناس ناقص: دُرد، دَرد.] - منبع: شرح غزلهای سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
اشتر گرسنه کسیمه برد
کی شکوهد ز خار؟ چیره خورد
نانوردیم و خوار و این نه شگفت
که برِ ورد، خار نیست نورد
مردم اندر خور زمانه شدهست
نرد چون شاخ گشت و شاخ چون نرد
از تک اسب و بانگ نعرۀ مرد
کوه یر نوف شد هوا پر گرد
شعر سید محمد ناصر
دل من شاد کرد و خرم کرد
شدم از گرمی طبیعی پوست
همچو تشنه که آب باید سرد
بر دل من نشاط رامش یافت
[...]
صدر اسلام زنده گشت و نمرد
گرچه صورت به خاک تیره سپرد
در جهان بزرگ ساخت مکان
هم بخردان گذاشت عالم خرد
پس تو گویی که مرثیت گویش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.