فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.
مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «نگویی باز: کای غم خوار چونی؟» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «ی» است.
حرف آخر قافیه
غزل شماره ۱: هر سحر صد ناله و زاری کنم پیش صبا
غزل شماره ۲: ای مرا یک بارگی از خویشتن کرده جدا
غزل شماره ۳: این حادثه بین که زاد ما را
غزل شماره ۴: کشیدم رنج بسیاری دریغا
غزل شماره ۵: ندیدم در جهان کامی دریغا
غزل شماره ۶: سر به سر از لطف جانی ساقیا
غزل شماره ۷: ای ز فروغ رخت تافته صد آفتاب
غزل شماره ۸: مست خراب یابد هر لحظه در خرابات
غزل شماره ۹: دیدی چو من خرابی افتاده در خرابات
غزل شماره ۱۰: به یک گره که دو چشمت بر ابروان انداخت
غزل شماره ۱۱: چو آفتاب رخت سایه بر جهان انداخت
غزل شماره ۱۲: عراقی بار دیگر توبه بشکست
غزل شماره ۱۳: ساقی قدحی شراب در دست
غزل شماره ۱۴: از پرده برون آمد، ساقی، قدحی در دست
غزل شماره ۱۵: دو اسبه پیک نظر میدوانم از چپ و راست
غزل شماره ۱۶: شوری ز شرابخانه برخاست
غزل شماره ۱۷: از میکده تا چه شور برخاست؟
غزل شماره ۱۸: باز مرا در غمت واقعه جانی است
غزل شماره ۱۹: ز خواب، نرگس مست تو سر گران برخاست
غزل شماره ۲۰: ناگه از میکده فغان برخاست
غزل شماره ۲۱: مهر مهر دلبری بر جان ماست
غزل شماره ۲۲: چنین که حال من زار در خرابات است
غزل شماره ۲۳: ندیدهام رخ خوب تو، روزکی چند است
غزل شماره ۲۴: جانا، نظری، که دل فگار است
غزل شماره ۲۵: دل، چو در دام عشق منظور است
غزل شماره ۲۶: ساز طرب عشق که داند که چه ساز است؟
غزل شماره ۲۷: در کوی خرابات، کسی را که نیاز است *(منتسب به چند نفر)
غزل شماره ۲۸: طره یار پریشان چه خوش است
غزل شماره ۲۹: در سرم عشق تو سودایی خوش است
غزل شماره ۳۰: رخ نگار مرا هر زمان دگر رنگ است
غزل شماره ۳۱: شاد کن جان من، که غمگین است
غزل شماره ۳۲: مشو، مشو، ز من خستهدل جدا ای دوست
غزل شماره ۳۳: کی ببینم چهره زیبای دوست؟
غزل شماره ۳۴: یک لحظه دیدن رخ جانانم آرزوست
غزل شماره ۳۵: جز دیدن روی تو مرا رای دگر نیست
غزل شماره ۳۶: هر دلی کو به عشق مایل نیست
غزل شماره ۳۷: ساقی، ار جام می، دمادم نیست
غزل شماره ۳۸: عشق سیمرغ است، کو را دام نیست
غزل شماره ۳۹: دل، که دائم عشق میورزید، رفت
غزل شماره ۴۰: آه، به یکبارگی یار کم ما گرفت!
غزل شماره ۴۱: باز هجر یار دامانم گرفت
غزل شماره ۴۲: مرا گر یار بنوازد، زهی دولت زهی دولت
غزل شماره ۴۳: کی از تو جان غمگینی شود شاد؟
غزل شماره ۴۴: هر که را جام می به دست افتاد
غزل شماره ۴۵: باز دل از در تو دور افتاد
غزل شماره ۴۶: عشق شوری در نهاد ما نهاد
غزل شماره ۴۷: عشق شوقی در نهاد ما نهاد
غزل شماره ۴۸: بر من، ای دل، بند جان نتوان نهاد
غزل شماره ۴۹: بیرخت جان در میان نتوان نهاد
غزل شماره ۵۰: هر شب دل پر خونم بر خاک درت افتد
غزل شماره ۵۱: بنمای به من رویت، یارات نمیافتد
غزل شماره ۵۲: با شمع روی خوبان پروانهای چه سنجد؟
غزل شماره ۵۳: با عشق عقلفرسا دیوانهای چه سنجد؟
غزل شماره ۵۴: با عشق قرار در نگنجد
غزل شماره ۵۵: با عشق تو ناز در نگنجد
غزل شماره ۵۶: جانا، حدیث شوقت در داستان نگنجد
غزل شماره ۵۷: امروز مرا در دل جز یار نمیگنجد
غزل شماره ۵۸: امروز مرا در دل جز یار نمیگنجد
غزل شماره ۵۹: در حلقه فقیران قیصر چه کار دارد؟
غزل شماره ۶۰: با پرتو جمالت برهان چه کار دارد؟
غزل شماره ۶۱: با درد خستگانت درمان چه کار دارد؟
غزل شماره ۶۲: با درد خستگانت درمان چه کار دارد؟
غزل شماره ۶۳: خرم تن آن کس که دل ریش ندارد
غزل شماره ۶۴: بیا، کاین دل سر هجران ندارد
غزل شماره ۶۵: دل، دولت خرمی ندارد
غزل شماره ۶۶: راحت سر مردمی ندارد
غزل شماره ۶۷: نگارا، بیتو برگ جان که دارد؟
غزل شماره ۶۸: نگارا، بی تو برگ جان که دارد؟
غزل شماره ۶۹: تا کی کشم جفای تو؟ این نیز بگذرد
غزل شماره ۷۰: بیا بیا، که نسیم بهار میگذرد
غزل شماره ۷۱: بیا، که عمر من خاکسار میگذرد
غزل شماره ۷۲: پشت بر روزگار باید کرد
غزل شماره ۷۳: یاد آن شیرین پسر خواهیم کرد
غزل شماره ۷۴: می روان کن ساقیا، کین دم روان خواهیم کرد
غزل شماره ۷۵: روی ننمود یار چتوان کرد
غزل شماره ۷۶: روی ننمود یار چتوان کرد؟
غزل شماره ۷۷: من رنجور را یک دم نپرسد یار چتوان کرد؟
غزل شماره ۷۸: از در یار گذر نتوان کرد
غزل شماره ۷۹: بدین زبان صفت حسن یار نتوان کرد
غزل شماره ۸۰: بتم از غمزه و ابرو، همه تیر و کمان سازد
غزل شماره ۸۱: چنین که غمزه تو خون خلق میریزد
غزل شماره ۸۲: اگر یکبار زلف یار از رخسار برخیزد
غزل شماره ۸۳: آن را که چو تو نگار باشد
غزل شماره ۸۴: تا بر قرار حسنی دل بیقرار باشد
غزل شماره ۸۵: دیده بختم، دریغا کور شد
غزل شماره ۸۶: من مست می عشقم هشیار نخواهم شد
غزل شماره ۸۷: گر نظر کردم به روی ماه رخساری چه شد؟
غزل شماره ۸۸: ناگه بت من مست به بازار برآمد
غزل شماره ۸۹: ناگه بت من مست به بازار برآمد
غزل شماره ۹۰: غلام حلقه به گوش تو زار باز آمد
غزل شماره ۹۱: بیا، که بیرخ زیبات دل به جان آمد
غزل شماره ۹۲: ز اشتیاق تو، جانا، دلم به جان آمد
غزل شماره ۹۳: آشکارا نهان کنم تا چند؟
غزل شماره ۹۴: آن را که غمت ز در براند
غزل شماره ۹۵: این درد مرا دوا که داند؟
غزل شماره ۹۶: در من نگرد یار دگربار؟ که داند؟
غزل شماره ۹۷: ای دل، چو در خانه خمار گشادند
غزل شماره ۹۸: نخستین باده کاندر جام کردند
غزل شماره ۹۹: نگارا، جسمت از جان آفریدند
غزل شماره ۱۰۰: اگر شکسته دلانت هزار جان دارند
غزل شماره ۱۰۱: چو چشم مست تو آغاز کبر و ناز کند
غزل شماره ۱۰۲: باز دلم عیش و طرب میکند
غزل شماره ۱۰۳: هر که او دعوی مستی میکند
غزل شماره ۱۰۴: به خرابات شدم دوش مرا بار نبود
غزل شماره ۱۰۵: هر که در بند زلف یار بود
غزل شماره ۱۰۶: تا کی از ما یار ما پنهان بود؟
غزل شماره ۱۰۷: ای خوشا دل کاندر او از عشق تو جانی بود
غزل شماره ۱۰۸: وه! که کارم ز دست میبرود
غزل شماره ۱۰۹: اندرین ره هر که او یکتا شود
غزل شماره ۱۱۰: نگارینی که با ما مینپاید
غزل شماره ۱۱۱: مرا، گرچه ز غم جان میبرآید
غزل شماره ۱۱۲: زان پیش که دل ز جان برآید
غزل شماره ۱۱۳: آخر این تیره شب هجر به پایان آید
غزل شماره ۱۱۴: صبا وقت سحر گویی ز کوی یار میآید
غزل شماره ۱۱۵: صبا وقت سحر، گویی، ز کوی یار میآید
غزل شماره ۱۱۶: گهی درد تو درمان مینماید
غزل شماره ۱۱۷: مرا درد تو درمان مینماید
غزل شماره ۱۱۸: ای باد صبا، به کوی آن یار
غزل شماره ۱۱۹: دل در گره زلف تو بستیم دگر بار
غزل شماره ۱۲۰: دل در گره زلف تو بستیم دگربار
غزل شماره ۱۲۱: رخ سوی خرابات نهادیم دگربار
غزل شماره ۱۲۲: نظر ز حال من ناتوان دریغ مدار
غزل شماره ۱۲۳: غلام روی توام، ای غلام، باده بیار
غزل شماره ۱۲۴: مرا از هر چه میبینم رخ دلدار اولیتر
غزل شماره ۱۲۵: نیم چون یک نفس بی غم دلم خون خوار اولیتر
غزل شماره ۱۲۶: سر به سر از لطف جانی ای پسر
غزل شماره ۱۲۷: آب حیوان است، آن لب، یا شکر؟
غزل شماره ۱۲۸: ای امید جان، عنایت از عراقی وامگیر
غزل شماره ۱۲۹: بر درت افتادهام خوار و حقیر
غزل شماره ۱۳۰: به دست غم گرفتارم، بیا ای یار، دستم گیر
غزل شماره ۱۳۱: بیدلی را بی سبب آزرده گیر
غزل شماره ۱۳۲: ای مطرب درد، پرده بنواز
غزل شماره ۱۳۳: چون تو کردی حدیث عشق آغاز
غزل شماره ۱۳۴: از غم عشقت جگر خون است باز
غزل شماره ۱۳۵: کار ما، بنگر، که خام افتاد باز
غزل شماره ۱۳۶: بیجمال تو، ای جهان افروز
غزل شماره ۱۳۷: ساقی، ز شکر خنده شراب طرب انگیز
غزل شماره ۱۳۸: در بزم قلندران قلاش
غزل شماره ۱۳۹: تماشا میکند هر دم دلم در باغ رخسارش
غزل شماره ۱۴۰: بکشم به ناز روزی سر زلف مشک رنگش
غزل شماره ۱۴۱: نرسد به هر زبانی سخن دهان تنگش
غزل شماره ۱۴۲: صلای عشق، که ساقی ز لعل خندانش
غزل شماره ۱۴۳: کردم گذری به میکده دوش
غزل شماره ۱۴۴: باز غم بگرفت دامانم، دریغ
غزل شماره ۱۴۵: حبذا عشق و حبذا عشاق
غزل شماره ۱۴۶: بیا، که خانه دل پاک کردم از خاشاک
غزل شماره ۱۴۷: بیا، که خانه دل پاک کردم از خاشاک
غزل شماره ۱۴۸: دلی، که آتش عشق تواش بسوزد پاک
غزل شماره ۱۴۹: گر آفتاب رخت سایه افکند بر خاک
غزل شماره ۱۵۰: تنگ آمدم از وجود خود، تنگ
غزل شماره ۱۵۱: در جام جهان نمای اول
غزل شماره ۱۵۲: ای دیده، بدار ماتم دل
غزل شماره ۱۵۳: مبند، ای دل، به جز در یار خود دل
غزل شماره ۱۵۴: خوشتر از خلد برین آراستند ایوان دل
غزل شماره ۱۵۵: أکئوس تلالات بمدام
غزل شماره ۱۵۶: از دل و جان عاشق زار توام
غزل شماره ۱۵۷: باز در دام بلا افتادهام
غزل شماره ۱۵۸: ایندم منم که بیدل و بییار ماندهام
غزل شماره ۱۵۹: یاران، غمم خورید، که غمخوار ماندهام
غزل شماره ۱۶۰: ساقی، چو نمیدهی شرابم
غزل شماره ۱۶۱: دل گم شد، ازو نشان نیابم
غزل شماره ۱۶۲: دل گم شد، ازو نشان نمییابم
غزل شماره ۱۶۳: هیهات! کزین دیار رفتم
غزل شماره ۱۶۴: کجایی؟ ای ز جان خوشتر، شبت خوش باد، من رفتم
غزل شماره ۱۶۵: من باز ره خانه خمار گرفتم
غزل شماره ۱۶۶: من چه دانم که چرا از تو جدا افتادم؟
غزل شماره ۱۶۷: اگر فرصت دهد، جانا، فراقت روزکی چندم
غزل شماره ۱۶۸: در ملک لایزالی دیدم من آنچه دیدم
غزل شماره ۱۶۹: در حسن رخ خوبان پیدا همه او دیدم
غزل شماره ۱۷۰: آن بخت کو که بر در تو باز بگذرم؟
غزل شماره ۱۷۱: تا کی از دست تو خونابه خورم؟
غزل شماره ۱۷۲: چه خوش بودی، دریغا، روزگارم؟
غزل شماره ۱۷۳: چه خوش بودی، دریغا، روزگارم؟
غزل شماره ۱۷۴: بر من نظری کن، که منت عاشق زارم
غزل شماره ۱۷۵: نگارا، بیتو برگ جان ندارم
غزل شماره ۱۷۶: هر زمان جوری ز خوبان میکشم
غزل شماره ۱۷۷: ای راحت روانم، دور از تو ناتوانم
غزل شماره ۱۷۸: جانا، نظری که ناتوانم
غزل شماره ۱۷۹: کجایی، ای دل و جانم، که از غم تو بجانم
غزل شماره ۱۸۰: دلی یا دلبری؟ یا جان و یا جانان؟ نمیدانم
غزل شماره ۱۸۱: با من دلشده گر یار نسازد چه کنم؟
غزل شماره ۱۸۲: شاید که به درگاه تو عمری بنشینم
غزل شماره ۱۸۳: شود میسر و گویی که در جهان بینم؟
غزل شماره ۱۸۴: نیست کاری به آنم و اینم
غزل شماره ۱۸۵: مرا جز عشق تو جانی نمیبینم نمیبینم
غزل شماره ۱۸۶: بر در یار من سحر مست و خراب میروم
غزل شماره ۱۸۷: من آن قلاش و رند بینوایم
غزل شماره ۱۸۸: ما چو قدر وصلت، ای جان و جهان، نشناختیم
غزل شماره ۱۸۹: ما دگرباره توبه بشکستیم
غزل شماره ۱۹۰: افسوس! که باز از در تو دور بماندیم
غزل شماره ۱۹۱: گرچه ز جهان جوی نداریم
غزل شماره ۱۹۲: ما، کانده تو نیاز داریم
غزل شماره ۱۹۳: من که هر لحظه زار میگریم
غزل شماره ۱۹۴: گر ز شمعت چراغی افروزیم
غزل شماره ۱۹۵: گرچه دل خون کنی از خاک درت نگریزیم
غزل شماره ۱۹۶: ناخورده شراب میخروشیم
غزل شماره ۱۹۷: ناخورده شراب میخروشیم
غزل شماره ۱۹۸: خیزید، عاشقان، نفسی شور و شر کنیم
غزل شماره ۱۹۹: خیز، تا قصد کوی یار کنیم
غزل شماره ۲۰۰: تا کی از دست فراق تو ستمها بینیم؟
غزل شماره ۲۰۱: ز غم زار و حقیرم، با که گویم؟
غزل شماره ۲۰۲: ز دلتنگی به جانم با که گویم؟
غزل شماره ۲۰۳: ای دوست، بیا، که ما توراییم
غزل شماره ۲۰۴: بیا، ای دیده، تا یک دم بگرییم
غزل شماره ۲۰۵: تا کی همه مدح خویش گوییم؟
غزل شماره ۲۰۶: شهری است بزرگ و ما دروییم
غزل شماره ۲۰۷: بگذر ای غافل ز یاد این و آن
غزل شماره ۲۰۸: مبتلای هجر یارم، الغیاث ای دوستان
غزل شماره ۲۰۹: مقصود دل عاشق شیدا همه او دان
غزل شماره ۲۱۰: در کف جور تو افتادم، تو دان
غزل شماره ۲۱۱: رفت کار دل ز دست، اکنون تو دان
غزل شماره ۲۱۲: ماهرخان، که داد عشق، عارض لاله رنگشان
غزل شماره ۲۱۳: ز دل، جانا، غم عشقت رها کردن توان؟ نتوان
غزل شماره ۲۱۴: نگارا از سر کویت گذر کردن توان؟ نتوان
غزل شماره ۲۱۵: عاشقی دانی چه باشد؟ بیدل و جان زیستن
غزل شماره ۲۱۶: سهل گفتی به ترک جان گفتن
غزل شماره ۲۱۷: تا توانی هیچ درمانم مکن
غزل شماره ۲۱۸: ماهرویا، رخ ز من پنهان مکن
غزل شماره ۲۱۹: بیرخت جانا، دلم غمگین مکن
غزل شماره ۲۲۰: ای یار، بیا و یاریی کن
غزل شماره ۲۲۱: ای رخ جان فزای تو گشته خجسته فال من
غزل شماره ۲۲۲: چه کنم که دل نسازم هدف خدنگ او من؟
غزل شماره ۲۲۳: بپرس از دلم آخر، چه دل؟ که قطره خون
غزل شماره ۲۲۴: چو دل ز دایره عقل بی تو شد بیرون
غزل شماره ۲۲۵: ای حسن تو بیپایان، آخر چه جمال است این؟
غزل شماره ۲۲۶: ای دل و جان عاشقان شیفته جمال تو
غزل شماره ۲۲۷: ای دل و جان عاشقان شیفته لقای تو
غزل شماره ۲۲۸: ای آرزوی جان و دلم ز آرزوی تو
غزل شماره ۲۲۹: ای همه میل دل من سوی تو
غزل شماره ۲۳۰: ترک من، ای من غلام روی تو
غزل شماره ۲۳۱: آن مونس غمگسار جان کو؟
غزل شماره ۲۳۲: ساقی، قدحی می مغان کو؟
غزل شماره ۲۳۳: مانا دمید بوی گلستان صبح گاه
غزل شماره ۲۳۴: ای جمالت برقع از رخ ناگهان انداخته
غزل شماره ۲۳۵: ای راحت روح هر شکسته
غزل شماره ۲۳۶: ای در میان جانم گنجی نهان نهاده
غزل شماره ۲۳۷: ای هر دهن ز یاد لبت پر عسل شده
غزل شماره ۲۳۸: در صومعه نگنجد، رند شرابخانه
غزل شماره ۲۳۹: در صومعه نگنجد رند شرابخانه
غزل شماره ۲۴۰: بازم از غصه جگر خون کردهای
غزل شماره ۲۴۱: تا تو در حسن و جمال افزودهای
غزل شماره ۲۴۲: تا زخوبی دل ز من بربودهای
غزل شماره ۲۴۳: ای یار، مکن، بر من بییار ببخشای
غزل شماره ۲۴۴: در کار من درهم آخر نظری فرمای
غزل شماره ۲۴۵: ای دوست الغیاث! که جانم بسوختی
غزل شماره ۲۴۶: نگارا، گرچه از ما برشکستی
غزل شماره ۲۴۷: ای به تو زنده جسم و جان، مونس جان کیستی؟
غزل شماره ۲۴۸: پیش ازینم خوشترک میداشتی
غزل شماره ۲۴۹: ای ز غم فراق تو جان مرا شکایتی
غزل شماره ۲۵۰: ای عشق، کجا به من فتادی؟
غزل شماره ۲۵۱: چه کردهام که دلم از فراق خون کردی؟
غزل شماره ۲۵۲: جانا، نظری به ما نکردی
غزل شماره ۲۵۳: چه بد کردم؟ چه شد؟ از من چه دیدی؟
غزل شماره ۲۵۴: چه کردم؟ دلبرا، از من چه دیدی؟
غزل شماره ۲۵۵: آمد به درت امیدواری
غزل شماره ۲۵۶: ای دل، بنشین چو سوکواری
غزل شماره ۲۵۷: تا چند عشق بازیم بر روی هر نگاری؟
غزل شماره ۲۵۸: نگارا، کی بود کامیدواری
غزل شماره ۲۵۹: نگارا، از وصال خود مرا تا کی جدا داری؟
غزل شماره ۲۶۰: نمیدانم چه بد کردم، که نیکم زار میداری؟
غزل شماره ۲۶۱: چه خوش باشد دلا کز عشق یار مهربان میری
غزل شماره ۲۶۲: چو برقع از رخ زیبای خود براندازی
غزل شماره ۲۶۳: از کرم در من بیچاره نظر کن نفسی
غزل شماره ۲۶۴: نگارا، وقت آن آمد که یکدم ز آن من باشی
غزل شماره ۲۶۵: خوشا دردی که درمانش تو باشی
غزل شماره ۲۶۶: چه خوش باشد! که دلدارم تو باشی
غزل شماره ۲۶۷: الا قم، واغتنم یوم التلاقی
غزل شماره ۲۶۸: اندوهگنی چرا؟ عراقی
غزل شماره ۲۶۹: فمالی لم اطا سبع الطباقی
غزل شماره ۲۷۰: لقد فاح الربیع و دار ساقی
غزل شماره ۲۷۱: آن جام طرب فزای ساقی
غزل شماره ۲۷۲: جانا، ز منت ملال تا کی؟
غزل شماره ۲۷۳: دلربایی دل ز من ناگه ربودی کاشکی
غزل شماره ۲۷۴: از غم دلدار زارم، مرگ به زین زندگی
غزل شماره ۲۷۵: الا، قد طال عهدی بالوصال
غزل شماره ۲۷۶: گر به رخسار تو، ای دوست، نظر داشتمی
غزل شماره ۲۷۷: در جهان گر نه یار داشتمی
غزل شماره ۲۷۸: گرنه سودای یار داشتمی
غزل شماره ۲۷۹: ای که از لطف سراسر جانی
غزل شماره ۲۸۰: ترسا بچهای، شنگی، شوخی، شکرستانی
غزل شماره ۲۸۱: چنانم از هوس لعل شکرستانی
غزل شماره ۲۸۲: سر عشقت کس تواند گفت؟ نی
غزل شماره ۲۸۳: کی بود کین درد را درمان کنی؟
غزل شماره ۲۸۴: نگویی باز: کای غم خوار چونی؟
غزل شماره ۲۸۵: بیا، تا بیدلان را زار بینی
غزل شماره ۲۸۶: ای خوشتر از جان، آخر کجایی؟
غزل شماره ۲۸۷: ای ربوده دلم به رعنایی
غزل شماره ۲۸۸: بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟
غزل شماره ۲۸۹: بیا، که بیتو به جان آمدم ز تنهایی
غزل شماره ۲۹۰: پسرا، ره قلندر سزد ار به من نمایی
غزل شماره ۲۹۱: چه بود گر نقاب بگشایی؟
غزل شماره ۲۹۲: در کوی تو لولیی، گدایی
غزل شماره ۲۹۳: دلی دارم، چه دل؟ محنت سرایی
غزل شماره ۲۹۴: ز اشتیاق تو جانم به لب رسید، کجایی؟
غزل شماره ۲۹۵: ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی
غزل شماره ۲۹۶: زهی! جمال تو رشک بتان یغمایی
غزل شماره ۲۹۷: سحرگه بر در راحت سرایی
غزل شماره ۲۹۸: کشید کار ز تنهاییم به شیدایی
غزل شماره ۲۹۹: همی گردم به گرد هر سرایی
غزل شماره ۳۰۰: شدم از عشق تو شیدا، کجایی؟
غزل شماره ۳۰۱: نیم بیتو دمی بیغم، کجایی؟
غزل شماره ۳۰۲: درین ره گر بترک خود بگویی
غزل شماره ۳۰۳: درین ره گر به ترک خود بگویی
غزل شماره ۳۰۴: گر از زلف پریشانت صبا بر هم زند مویی
غزل شماره ۳۰۵: نه از تو به من رسید بویی