گر ز شمعت چراغی افروزیم
خرمن خویش را بدان سوزیم
در غمت دود آن به عرش رسد
آتشی، کز درون برافروزیم
آفتاب جمال بر ما تاب
زانکه ما بیرخت سیه روزیم
تا ببینیم روی خوبت را
از دو عالم دو دیده بردوزیم
مایهٔ جان و دل براندازیم
به ز عشقت چه مایه اندوزیم؟
همچو طفلان به مکتب حسنت
ابجد عشق را بیاموزیم
در غم عشق اگر رود سر ما
ای عراقی، برو، که بهروزیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با استفاده از استعارهها و تصاویر زیبا به بیان عشق و عشق بازی میپردازد. او از روشنی و گرمای عشق سخن میگوید و اشاره به سوزانیدن دل و جان خود برای رسیدن به محبوب دارد. عشق را همچون درسی میداند که باید آموخته شود و در غم آن، فراموشی و مشکلات را پذیراست. در نهایت، به امید دیدار معشوق، شاعر حالت خوشی و شادابی را از عشق خود تجربه میکند.
هوش مصنوعی: اگر از نور تو چراغی روشن کنیم، آتش آن را به خرمن خود میزنیم و از آن میسوزیم.
هوش مصنوعی: در اشتیاق تو چنان آتشی در دل دارم که دود آن به آسمان میرسد. این شعلهای است که از درون خود روشن میکنم.
هوش مصنوعی: خورشید زیباییات بر ما میتابد، چون بدون حضور تو روزهای ما تیره و تار است.
هوش مصنوعی: ما میخواهیم تا زیبایی چهرهات را ببینیم، به همین خاطر از دو جهان، دو چشم خود را میدوزیم.
هوش مصنوعی: با جان و دل خود را فدای عشق تو میکنیم، اما چه چیزی از عشق تو به دست خواهیم آورد؟
هوش مصنوعی: مانند کودکان، نزد تو بیاموزیم که عشق را همانند الفبا یاد بگیریم.
هوش مصنوعی: اگر در غم عشق سر ما رفت، ای عراقی، برو دنبال کار خود، چون ما حال خوبی داریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به که گرمی در او نیاموزیم
آتش کشته بر نیفروزیم
گر ز شمعت چراغی افروزیم
خرمن خویش را بدان سوزیم
در غمت دود از آن به عرش رسد
آتشی کز درون برافروزیم
آفتاب جمال بر ما تاب
[...]
گر بگوئیم جان خود سوزیم
آتشی در جگر برافروزیم
شمع ومن هر دو زآن همی سوزیم
تا مگر عاشقی بیاموزیم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.