گنجور

 
عراقی

دیدهٔ بختم، دریغا کور شد

دل نمرده، زنده اندر گور شد

دست گیر ای دوست این بخت مرا

تا نبیند دشمنم کو کور شد

بارگاه دل، که بودی جای تو

بنگر اکنون جای مار و مور شد

بی‌لب شیرینت عمرم تلخ گشت

شوربختی بین که: عیشم شور شد

دل قوی بودم به امید تو، لیک

دل ندادی، خسته زان بی‌نور شد

شور عشقت تا فتاد اندر جهان

چون دل من عالمی پر شور شد

عارت آمد از عراقی، لاجرم

بی‌تو، مسکین، بی‌نوا و عور شد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عطار

برقع از خورشید رویش دور شد

ای عجب هر ذره‌ای صد حور شد

همچو خورشید از فروغ طلعتش

ذره ذره پای تا سر نور شد

جملهٔ روی زمین موسی گرفت

[...]

مشاهدهٔ ۱۹ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
اسیری لاهیجی

تا نقاب از مهر رویش دور شد

جمله ذرات غرق نور شد

حسن او در پرده ذرات کون

هم هویدا گشت و هم مستور شد

کعبه و مسجد ز رویش نور یافت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه