چه بد کردم؟ چه شد؟ از من چه دیدی؟
که ناگه دامن از من درکشیدی
چه افتادت که از من برشکستی؟
چرا یکبارگی از من رمیدی؟
به هر تردامنی رخ مینمایی
چرا از دیدهٔ من ناپدیدی؟
تو را گفتم که مشنو گفتِ بد گوی
علیرغم من مسکین شنیدی
مرا گفتی: رسم روزیت فریاد
عفا الله نیک فریادم رسیدی!
دمی از پرده بیرون آی، باری
که کلی پردهٔ صبرم دریدی
هم از لطف تو بگشاید مرا کار
که جمله بستگیها را کلیدی
نخستم برگزیدی از دو عالم
چو طفلی در برم میپروریدی
لب خود بر لب من مینهادی
حیات تازه در من میدمیدی
خوشا آن دم که با من شاد و خرم
میان انجمن خوش میچمیدی
ز بیم دشمنان با من نهانی
لب زیرین به دندان میگزیدی
چو عنقا، تا به چنگ آری مرا باز
ورای هر دو عالم میپریدی
مرا چون صید خود کردی، به آخر
شدی با آشیان و آرمیدی
تو با من آن زمان پیوستی، ای جان
که بر قدم لباس خود بریدی
از آن دم باز گشتی عاشق من
که در من روی خوب خود بدیدی
من ار چه از تو میآیم پدیدار
تو نیز اندر جهان از من پدیدی
مراد تو منم، آری، ولیکن
چو وابینی تو خود خود را مریدی
گزیدی هر کسی را بهر کاری
عراقی را برای خود گزیدی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر احساسات عمیق و ناامیدی عاشق را نسبت به معشوقش بیان میکند. شاعر از این مینالد که چرا معشوق ناگهان از او جدا شده و دلایل این جدایی را نمیداند. او به یاد لحظات شیرین گذشته میافتد که معشوق در کنار او بوده و زندگی را برایش معنا میکرده است. شاعر به یاد میآورد که وقتی معشوق او را نوازش میکرد، زندگیاش پر از شادی و خوشحالی بود. اکنون اما با فاصلهگیری معشوق، احساس بیکسی و اندوهی عمیق دارد و به خاطر این جدایی از او رنج میبرد. در نهایت، او به زیباییهای گذشته و پیوند عمیق بین خود و معشوقش اشاره میکند و حسرت آن روزهای خوش را میخورد.
هوش مصنوعی: چه اشتباهی کردم؟ چه اتفاقی افتاده که از من فاصله گرفتی و ارتباطت را با من قطع کردی؟
هوش مصنوعی: چه اتفاقی افتاده که از من دور شدی؟ چرا ناگهان از من فاصله گرفتی؟
هوش مصنوعی: چرا با وجود اینکه به خوبی خود را نشان میدهی، از نظرم ناپدید میشوی؟
هوش مصنوعی: به تو گفتم که به حرفهای بد و منفی گوش نده، اما متأسفانه تو به آنها گوش دادی و من هم در این مورد ناتوانم.
هوش مصنوعی: تو به من گفتی که عادت تو این است که فریاد بزنی و من هم با شنیدن صدای تو پاسخ تو را دادم!
هوش مصنوعی: لحظاتی بیرون بیا و خود را نشان بده، زیرا صبر من دیگر تحملش بر نداشته و به شدت شکسته است.
هوش مصنوعی: از لطف تو، کارهایم حل میشود؛ زیرا همه مشکلات و وابستگیها را تو میتوانی با یک کلید باز کنی.
هوش مصنوعی: تو ابتدا به عنوان بهترین موجود از دو جهان مرا انتخاب کردی و مانند یک کودک در آغوشم پرورش دادی.
هوش مصنوعی: تو لبهای خود را بر لبهای من میگذاشتی و به این ترتیب زندگی جدیدی به من میبخشیدی.
هوش مصنوعی: بسیار خوب است زمانی که با من خوشحال و شاداب در جمع دوستان نشسته و از زندگی لذت میبردی.
هوش مصنوعی: از ترس دشمنان، بهطور پنهانی لب پایین خود را گاز میزدی.
هوش مصنوعی: مثل عنقا (پرندهای افسانهای)، اگر مرا به چنگ بیاوری، میتوانی به هر دو جهان پرواز کنی.
هوش مصنوعی: وقتی مرا به دام انداختی، در نهایت به خانه و آرامش خود رسیدی و در آنجا استراحت کردی.
هوش مصنوعی: در آن زمان که با من همراه شدی، جانم، تو لباس خود را از روی پای خود برداشتیدی.
هوش مصنوعی: از آن لحظه که برگشتی و عشق من را پیدا کردی، چون جمال زیبای خودت را در وجود من دیدی.
هوش مصنوعی: اگرچه من به خاطر تو ظاهر میشوم، تو نیز در این جهان به خاطر من پدیدار هستی.
هوش مصنوعی: من منظور تو هستم، بله، اما وقتی تو خودت را درک کنی، متوجه میشوی که به خودت وابستهای و از خودت پیروی میکنی.
هوش مصنوعی: هر کسی برای یک کار خاص انتخاب میشود، اما تو عراقی را برای خود برگزیدهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کنون کاین بزم دامادی بدیدی
سرود و آفرین هر دو شنیدی
دلم بردی نگارا وارمیدی
جزاکالله خیرا رنج دیدی
به جان چاکرت ار قصد کردی
بحمدالله بدان نهمت رسیدی
خطا گفتم من از عشقت به حکمت
[...]
چو بانگ سبز در سبزش شنیدی
ز باغ زرد سبزه بر دمیدی
تو در آیینهٔ روی خویش دیدی
تو پنداری سخن از خود شنیدی
چه کردم؟ دلبرا، از من چه دیدی؟
که کلی از من مسکین رمیدی
چه افتادت که از من سیر گشتی؟
چرا یک بارگی از من بریدی؟
من از عشقت گریبان چاک کردم
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.