گنجور

 
عراقی

در بزم قلندران قلاش

بنشین و شراب نوش و خوش باش

تا ذوق می و خمار یابی

باید که شوی تو نیز قلاش

در صومعه چند خود پرستی؟

رو باده‌پرست شو چو اوباش

در جام جهان‌نمای می بین

سر دو جهان، ولی مکن فاش

ور خود نظری کنی به ساقی

سرمست شوی ز چشم رعناش

جز نقش نگار هر چه بینی

از لوح ضمیر پاک بخراش

باشد که ببینی، ای عراقی،

در نقش وجود خویش نقاش

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عراقی

بر نقش خود است فتنه نقاش

کس نیست در این میان تو خوش باش

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عراقی
مولانا

ای خواجه تو عاقلانه می‌باش

چون بی‌خبری ز شور اوباش

آن چهره که رشک فخر فقرست

با ناخن زشت خویش مخراش

آن بت به خیال درنگنجد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
ناصر بخارایی

ما رند و سبوکشیم و قلاش

بگرفته به سر سبوی می فاش

آشفتهٔ ساقیان سرمست

دیوانهٔ شاهدان جماش

در نقش بتان نشان توان یافت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه