تا بر قرار حسنی دل بیقرار باشد
تا روی تو نبینم جان سوگوار باشد
تا پیش تو نمیرد جانم نگیرد آرام
تا بوی تو نیابد دل بیقرار باشد
جانا، ز عشق رویت جانم رسید بر لب
تا کی ز آرزویت بیچاره زار باشد؟
آن را مخواه بیدل کو بیتو جان نخواهد
آن را مدار دشمن کت دوستدار باشد
درمان اگر نداری، باری به درد یاد آر
کز دوست هرچه آید آن یادگار باشد
با درد خوش توان بود عمری به بوی درمان
با غم بسر توان برد گر غمگسار باشد
خواهی بساز کارم، خواهی بسوز جانم
با کار پادشاهان ما را چه کار باشد؟
از انتظار وصلت آمد به جان عراقی
تا کی غریب و خسته در انتظار باشد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و بیقراری ناشی از دوری معشوق سخن میگوید. او اظهار میکند که جانش در فقدان روی معشوق دائم در عذاب است و تا زمانی که او را نبیند، آرامشی نخواهد داشت. شاعر به شدت به آرزوی وصال معشوق اشتیاق دارد و زندگی بدون او را تحملناپذیر میداند. او همچنین به یادآوری تلخیهای عشق اشاره میکند، ولی میپذیرد که با وجود درد، یاد معشوق تسکیندهنده است. در نهایت، شاعر به انتظار طولانی و غمانگیزی که به خاطر دوری معشوق متحمل میشود، اشاره میکند و از ناامیدی و بیقراری ناشی از این وضعیت ناله میکند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دلتنگ تو هستم و نتوانم جایت را ببینم، احساس راحتی نخواهم داشت و جانم در غم تو خواهد سوخت.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در کنار تو نباشم، جانم آرامش نخواهد یافت و دل بیقرار خواهد ماند، تا وقتی که بوی تو را استشمام نکند.
هوش مصنوعی: عزیزم، از شدت عشق به تو جانم به لب رسیده است. تا کی باید به خاطر آرزوی تو در عذاب و غم به سر ببرم؟
هوش مصنوعی: آن را از خود نخواه که بدون دل، جان نخواهد داشت. نگذار که دشمنی، دوستدار تو شود.
هوش مصنوعی: اگر درمانی برای دردهایت نداری، به یاد بیاور که از دوست چه چیزی باقی مانده است، چرا که آن یادگارها همیشه با تو خواهند ماند.
هوش مصنوعی: میتوان زندگی را با درد و رنج تحمل کرد، اگر در کنار آن امید به درمان وجود داشته باشد؛ همچنین میتوان با غم زندگی کرد، به شرطی که کسی باشد که دلسوزی کند و تسلای خاطر دهد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی میتوانی مرا به خوبی انجام دهی یا اگر بخواهی میتوانی جانم را به خاطر کارهای بزرگ بسوزانی. اما ما به کار پادشاهان هیچ ارتباطی نداریم.
هوش مصنوعی: عراقی به شدت منتظر رسیدن به معشوق است و از خود میپرسد چه زمانی باید همچنان دلتنگ و خسته در این انتظار بماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ساقی بیا که امشب ساقی به کار باشد
زان ده مرا که رنگش چون جلنار باشد
می ده چهار ساغر، تا خوشگوار باشد
زیرا که طبع مردم را بر چهار باشد
همطبع را نبیدش فرزانهوار باشد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.