گنجور

 
عراقی

الا قم، واغتنم یوم التلاقی

و در بالکاس وارفق بالرفاقی

بده جامی و بشکن توبهٔ من

خلاصم ده ازین زهد نفاقی

مشعشعة اذا اسکرت منها

فلا اضحوا الی یوم التلاقی

ازان باده که اول دادی، ای دوست

بده بار دگر، گر هست باقی

و ان لم یبق فی‌الدن الحمیا

تدارک بالرحیق من الحداقی

مرا باده مده، بوی خودم ده

که از بوی تو سرمستیم، ساقی

اما تسقی کئوس الوصل یوما

الی کم کاس هجران تساق

به وصلت شاد کن جانم، کزین بیش

ندارد طاقت هجران عراقی

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عراقی

فمالی لم اطا سبع الطباقی

و لم اصعد علی اعلی المراقی

چرا خربندهٔ دجال باشم؟

چو کردم با مسیحا هم وثاقی

علی اعلی المعارج و المعالی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عراقی
اوحدی

ترا خود هفته‌ای شد عشق ساقی

هنوز از هفته‌ای شش روز باقی

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه