جانا، نظری به ما نکردی
با خویشتن آشنا نکردی
یکدم به مراد ما نبودی
یک کار برای ما نکردی
یک وعدهٔ خود بسر نبردی
یک حاجت ما روا نکردی
ما را به وصال وعده دادی
و آن وعدهٔ خود وفا نکردی
هر لابه، که بر در تو کردیم
نشنیدی و گوش وا نکردی
در کوی تو آمدیم و ما را
بر خاک درت تو جا نکردی
پس در دل تو چگونه گنجم؟
چون بر در خود رها نکردی
درد دل خستهٔ عراقی
دیدی، به کرم دوا نکردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از محبوبش گله میکند که هیچ توجهی به او نداشته و در تمام خواستهها و آرزوهایش از او ناامید شده است. او به یاد میآورد که محبوب promises love و وصال داده، اما هیچکدام از آنها محقق نشده است. شاعر در مییابد که حتی زمانی که برای دیدن محبوبش به درش رفته، به او توجهی نشده و احساس بیپناهی و ناامیدی میکند. در نهایت، او درد دلش را با محبوبش در میان میگذارد و از او میخواهد که به حالش بپردازد.
هوش مصنوعی: عزیزم، تو هیچ نگاهی به ما نکردی و ما را با ذات خودت آشنا نکردی.
هوش مصنوعی: یک لحظه هم به خواستههای ما توجه نکردی و هیچ کمکی به ما نکردی.
هوش مصنوعی: تو به وعدهات عمل نکردی و هیچکدام از خواستههای ما را برآورده نکردی.
هوش مصنوعی: به ما قول دادی که به وصال خواهی رساندیم، اما به وعدهٔ خود عمل نکردی.
هوش مصنوعی: هر بار که برای تو درخواست یا نالهای کردم، تو به حرفهای من گوش ندادید و توجه نکردید.
هوش مصنوعی: ما به محلهات آمدیم، اما تو حتی اجازه ندادید که بر خاک درت بایستیم.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم در دل تو جا بگیرم وقتی که در را به روی خودم نبستی؟
هوش مصنوعی: آیا زحمت و رنج یک عراقی خسته را مشاهده کردی، اما با محبت و بزرگواری به او کمک نکردی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حرفی به غلط رها نکردی
یک نکته درو خطا نکردی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.