دل در گره زلف تو بستیم دگربار
در دام سر زلف تو شستیم دگربار
از نرگس مخمور تو مخمور بماندیم
وز جام می لعل تو مستیم دگربار
از بادهٔ عشق تو یکی جرعه چشیدیم
صد توبه به یک جرعه شکستیم دگربار
ما قبلهٔ خود روی چو خورشید تو کردیم
هیهات! که خورشید پرستیم دگربار
دل در گره زلف تو بستیم و برآنیم
جویای سر زلف چو شستیم دگربار
کان جان که نسیم سر زلف تو به ما داد
هم با سر زلف تو فرستیم دگربار
از پیشگه وصل چو برخاست عراقی
با تو دمکی خوش بنشستیم دگربار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به وصف عشق و دلبستگی خود به معشوق میپردازد. او بار دیگر دل خود را در زلفهای معشوق گره زده و از زیباییهای او مست شده است. با ذکر حالاتی نظیر مستی از جام عشق و توبهشکنی، شاعر از قدرت عشق و جذابیت معشوق سخن میگوید. او به معشوق به عنوان قبله و خورشید خود ارادت میورزد و بر این تاکید دارد که همچنان در جستجوی سر زلف اوست. در نهایت، شاعر به یاد روزهای وصال با معشوق میافتد و از خوشیهای آن دوران یاد میکند.
هوش مصنوعی: ما دوباره دلمان را در پیچ و تاب زلف تو گرفتار کردیم و دوباره در دام زیبایی و جذابیت زلف تو افتادیم.
هوش مصنوعی: از زیباییهای چشمان نرگسگون تو به شدت تحت تأثیر قرار گرفتهایم و هنوز هم در حال مستی از گلاب رنگین تو هستیم و این حال ما را به طور دائم گرفتار کرده است.
هوش مصنوعی: ما در یک جرعه از عشق تو نوشیدیم و با آنکه صد بار توبه کرده بودیم، دوباره به آن عشق بازگشتیم.
هوش مصنوعی: ما به عشق تو و زیباییات جهت و مقصد خود را مشخص کردیم، اما هرگز دوباره نمیتوانیم به پرستش خورشید، که نماد زیبایی و نور است، روی بیاوریم.
هوش مصنوعی: ما دل خود را در گرههای زلف تو محبوس کردهایم و به دنبال نشانهای از سر زلف تو هستیم تا دوباره آثار آن را بیابیم.
هوش مصنوعی: جان ما که با نسیم سر زلف تو آشنا شد، باز هم همان جان را با سر زلف تو به ما میفرستیم.
هوش مصنوعی: وقتی که از محبوبی جدا شدیم، عراقی با تو صحبتهای دلنشینی کردیم و دوباره به هم نزدیک شدیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل در گره زلف تو بستیم دگر بار
وز هر دو جهان مهر گسستیم دگربار
جام دو جهان پر ز می عشق تو دیدیم
خوردیم می و جام شکستیم دگربار
شاید که دگر نعرهٔ مستانه برآریم
[...]
در گوشهٔ میخانه نشستیم دگر بار
خوردیم می و توبه شکستیم دگر بار
ما و بت ترسا بچه و کوی خرابات
زنار سر زلف ببستیم دگر بار
با محتسب شهر بگوئید که رندیم
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.