ای یار، مکن، بر من بییار ببخشای
جانم به لب آمد ز تو، زنهار ببخشای
در کار من غمزده ای دوست نظر کن
بر جان من دلشده ای یار، ببخشای
زان پیش که از حسرت روی تو بمیرم
بس دور بماندم ز تو بیمار، ببخشای
اینک به امیدی به درت آمدهام باز
این بار مکن همچو دگربار، ببخشای
مرغ دل من بیپر و بیبال بمانده است
در دام فراق تو نگونسار، ببخشای
آن رفت که آمد ز من دلشده کاری
اکنون که فرو ماندهام از کار، ببخشای
از کرد عراقی خجل و خوار بماندم
مگذار چنینم خجل و خوار، ببخشای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به یار خود plea میکند که از او چشمپوشی کند و بر او ببخشاید. او به حسرت و درد فراق یار اشاره میکند و از حال خراب خود میگوید. شاعر به امید دیدار دوباره به در یار آمده و خواستار آن است که این بار یار او را رها نکند. او احساس تنهایی و بیبالگی خود را بیان میکند و از یار میخواهد که او را در این وضعیت رها نکند و خجالتش را از بین ببرد.
هوش مصنوعی: ای دوست، لطفاً بر من که بییار و همراهام رحم کن. جان من به لب رسیده و از تو خواهش میکنم که مرا ببخشی.
هوش مصنوعی: ای دوست، با دلسوزی به حال من نگاه کن؛ من که دل باختهام، خواهش میکنم مرا ببخش.
هوش مصنوعی: قبل از این که به خاطر حسرت دیدن روی تو بمیرم، برای مدتی طولانی از تو دور ماندم و بیمار شدم، پس خواهش میکنم مرا ببخش.
هوش مصنوعی: من دوباره به درگاه تو آمدهام و امیدوارم، خواهش میکنم مانند گذشته مرا نپذیر. ببخشایید.
هوش مصنوعی: پرندهای که درون قلب من است، بدون پر و بال در دام فراق تو گرفتار مانده و افسرده شده است. خواهش میکنم ببخش.
هوش مصنوعی: او که به خاطر من از دلش رفت، حالا که من در کارهایم ماندهام، از او میخواهم که مرا ببخشد.
هوش مصنوعی: از خجالت و شرم پیش آمدن کسی از کرد عراقی ناراحت و نگران شدم و میخواهم که مرا در این حال تنها نگذاری و ببخشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.