در کف جور تو افتادم، تو دان
تن به هجران تو در دادم، تو دان
الغیاث، ای دوست، کز دست جفات
در کف صد گونه بیدادم، تو دان
بر امید آنکه بینم روی تو
لب ببستم، دیده بگشادم، تو دان
دل، که از دیدار تو محروم ماند
بر در لطفت فرستادم، تو دان
سالها جستم، ندیدم روی تو
از طلب اکنون به استادم، تو دان
چون نیم نومید ز امید بهی
بر در امیدت افتادم، تو دان
گر کسی حالم نداند، گو: مدان
از همه عالم چو آزادم، تو دان
میگدازد تابش هجرت مرا
بر یخ است ای دوست، بنیادم، تو دان
گر ز نام من همی ننگ آیدت
خود مبر نامم، که من بادم، تو دان
ور همی دانی که شادم ز اندهت
هم به اندوهی بکن شادم، تو دان
چند نالم، چون عراقی، در غمت؟
روز و شب در سوز و فریادم، تو دان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق عشق و جدایی اشاره دارد. شاعر از درد و رنج ناشی از دوری معشوق سخن میگوید و از دوستانش میخواهد که حال او را درک کنند. او به امید دیدار معشوق به زندگی ادامه میدهد و سالها در جستجوی او بوده است. شعر نشاندهندهی عواطف پرشور و غمگین شاعر است و به نوعی حسرت و آرزو را به تصویر میکشد. در نهایت، او خواهان درک و همدلی دیگران در این درد جدایی است.
هوش مصنوعی: من به خاطر بیرحمی تو به سختی افتادهام، و تو خود میدانی که چطور به جدایی از تو تن دادهام.
هوش مصنوعی: ای دوست، فریاد برس، که از دست ظلم و ستم به هزاران شکل به من آسیب رسیده و تو این را میدانی.
هوش مصنوعی: برای اینکه امید دیدن تو را داشته باشم، زبانم را بر بستهام و چشمهایم را باز کردهام. تو خودت میدانی.
هوش مصنوعی: دل که از دیدار تو بینصیب مانده، را به درگاه لطف و محبتت فرستادم، تو خود میدانی.
هوش مصنوعی: سالها به دنبالت بودم و هرگز نتوانستم دیدارت کنم. حالا که به مقام و دانایی خود رسیدهام، میدانم که چقدر ارزشمند بودی.
هوش مصنوعی: وقتی که به امید تو ناامید شدم و از آن فاصله گرفتم، بدان که در واقع به درگاه امید تو آمدهام.
هوش مصنوعی: اگر کسی حال مرا نداند، بگو که از همه دنیا بینیازم، چون تو به حال من آگاهی.
هوش مصنوعی: دوست من، نور هجرت تو به قلب من مانند شعلهای است که بر روی یخ میتابد و باعث ذوب شدن آن میشود. من به این احساس عمیق و تاثیرگذارت آگاه هستم.
هوش مصنوعی: اگر اسم من برایت مایه ننگ است، خودت اسم من را کنار بگذار، چرا که من همان چیزی هستم که تو میدانی.
هوش مصنوعی: اگر میدانی که من از غم تو شاد هستم، پس برای شاد کردن من، تنها کافی است که تو هم دغدغهای داشته باشی.
هوش مصنوعی: چند بار باید از غم تو ناله و زاری کنم؟ من در روز و شب به خاطر تو در عذاب و فریاد هستم، تو خود آگاهی از این حال و روز من.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.