جانا، حدیث شوقت در داستان نگنجد
رمزی ز راز عشقت در صد بیان نگنجد
جولانگه جلالت در کوی دل نباشد
خلوتگه جمالت در جسم و جان نگنجد
سودای زلف و خالت جز در خیال ناید
اندیشهٔ وصالت جز در گمان نگنجد
در دل چو عشقت آید، سودای جان نماند
در جان چو مهرت افتد، عشق روان نگنجد
دل کز تو بوی یابد، در گلستان نپوید
جان کز تو رنگ بیند، اندر جهان نگنجد
پیغام خستگانت در کوی تو که آرد؟
کانجا ز عاشقانت باد وزان نگنجد
آن دم که عاشقان را نزد تو بار باشد
مسکین کسی که آنجا در آستان نگنجد
بخشای بر غریبی کز عشق تو بمیرد
وآنگه در آستانت خود یک زمان نگنجد
جان داد دل که روزی کوی تو جای یابد
نشناخت او که آخر جایی چنان نگنجد
آن دم که با خیالت دل راز عشق گوید
گر جان شود عراقی، اندر میان نگنجد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عشق و شوق میپردازد. شاعر میگوید که هیچ کلمه یا داستانی نمیتواند عشق و اشتیاق او را به خوبی توصیف کند، چراکه این احساسات فراتر از هر بیان و رمزی هستند. او بیان میکند که عشق و زیبایی معشوق در جهان مادی نمیگنجند و فقط در خیال ممکن است. همچنین، اشاره به این دارد که در دل عاشق، عشق چنان عمیق است که چیزی جز عشق نمیتواند در آن جا بگیرد. در نهایت، شاعر از درد جدایی و غم عاشقان سخن میگوید و میخواهد که حتی اگر عاشق در عشق نابود شود، دلش در آستان معشوق جایی نداشته باشد، چون عشق او به اندازهای عمیق و وسیع است که هیچ چیز نمیتواند آن را در خود جای دهد.
هوش مصنوعی: عزیزم، داستان عشق تو آنقدر عمیق و پر راز است که نمیتوان آن را در یک روایت ساده گنجاند و حتی در هزاران کلام نیز نمیتوان بهطور کامل بیان کرد.
هوش مصنوعی: شکوه و عظمت تو در دلها میگردد و چهره زیبایت در هیچ جسم و روحی جای نمیگیرد.
هوش مصنوعی: افکار و آرزوهای من درباره زلف و چهرهات فقط در خیال میگنجد و ممکن نیست به حقیقت بپیوندد. اندیشهی وصال تو تنها در ذهن من موجود است و نمیتوانم آن را به واقعیت تبدیل کنم.
هوش مصنوعی: وقتی عشق تو در دل بسط پیدا کند، دیگر در جان خبری از سود و منفعت نخواهد بود. و وقتی محبت تو در دل نشیند، عشق به قدری عمیق و پرشور خواهد بود که گنجایش ندارد.
هوش مصنوعی: دل اگر از وجود تو تغذیه کند، در دنیای زیبایی نمیتواند فراموش شود. جان اگر رنگ و بوی تو را ببیند، جا برای خود در این دنیا نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: پیام خستگی تو در کوی تو چه معنا دارد؟ زیرا در آنجا عاشقان بسیارند و هیچکس نمیتواند در دل آنها جای گیرد.
هوش مصنوعی: آن لحظهای که محبوب به عاشقان خود توجه دارد، فردی که در آنجا نمیتواند وارد شود، واقعاً در فقر و ناتوانی به سر میبرد.
هوش مصنوعی: به کسی که به خاطر عشق تو جان میدهد، مهربانی کن و بگذار او برای مدتی در حضور تو احساس آرامش کند.
هوش مصنوعی: دل عاشق با تمام وجودش فدای معشوق میشود، اما نمیداند که روزی در جایی پیدا خواهد شد که این عشق بزرگ نمیتواند در آن جا جایی داشته باشد.
هوش مصنوعی: زمانی که دل با خیال تو به راز عشق میپردازد، حتی اگر جان آن هم در دنیای دیگری باشد، نمیتواند در این میان جا بگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جانا حدیث حسنت در داستان نگنجد
رمزی ز راز عشقت در صد زبان نگنجد
جولانگه جلالت در کوی دل نباشد
جلوه گه جمالت در چشم و جان نگنجد
سودای زلف و خالت در هر خیال ناید
[...]
دعوّی عشق جانان در هر دهان نگنجد
وصف جمال رویش در هر زبان نگنجد
نور کمال حسنش در هر نظر نیاید
شرح صفات ذاتش درهر بیان نگنجد
عزّجلال وصلش جبریل درنیابد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.