یاران، غمم خورید، که غمخوار ماندهام
در دست هجر یار گرفتار ماندهام
یاری دهید، کز در او دور گشتهام
رحمی کنید، کز غم او زار ماندهام
یاران من ز بادیه آسان گذشتهاند
من بیرفیق در ره دشوار ماندهام
در راه باز ماندهام، ار یار دیدمی
با او بگفتمی که: من از یار ماندهام
دستم بگیر، کز غمت افتادهام ز پای
کارم کنون بساز، که از کار ماندهام
وقت است اگر به لطف دمی دست گیریم
کاندر چَهِ فراق، نگونسار ماندهام
ور در خور وصال نیم مرهمی فرست
از درد خویشتن، که دلافگار ماندهام
دردت چو میدهد دل بیمار را شفا
من بر امید درد تو بیمار ماندهام
بیمار پرسش از تو نیاید، به درد گو:
تا باز پرسدم، که جگرخوار ماندهام
مانا که بر در تو عراقی عزیز نیست
کز صحبتش همیشه چنین خوار ماندهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل شاعر به بیان احساس درد و تنهایی او در فراق یار اختصاص دارد. او از دوستانش میخواهد که غم او را درک کنند و به او یاری رسانند، زیرا بدون یار و در تنهایی در مسیر دشواری گرفتار مانده است. او از دوری یار رنج میبرد و در جستجوی نشانهای از او است. شاعر به شدت تحت تأثیر غم یار قرار دارد و احساس میکند که در جمع دوستانش نیز تنها و غمگین است. در نهایت، او امید دارد که با وصال یار دردش تسکین یابد.
هوش مصنوعی: دوستان، نگران حال من باشید، زیرا به خاطر دوری محبوبم همچنان در غم و اندوه گرفتار شدهام.
هوش مصنوعی: از شما خواهش میکنم که به من کمک کنید، زیرا از درگاه محبوبم دور ماندهام و به خاطر غم او به شدت اندوهگین و در عذاب هستم.
هوش مصنوعی: دوستان من به راحتی از بیابان عبور کردهاند، اما من در مسیر سخت و دشوار تنها ماندهام و کسی همراهم نیست.
هوش مصنوعی: من در میان راه ماندهام و اگر یاری را میدیدم، با او میگفتم که من تنها و بییار ماندهام.
هوش مصنوعی: دستم را بگیر، زیرا به خاطر غم تو از پا افتادهام. حالا من را یاری کن، چون از کار و زندگی عقب ماندهام.
هوش مصنوعی: زمانی است که باید فرصتی به دست آوریم و از لطفی بهرهمند شویم، زیرا در این دورانی که از هم جدا هستیم، خیلی دچار ناراحتی و غم شدهام.
هوش مصنوعی: اگر نمیتوانی به وصال من بیای، لطفاً دستکم اندکی تسکین از درد خودت برایم بفرست، زیرا من در حسرت تو به شدت رنج میبرم.
هوش مصنوعی: وقتی که دردت به دیگران درمان میبخشد، من هنوز در انتظار درد تو هستم و خودم در درد و بیماری ماندهام.
هوش مصنوعی: اگر کسی از تو درباره بیماریام سوالی نکند، به او بگو که دردی دارم؛ چون شاید دوباره از حال من بپرسد و بخواهد بداند که همچنان در عذابم.
هوش مصنوعی: من همیشه از صحبت با تو احساس ضعف و حقارت کردهام، حتی اگر این احساس به خاطر وجود یک عراقی عزیز در کنار تو باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ایندم منم که بیدل و بییار ماندهام
در محنت و بلا چه گرفتار ماندهام؟
با اهل مدرسه چو به اقرار نامدم
با اهل مصطبه چه به انکار ماندهام؟
در صومعه چو مرد مناجات نیستم
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.