عشق شوقی در نهاد ما نهاد
جان ما را در کف غوغا نهاد
داستان دلبران آغاز کرد
آرزویی در دل شیدا نهاد
قصهٔ خوبان به نوعی باز گفت
آتشی در پیر و در برنا نهاد
رمزی از اسرار باده کشف کرد
راز مستان جمله بر صحرا نهاد
عقل مجنون در کف لیلی سپرد
جان وامق در لب عذرا نهاد
بهر آشوب دل سوداییان
خاک فتنه بر رخ زیبا نهاد
از پی برگ و نوای بلبلان
رنگ و بویی بر گل رعنا نهاد
فتنهای انگیخت شوری درفکند
در سرا و شهر ما چون پا نهاد
جای خالی یافت از غوغا و شور
شور و غوغا کرد و رخت آنجا نهاد
نام و ننگ ما همه بر باد داد
نام ما دیوانه و رسوا نهاد
چون عراقی را، درین ره، خام یافت
جان ما بر آتش سودا نهاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشق شوری در نهاد ما نهاد
جان ما در بوتهٔ سودا نهاد
گفتگویی در زبان ما فکند
جستجویی در درون ما نهاد
داستان دلبران آغاز کرد
[...]
عاشقی کو سر به پای ما نهاد
روی خود در جنت المأوا نهاد
از سر دنیی و عقبی درگذشت
هر که پا با ما درین دریا نهاد
بر در میخانه هر کو بار یافت
[...]
روی با ابسال در صحرا نهاد
در فضای جانفشانی پا نهاد
عشق شوری در نهاد ما نهاد
جان ما در بوتهٔ سودا نهاد
گفتگویی در زبانِ ما فکند
جستجویی در درون ما نهاد
دمبدم در هر لباسی رخ نمود
[...]
چون به میدان شهادت پا نهاد
پا برون از ملک اَو اَدنی نهاد
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.