آن را که چو تو نگار باشد
با خویشتنش چه کار باشد؟
ناخوش نبود کسی که او را
یاری چو تو در کنار باشد
ناخوش چو منی بود که پیوست
دل خسته و جان فگار باشد
مزار ز من، اگر بنالم
ماتمزده سوکوار باشد
وان دیده که او ندید رویت
شاید اگر آشکار باشد
آن کس که جدا فتاد از تو
دور از تو همیشه زار باشد
بیچاره کسی که در دو عالم
جز تو دگریش یار باشد
خرم دل آن کسی که او را
اندوه تو غمگسار باشد
تا کی دلم، ای عزیز چون جان
بر خاک در تو خوار باشد؟
نامد گه آن که خستهای را
بر درگه وصل بار باشد؟
تا چند دل عراقی آخر
در زحمت انتظار باشد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و اهمیت معشوق میپردازد و احساسات شاعر را نسبت به او بیان میکند. شاعر به زیبایی و خصوصیات معشوق اشاره میکند و میگوید که هیچکس نمیتواند در کنارش ناخوش باشد. همچنین، او از درد و رنج فراق میگوید و اینکه دلش به خاطر دوری از معشوق خسته و غمگین است. شاعر ابراز میکند که عذاب انتظار وصال معشوق بسیار سخت و رنجآور است و در نهایت، به آرزو و امیدی برای دیدار مجدد با او اشاره میکند.
هوش مصنوعی: آن کسی که مانند تو زیبا و دلربا باشد، چه نیازی دارد که با خود چه کار کند؟
هوش مصنوعی: هیچ کس ناامید و غمگین نمیشود زمانی که شخصی چون تو در کنار او باشد و به او کمک کند.
هوش مصنوعی: کسی مانند من همیشه ناراحت و دلشکسته است و روحش خسته و رنجور است.
هوش مصنوعی: اگر من از خودم بگویم و شکایت کنم، نشاندهندهی وضعیت غمانگیز و سوگواری خواهد بود.
هوش مصنوعی: شاید اگر چهرهات آشکار باشد، آن چشم که تو را نمیبیند، قادر به دیدنات نخواهد بود.
هوش مصنوعی: هر کسی که از تو دور شود و از تو جدا بماند، همیشه در رنج و اندوه خواهد بود.
هوش مصنوعی: بیچاره کسی که در این دنیا و آن دنیا غیر از تو، دوست و یاری نداشته باشد.
هوش مصنوعی: کسی که اندوه و غم تو به او آرامش میدهد، دلش شاد و خرم است.
هوش مصنوعی: تا کی دلم، ای محبوب، باید همچون جانم بر خاک ذلت تو بیارزش و خوار باشد؟
هوش مصنوعی: نیامد زمانی که خستهای در درگاه وصال باشد و این درگاه بر او گشوده شود؟
هوش مصنوعی: چقدر دیگر باید دل عراقی در عذاب انتظار بماند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن روز که روز بار باشد
نوروز بزرگوار باشد
آن جا که چو تو نگار باشد
سالوس و حفاظ عار باشد
سالوس و حیل کنار گیرد
چون رحمت بیکنار باشد
بوسی به دغا ربودم از تو
[...]
تالعل تو سنگبار باشد
بس دیده که اشکبار باشد
در بحر غم تو هر که افتد
در آرزوی کنار باشد
هرگز دل من قرار گیرد
[...]
آن را غم تو یار باشد
با خوش دلیش چکار باشد؟
صوفی چو شکست توبه، ساقی
مگذار که هوشیار باشد
مستی که سبو کشد، مپندار
[...]
گویم به تو نام آن شکرلب
شیرینتر ازین چه کار باشد؟
خرما بگزین و بفکن از وی
چیزی که میان خار باشد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.