چه بود گر نقاب بگشایی؟
بیدلان را جمال بنمایی؟
مفلسان را نظارهای بخشی؟
خستگان را دمی ببخشایی؟
عمر ما شد، دریغ! ناشده ما
بر سر کوی تو تماشایی
با وصالت نپخته سودایی
از فراغت شدیم سودایی
چه توان کرد؟ یار مینشنوی
هیچ باشد که یار ما آیی؟
جان را به چهره شاد کنی؟
دل ما را به غمزه بربایی؟
بی تومان جان و دل نمیباید
دل ما را به جان تو میبایی
پرده بردار، تا سر اندازیم
به سر کوی تو، ز شیدایی
ور بر آنی که خون ما ریزی
غمزه را حکم کن، چه میپایی؟
مفلسانیم بر درت عاجز
منتظر گشته تا چه فرمایی؟
چون عراقی امید دربسته
تا در بسته، بو که، بگشایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عاشقانه و فراق میپردازد. شاعر از معشوق خواستار است که اگر نقاب از چهره بردارد، زیباییاش را به دیگران بنمایاند و دلسوزی کند. او از گذر عمرش و ناراحتی ناشی از فراق صحبت میکند و به دنبال وصالی است که کمزندگیاش را شیرینتر کند. شاعر احساس میکند که بیپول و بیچاره است و در انتظار یار خود، به دنبال دلیلی برای شادی یا تسکین دردهایش میباشد. او به عشق و فراق اشاره کرده و به انتظار بازگشت معشوق و گشوده شدن در امید مینماید. شعر به زیبایی تضاد بین عشق و غم را به تصویر میکشد و در نهایت انتظار و امید به وصال را بیان میکند.
هوش مصنوعی: چه میشود اگر پرده را کنار بزنی؟ آیا زیبایی خود را به دلهای بیخبر نشان میدهی؟
هوش مصنوعی: آیا به فقیران نگاهی خواهی کرد؟ آیا لحظهای به خستگان رحم میکنی؟
هوش مصنوعی: عمر ما گذشت و افسوس! هیچ وقت نتواستیم از تماشای تو در کوی تو لذت ببریم.
هوش مصنوعی: با عشق تو احساس بیتابی و آرزوهایی دارم که همچنان از دوریات رنج میبرم.
هوش مصنوعی: چه کاری میتوان کرد؟ آیا میتوانی صدای یار را بشنوی؟ آیا هیچ نشانهای هست که او به ما برگردد؟
هوش مصنوعی: آیا میتوانی با روی شاد خود، جانم را تسکین دهی؟ آیا با ناز و کرشمهات، دل ما را به بازی بگیری؟
هوش مصنوعی: بدون داشتن مال و ثروت، جان و دل ارزشمندی ندارند. دل ما به خاطر تو ارزش پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: پرده را کنار بزن، تا بتوانیم با عشق و شیدایی به خیابان تو قدم بگذاریم.
هوش مصنوعی: اگر به فکر این هستی که بر خون ما بیافزایی، به خاطر آنچه که ما را نگران میکند، چرا درنگ میکنی؟
هوش مصنوعی: ما درماندگان درگاه تو هستیم و دستمان دراز شده است، منتظریم ببینیم چه دستوری خواهی داد.
هوش مصنوعی: عراقی که امیدش به بسته بودن در است، به بوی خوب اشاره میکند که ممکن است در بسته باز شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این دو شغل برید و عرض به تو
یافته خرمی و زیبایی
روی این را همه بیفروزی
صدر آن را همه بیارایی
چون پدید آمدی تو بر هر کس
[...]
چند پویی به گرد عالم چند؟
چند کوبی طریق پویایی؟
تا کی از بهر قوت و شهوت نفس
همچو کاسانه مینیاسایی؟
چون بدان شهر جان فرود آیی
زین همه دردسر بیاسایی
خسروا، از کمال دانایی
روی دولت همی بیارایی
گاه مال زمین همی بخشی
گاه فرق فلک همی سایی
حرب جویان نهان شوند از بیم
[...]
این همه چابکیّ و زیبایی
این چنین از کجا همیآیی
چون مه چارده به نیکویی
چون بت آزری به زیبایی
مه نخوانم تو را معاذالله
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.