گنجور

 
عراقی

هر دلی کو به عشق مایل نیست

حجرهٔ دیو خوان، که آن دل نیست

زاغ گو، بی‌خبر بمیر از عشق

که ز گل عندلیب غافل نیست

دل بی‌عشق چشم بی‌نور است

خود بدین حاجت دلایل نیست

بیدلان را جز آستانهٔ عشق

در ره کوی دوست منزل نیست

هر که مجنون نشد درین سودا

ای عراقی، بگو که: عاقل نیست