مبتلای هجر یارم، الغیاث ای دوستان
از فراقش سخت زارم، الغیاث ای دوستان
میتپم چون مرغ بسمل در میان خاک و خون
ننگرد در من نگارم، الغیاث ای دوستان
از فراق خویش همچون دشمنانم میکشد
زانکه او را دوست دارم، الغیاث ای دوستان
دیدهاید آخر که چون بودم عزیز در گهش؟
بنگرید اکنون چه خوارم؟ الغیاث ای دوستان
غصههای نامرادی میکشم از دست او
زهره نه کهی برآرم، الغیاث ای دوستان
یاد نارد از من مسکین، نپرسد حال من
هم چنین یار است یارم، الغیاث ای دوستان
هم به نگذارد مرا تا با سگان کوی او
روزگاری میگذارم، الغیاث ای دوستان
قصهها دارم ز جور او میان جان نهان
با کسی گفتن نیارم، الغیاث ای دوستان
جان فرستم تحفه نزد یار و نپذیرد ز من
غم فرستد یادگارم، الغیاث ای دوستان
باز پرسد از من بیچارهٔ ماتم زده
کز فراقش سوکوارم؟ الغیاث ای دوستان
یار من باشید، کز ننگ عراقی وارهم
کز پی او شرمسارم الغیاث ای دوستان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از شدت دلتنگی و غم فراق محبوبش صحبت میکند. او با ناله و زاری از دوستانش کمک و یاری میطلبد و احساس میکند که حالش از وضعیت پیشین، که عزیز و محترم بود، به شدت تغییر کرده و خوار و ذلیل شده است. او از غصههای ناشی از دوری محبوبش رنج میبرد و به یاد نمیآورد که یارش از حال او باخبر شود. شاعر همچنین به تنهایی و ظلمی که از جانب محبوبش نسبت به خودش متحمل شده اشاره میکند و از دوستانش میخواهد که در این درد و رنج او را یاری کنند. در نهایت، او با حس ننگ و شرمساری از وضعیت خود، این احساسات را به شکلی عمیق و احساسی بیان میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.