ساقی، قدحی می مغان کو؟
مطرب غزل تر روان کو؟
آن مونس دل کجاست آخر؟
و آن راحت جان ناتوان کو؟
آیینهٔ سینه زنگ غم خورد
آن صیقل غمزدای جان کو؟
از زهد و صلاح توبه کردم
مخمور میم، می مغان کو؟
اسباب طرب همه مهیاست
آن زاهد خشک جان فشان کو؟
گر زهد تو نیست جمله تزویر
ترک بد و نیک و سوزیان کو؟
ور از دو جهان کران گرفتی
جان و دل و دیده در میان کو؟
با شاهد و شمع در خرابات
عیش خوش و عمر جاودان کو؟
در صومعه چند زهد ورزیم؟
صحرا و گل و می مغان کو؟
چون بلبل بینوا چه باشیم؟
بوی خوش باغ و بوستان کو؟
ما را چه ز باغ و بوی گلزار؟
بوی سر زلف دلستان کو؟
با دل گفتم: مرا نگویی
کان یار لطیف مهربان کو؟
ور یافتهای ازو نشانی
خونابهٔ چشم خون فشان کو؟
با هم بودیم روزکی چند
آن عیش کجا و آن زمان کو؟
دل گفت: هر آنچه او ندانست
از وی چه نشان دهیم: آن کو؟
با این همه جهد می کنم هم
باشد که دمی شود چنان کو
خواهد که فدا کند عراقی
جان در ره او، ولیک جان کو؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از ساقی و مطرب میخواهد که مشروبات و موسیقی را بیاورند تا غم و اندوه دل را کم کنند. او به دنبال مونس دل و راحتی جان است و از زهد خشک و صومعهنشینی دلزده شده و به دنبال شادابی و طرب در میخانهها است. شاعر اشاره میکند که برای چه باید در چنین زهدی زندگی کند وقتی که زندگی شیرین و خوشی در انتظار است. همچنین به عشق و یاد یار نیز اشاره میکند و از جدایی و فقدان او گله میکند، در نهایت ابراز امیدواری میکند که یک لحظه شاد و همراه با عشق را تجربه کند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، کمی شراب مغان به من بده! کجا است آن مطرب که غزلهای زیبایش را برایم بخواند؟
هوش مصنوعی: کجاست آن یاور دل و آرامش جانم که به دنبالش میگردم؟
هوش مصنوعی: دل انسان پر از غم و اندوه شده است؛ چه کسی میتواند آن را پاک کرده و به آن زندگی دوباره ببخشد؟
هوش مصنوعی: از دست کشیدن از زهد و دیانت توبه کردم، اکنون به دنبال شراب و لذتهای آن هستم؛ بَنْدِگان می، کجایند؟
هوش مصنوعی: همه چیز برای شادی آماده است، پس آن زاهد خشک و بیروح کجاست که جانش را نثار کند؟
هوش مصنوعی: اگر پارسایی تو واقعی نیست، پس جدای از خوب و بد، کجا برود آن درد و آتش؟
هوش مصنوعی: اگر تو از دو جهان جان و دل و دیدهات را در دامن کوهها گرفتی، پس کجاست آن سرزمین که تو در آن زندگی میکنی؟
هوش مصنوعی: با وجود معشوق و نور شمع در مکانی که خوشگذرانی میشود، عمر ابدی و بدون پایان را کجا میتوان یافت؟
هوش مصنوعی: چقدر در عبادت و خودسازی در گوشهای از صومعه میتوانیم بگذرانیم؟ کجاست دشت و گل و شراب لذتبخش مغان؟
هوش مصنوعی: ما چگونه میتوانیم مانند بلبل بینوا باشیم؟ بوی خوش گلها و باغها کجاست؟
هوش مصنوعی: ما را چه نیازی به باغ و عطر گلزار دارد؟ عطر موهای دلبر ما کجاست؟
هوش مصنوعی: با دل خود گفتم که چرا تو آن دوست مهربان و دلنشین را به من نمیگویی؟
هوش مصنوعی: اگر نشانی از او به دست آوردهای، پس آبی که از چشمانم میریزد و چون خون جاری است، کجاست؟
هوش مصنوعی: مدت کوتاهی با هم بودیم، اکنون چه شده که دیگر از آن لذت و آن روزها خبری نیست؟
هوش مصنوعی: دل میگوید: هر چیزی که او نمیداند، از کجا میتوانیم نشانی از او پیدا کنیم؟ آن شخص کجاست؟
هوش مصنوعی: با تمام تلاشی که میکنم، امیدوارم لحظهای پیش بیاید که مثل او باشم.
هوش مصنوعی: عراقی میخواهد جانش را در راه او تقدیم کند، اما افسوس که جانش را کجا بیاورد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن مونس غمگسار جان کو؟
و آن شاهد جان انس و جان کو؟
آن جان جهان کجاست آخر؟
و آن آرزوی همه جهان کو؟
حیران همه ماندهایم و واله
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.