بر درت افتادهام خوار و حقیر
از کرم، افتادهای را دست گیر
دردمندم، بر من مسکین نگر
تا شود درد دلم درمان پذیر
از تو نگریزد دل من یک زمان
کالبد را کی بود از جان گزیر؟
دایهٔ لطفت مرا در بر گرفت
داد جای مادرم صد گونه شیر
چون نیابم بوی مهرت یک نفس
از دل و جانم برآید صد نفیر
دل، که با وصلت چنان خو کرده بود
در کف هجرت کنون مانده است اسیر
باز هجرت قصد جانم میکند
کشتهای را بار دیگر کشته گیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر حالتی از خضوع و نیاز شخص به محبت و لطف معشوق است. شاعر با زبانی دردناک از او تقاضا میکند که به او نگاهی کرده و حالش را دریابد. او به عواطف خود اشاره میکند و میگوید که بدون حضور معشوق، دلش به شدت رنج میکشد و از دوری او ناراحت است. همچنین از شیرینترین لحظات با معشوق یاد میکند و حال حاضر خود را به صورت عذابی همچون اسیری در هجرت توصیف میکند. شاعر در نهایت دوباره به حالت ناامیدی و درد اشاره میکند و از معشوق میخواهد که او را از این وضعیت نجات دهد.
هوش مصنوعی: من در درگاه تو به حالت خوار و حقیر افتادهام، از روی مهربانیات، کسی که به زمین افتاده است را یاری کن.
هوش مصنوعی: من در رنج و زحمت هستم، بر من که نیازمندم نظر کن تا شاید درد دلم برطرف شود.
هوش مصنوعی: دل من از تو دور نمیشود، چون چگونه میتواند جسم از روح جدا شود؟
هوش مصنوعی: مادری مهربان و دلسوز مرا در آغوش گرفت و به جای مادرم، انواع محبت و نوازش را به من عطا کرد.
هوش مصنوعی: وقتی که نتوانم بوی محبت تو را احساس کنم، بیوقفه از دل و جانم نالهای بلند برمیخیزد.
هوش مصنوعی: دل که به وصالت عادت کرده بود، حالا در دوران جدایی و هجرت، گرفتار و اسیر مانده است.
هوش مصنوعی: دوباره هجرت به جانم حملهور شده است، گویی که یک بار دیگر جانم را از من میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرسنه روباه شد تا آن تبیر
چشم زی او برده، مانده خیر خیر
ای نگار تیر بالا روز تیر
خیز و جام باده ده بر لحن زیر
عاشقی در پرده عشاق گوی
راههای طبع خواه دلپذیر
شعرهای شهره از من دار گوش
[...]
تاح دولت ، ای جوان بی نظیر
از تو عاقل تر نباشد هیچ پیر
هست در اصلت بلندی بی خلاف
خود چنین باید وزیر بن الوزیر
در میان دولت تو می زییم
[...]
ای بهمت برتر از چرخ اثیر
وز بزرگی دین یزدان را نصیر
برده حکمت گوی از باد صبا
کرده دستت دست برابر مطیر
ای جوان بختی که مثل و شبه تو
[...]
ای خرد در راه تو طفلی بشیر
گم شده در جست و جویت عقل پیر
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.