جانا، ز منت ملال تا کی؟
مولای توام، دلال تا کی؟
از حسن تو بازمانده تا چند؟
بر صبر من احتمال تا کی؟
بردار ز رخ نقاب یکبار
در پرده چنان جمال تا کی؟
از پرتو آفتاب رویت
چون سایه مرا زوال تا کی؟
یکباره ز من ملول گشتی
از عاشق خود ملال تا کی؟
بی وصل تو در هوای مهرت
چون ذره مرا مجال تا کی؟
خورشید رخا، به من نظر کن
از ذره نهان جمال تا کی؟
در لعل تو آب زندگانی
من تشنهٔ آن زلال تا کی؟
وصل خوش تو حرام تا چند ؟
خون دل من حلال تا کی ؟
فریاد من از تو چند باشد؟
بیداد تو ماه و سال تا کی؟
از دست تو پایمال گشتم
آخر ز تو گوشمال تا کی؟
ای دوست، به کام دشمنان باز
کام دل بدسگال تا کی؟
دل خون شده، جان به لب رسیده
از حسرت آن جمال تا کی؟
با دل به عتاب دوش گفتم:
کایدل، پی هر خیال تا کی؟
اندیشهٔ وصل یار بگذار
سرگشته پی محال تا کی؟
در پرتو آفتاب حسنش
ای ذره تو را مجال تا کی؟
آشفتهٔ روی خوب تا چند؟
دیوانهٔ زلف و خال تا کی؟
از مهر رخ جهان فروزش
ای سایه، تو را زوال تا کی؟
از حلقهٔ زلف هر نگاری
بر پای دلت عقال تا کی؟
در عشق خیال هر جمالی
پیوسته اسیر خال تا کی؟
بر بوی وصال عمر بگذشت
آخر طلب محال تا کی؟
در وصل تو را چو نیست طالع
از دفتر هجر فال تا کی؟
نادیده رخش به خواب یکشب
ای خفته درین خیال تا کی؟
هر شب منم و خیال جانان
من دانم و او و قال تا کی؟
دل گفت که: حال من چه پرسی؟
از شیفتگان سال تا کی؟
من دانم و عشق، چند گویی؟
با بیخبران جدال تا کی؟
دم در کش و خون گری، عراقی
فریاد چه؟ قیل و قال تا کی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر غم و اندوه عاشق را از فراق محبوبش بیان میکند. شاعر از محبوب خود میخواهد که دیگر مدتی را در غیبت نباشد و چهره زیبایش را نمایان کند. او به صبر و تحمل خود اشاره میکند و از اینکه چقدر میتواند به این وضعیت ادامه دهد گلهمند است. او تشنگی و جستجوی وصال را تجربه میکند و در عذاب دوری، دلش خون شده است. شعرا به دلتنگیهایش و انتظار برای رسیدن به محبوب اشاره میکند، در حالی که احساس میکند وقت و عمرش در جستجوی عشق میگذرد. تمامی این مسائل نشاندهنده درد و رنج عاشقانه است که از نبود محبوب و امید به وصالش رنج میبرد.
هوش مصنوعی: عزیزم، تا کی باید از غم مهر و محبت تو رنج ببرم؟ تو مایهی امید و عنایت من هستی، پس تا کی باید در انتظار تو بمانم؟
هوش مصنوعی: تا کی باید بر زیبایی تو دل خوش باشم و صبر کنم؟ چه مدت دیگر باید منتظر بمانم؟
هوش مصنوعی: به چهرهات از نقاب بیرون بیاور و زیباییات را یک بار در پرده به نمایش بگذار، تا کی میخواهی این زیبایی را پنهان کنی؟
هوش مصنوعی: چقدر طول میکشد که من تحت تأثیر زیبایی تو از بین بروم؟
هوش مصنوعی: به یک باره از من دلتنگ و خسته شدی، از عاشق خود چه زمانی میخواهی دلگیری؟
هوش مصنوعی: من بدون دسترسی به عشق تو در هوای محبتت مثل یک ذره هستم و نمیدانم تا کی میتوانم این حالت را تحمل کنم.
هوش مصنوعی: ای خورشید زیبا، به من نگاه کن؛ تا کی باید در خفا و دور از جمال تو باشم؟
هوش مصنوعی: من به شفافیت و زیبایی تو مانند آب زندگی نیاز دارم و بینهایت به دنبال آن صفای دل هستم. تا کی باید انتظار بکشم؟
هوش مصنوعی: چقدر میتوانم برای درک وصالت انتظار بکشم در حالی که درد و رنج من بیپایان است؟
هوش مصنوعی: فریاد من از تو چه فایدهای دارد؟ ظلمت تو برای چه مدت ادامه خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: در نهایت از رفتار تو آسیب دیدم و تحت فشار قرار گرفتم. تا کی باید این وضعیت را تحمل کنم؟
هوش مصنوعی: ای دوست، تا کی باید به دشمنان اجازه دهیم که شاد شوند و دل ما را در رنج نگه دارند؟
هوش مصنوعی: دل به شدت غمگین و خونین شده و جان در آستانه از دست رفتن است به خاطر حسرت زیبایی آن چهره، اما این وضعیت تا کی ادامه خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: با دل خود به کاوش در افکار و خیالاتم پرداختم و از خود پرسیدم: تا چه زمانی باید برای هر تصوری نگرانی و عذاب بکشیم؟
هوش مصنوعی: بهتر است دیگر دربارهٔ وصل شدن به معشوق خیال بافی نکنیم و از سرگردانی در این آرزوهای غیرممکن دست برداریم.
هوش مصنوعی: ای ذره، در نور آفتاب زیبایی او چقدر میخواهی منتظر بمانی؟
هوش مصنوعی: زیبایی چهرهٔ تو تا چه زمانی میتواند من را به هم بریزد؟ دیوانگی به خاطر موها و خال تو تا کی ادامه خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: ای سایه، نور محبت تو روشنایی بخش جهان است، اما آیا تا کی باید منتظر زوال تو باشیم؟
هوش مصنوعی: چقدر باید به دلباختگی و اسارت در عشق ادامه داد، وقتی که زلف هر زیبایی به پای دل ما گره خورده است؟
هوش مصنوعی: در عشق، انسان همیشه به زیباییهای خاص و جزئیات جذاب جذب میشود و مدام درگیر این جذابیتهاست. این وضعیت تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: با بوی دیدار، عمر به سر رسید و تلاش برای رسیدن به آن عشق غیرممکن چه زمانی ادامه خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: وقتی در کنار تو هستم و خوب و خوشحالم، از جدایی و غم دوری تو چه فایدهای دارد؟ تا کی باید این کلافگی و نگرانی را تحمل کنم؟
هوش مصنوعی: ای خوابیده در این اندیشه، تا کی خیال زیبایی او را در خواب ببینی؟
هوش مصنوعی: هر شب در کنار یاد معشوقم هستم و میدانم که او هم هست و میپرسم تا کی باید اینگونه باشد؟
هوش مصنوعی: دل گفت: حال من را نپرس، چون حال من مثل شیفتگانی است که سالهاست در عشق غرق شدهاند و در انتظار نمیدانند تا چه زمانی باید منتظر بمانند.
هوش مصنوعی: من میدانم که عشق چیست، حالا چه نیازی به توضیح بیشتر است؟ تا کی باید با کسانی که هیچ نمیدانند، بحث و جدل کنم؟
هوش مصنوعی: در لحظهای که به نفس زدن میروی، دل خود را خالی کن و بگذار اشکهایت بریزند. چرا باید به حرفها و جنجالها اهمیت بدهی؟ تا کی باید به این مسائل توجه کنیم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.