رخ سوی خرابات نهادیم دگربار
در دام خرابات فتادیم دگربار
از بهر یکی جرعه دو صد توبه شکستیم
در دیر مغان روزه گشادیم دگربار
در کنج خرابات یکی مغبچه دیدیم
در پیش رخش سر بنهادیم دگربار
آن دل که به صد حیله ز خوبان بربودیم
در دست یکی مغبچه دادیم دگربار
یک بار ندیدیم رخش وز غم عشقش
صدبار بمردیم و بزادیم دگربار
دیدیم که بیعشق رخش زندگیی نیست
بیعشق رخش زنده مبادیم دگربار
غم بر دل ما تاختن آورد ز عشقش
با این همه غم، بین که چه شادیم دگربار
شد در سر سودای رخش دین و دل ما
بنگر، دل و دین داده به بادیم دگربار
عشقش به زیان برد صلاح و ورع ما
اینک همه در عین فسادیم دگربار
با نیستی خود همه با قیمت و قدریم
با هستی خود جمله کسادیم دگربار
تا هست عراقی همه هستیم مریدش
چون نیست شود، جمله مرادیم دگربار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق عمیق و بیپایان شاعر به معشوق است. شاعر بارها به خرابات و محافل عشق و مستی بازگشته و به خاطر یک جرعه عشق، صدها توبه را شکسته است. او در این مسیر با یک مَغ بچه (مادح) روبرو میشود و ابراز عشقش را دوباره تجربه میکند. شاعر اعتراف میکند که بدون عشق معشوقش زندگی برایش بیمعناست و با وجود درد و غم ناشی از این عشق، شادابی و زندگی را احساس میکند. او همه چیزش را برای عشق باخته و میپذیرد که در این باخت، حقیقت خودش را یافته است. در نهایت، عشق را بر دین و اخلاق ترجیح میدهد و برای او، وجود معشوق بر همه چیز مقدم است.
هوش مصنوعی: چهرهام را به سمت میخانه برگرداندهام و دوباره در چنگ و دام این میخانه گرفتار شدم.
هوش مصنوعی: به خاطر یک جرعه شراب، دو صد بار عهد و پیمان خود را شکسته و در میخانه روزهامان را شکستهایم و دوباره به آن چیزهایی که ترک کرده بودیم برمیگردیم.
هوش مصنوعی: در گوشهایی از خرابات، جوانی را دیدیم که در حال نوشیدن شراب بود. به خاطر جاذبهاش، دوباره سر به زیر انداختیم.
هوش مصنوعی: دل را که با ترفندهای گوناگون از زیباییها به دست آورده بودیم، اکنون به دست یک جوان نااهل و بیتجربه دادهایم.
هوش مصنوعی: ما هرگز محبوب خود را ندیدیم، اما از درد و محبتش بارها جان سپردیم و دوباره زنده شدیم.
هوش مصنوعی: دنیا بدون عشق هیچ معنایی ندارد و ما بدون عشق نمیتوانیم زنده بمانیم.
هوش مصنوعی: غم عشق او به دل ما فشار آورد، اما با این وجود ببین چه اندازه خوشحالیم دوباره.
هوش مصنوعی: در دل ما عشق و شوقی به صورت رخش افکند، اما حالا ما دوباره دل و ایمانمان را بیهدف و بیپروا از دست دادهایم.
هوش مصنوعی: عشق او باعث شده که ما از خوبیها و پرهیزکاری فاصله بگیریم و حالا در اوج فساد به سر میبریم.
هوش مصنوعی: با وجود عدم وجود خود، ارزش و مقامم بالاست، اما زمانی که وجود دارم، همه چیز در من بیارزش و کمرنگ به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: تا وقتی که عراقی وجود دارد، همه ما او را پیروی میکنیم و در خدمت او هستیم. اما وقتی که او نباشد، همه ما هدف و مقصود دیگری خواهیم داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سر بر خط عشق تو نهادیم دگربار
در دام بلای تو فتادیم دگربار
تا در شکن زلف تو بستیم دل خویش
خون جگر از دیده گشادیم دگربار
از بهر تو ما توبه و سوگند شکستیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.