بیا، که عمر من خاکسار میگذرد
مدار منتظرم، روزگار میگذرد
بیا، که جان من از آرزوی دیدارت
به لب رسید و غم دل فگار میگذرد
بیا، به لطف ز جان به لب رسیده بپرس
که از جهان ز غمت زار زار میگذرد
بر آن شکسته دلی رحم کن ز روی کرم
که ناامید ز درگاه یار میگذرد
چه باشد ار بگذاری که بگذرم ز درت؟
که بر درت ز سگان صدهزار میگذرد
مکش کمان جفا بر دلم، که تیر غمت
خود از نشانهٔ جان بیشمار میگذرد
من ار چه دورم از درگهت دلم هر دم
بر آستان درت چندبار میگذرد
ز دل که میگذرد بر درت بپرس آخر:
که آن شکسته برین در چه کار میگذرد
مکش چو دشمنم، ای دوست ز انتظار، بیا
که این نفس ز جهان دوستدار میگذرد
به انتظار مکش بیش ازین عراقی را
که عمر او همه در انتظار میگذرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره حس انتظار و longing برای دیدار محبوب است. شاعر به نوعی از گذر عمر و درد فراق صحبت میکند و از محبوب خودش میخواهد که به او توجه کند و وجودش را دریابد. او به وضوح بیان میکند که چقدر دلش آرام ندارد و هر روز بیتابی بیشتری احساس میکند. شاعر همچنین به آنچه که در دل او میگذرد اشاره میکند و از محبوب میخواهد که به حالش رحم کند و به او اجازه دهد تا از این انتظار فرساینده رهایی یابد. در نهایت، شاعر تأکید میکند که عمرش در انتظار سپری میشود و این وضعیت دیگر برایش قابل تحمل نیست.
هوش مصنوعی: بیا که زندگی من به سرعت در حال گذر است و من در انتظار تو هستم، اما زمان همچنان میگذرد.
هوش مصنوعی: بیا، زیرا روح من از آرزوی دیدن تو به آخر رسیده و غم و اندوه قلبم به شدت در حال گذر است.
هوش مصنوعی: بیا و از کسی بپرس که به خاطر غم تو، روزهایش به سختی و زاری میگذرد، او دیگر از زندگی به لب رسیده است و فقط به لطف تو امید دارد.
هوش مصنوعی: به دل شکستهای که ناامید از یاری میگذرد، با مهربانی و لطف توجه کن.
هوش مصنوعی: چه فرق میکند اگر من از در تو بگذرم؟ در حالی که هر روز و هر لحظه صدها سگ از آن در عبور میکنند.
هوش مصنوعی: با من با بیرحمی برخورد نکن، زیرا ناراحتی تو بدون اینکه هدفی را نشانه بگیرد، به قلب من آسیب میزند.
هوش مصنوعی: هرچند که از مکان تو دور هستم، اما دلم مدام به یاد توست و بارها به درگاه تو فکر میکند.
هوش مصنوعی: از دل کسانی که به درگاه تو میآیند، بپرس که آن کسی که غمگین و شکسته است، چه حالی دارد و چه درخواستی دارد.
هوش مصنوعی: ای دوست، در انتظار تو هستم و نمیخواهم مانند دشمنانم کُشته شوم. بیار، زیرا این زندگیام به سرعت در حال گذر است.
هوش مصنوعی: دیگر بیش از این انتظار عراقی را نکش، زیرا عمر او تماماً در انتظار گذشته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیا بیا، که نسیم بهار میگذرد
بیا، که گل ز رخت شرمسار میگذرد
بیا، که وقت بهار است و موسم شادی
مدار منتظرم، وقت کار میگذرد
ز راه لطف به صحرا خرام یک نفسی
[...]
نظر کنید که آن شهسوار میگذرد
قرار جان من بیقرار میگذرد
اگر نه قصد هلاک منش بود در دل
چنین کرشمهکنان بر چه کار میگذرد؟
دریغ صید نزارم از آن به زاری زار
[...]
شبی که در قدم وصل یار میگذرد
به ذوق گریهٔ بیاختیار میگذرد
کسی که محرم درد من است میداند
که دیده بینم و آب در کنار میگذرد
مخواب در دل شبها که موج قافلهایست
[...]
مرا به زخم زبان روزگار میگذرد
مدار آبله من به خار میگذرد
به اعتبار عزیز جهان شدن سهل است
عزیز اوست که از اعتبار میگذرد
به آب و رنگ جهان هرکه چشم کرد سیاه
[...]
در این دو هفته که با گل مدار میگذرد
پیاله گیر که ابر بهار میگذرد
به این خوشم که شب هجر، تیرهروزان را
به یاد صبح بناگوش یار میگذرد
به حیرت از روش چشم میپرست توام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.