از دل و جان عاشق زار توام
کشتهٔ اندوه و تیمار توام
آشتی کن بامن، آزرمم بدار،
من نه مرد جنگ و آزار توام
گر گناهی کردهام بر من مگیر
عفو کن، من خود گرفتار توام
شاید ار یکدم غم کارم خوری
چون که من پیوسته غمخوار توام
حال من میپرس گه گاهی به لطف
چون که من رنجور و بیمار توام
چون عراقی نیستم فارغ ز تو
روز و شب جویای دیدار توام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق عمیق و درد جدایی سخن میگوید. او خود را زخمخورده و بیمار عشق میداند و از محبوبش میخواهد که با او آشتی کند و او را ببخشد. شاعر احساس میکند که به خاطر عشقش مدام در رنج است و در جستجوی دیدار محبوبش است. او تأکید میکند که نهتنها در این احساس تنها نیست، بلکه دائماً در پی خوشحالی و آرامش محبوبش است.
هوش مصنوعی: من با تمام وجود و از عمق قلبم به عشق تو گرفتارم و به خاطر غم و درد تو جانم به لب رسیده است.
هوش مصنوعی: با من آشتی کن و مرا نزد خودت محترم بدار، زیرا من فردی نیستم که بخواهم با تو درگیر شوم یا به تو آسیب بزنم.
هوش مصنوعی: اگر مرتکب اشتباهی شدهام، از من نگذران و بخشش کن، چون من خود در دام عشق تو گرفتارم.
هوش مصنوعی: شاید اگر لحظهای غم من را درنظر بگیری، چون من همیشه نگران حال تو هستم.
هوش مصنوعی: حال من را گاهی بپرس، لطفاً؛ زیرا به دلیل رنج و بیماری، در شرایط سختی قرار دارم.
هوش مصنوعی: از آنجایی که من عراقی نیستم، در تمام روز و شب بیوقفه به دنبال دیدارت هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عاشق لعل شکربار توام
فتنهٔ زلف نگونسار توام
هیچ کارم نیست جز اندوه تو
روز و شب پیوسته در کار توام
بر من بی دل جهان مفروش از آنک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.