خوشا دردی که درمانش تو باشی
خوشا راهی که پایانش تو باشی
خوشا چشمی که رخسار تو بیند
خوشا ملکی که سلطانش تو باشی
خوشا آن دل که دلدارش تو گردی
خوشا جانی که جانانش تو باشی
خوشی و خرمی و کامرانی
کسی دارد که خواهانش تو باشی
چه خوش باشد دل امیدواری
که امید دل و جانش تو باشی
همه شادی و عشرت باشد ای دوست
در آن خانه که مهمانش تو باشی
گل و گلزار خوش آید کسی را
که گلزار و گلستانش تو باشی
چه باک آید ز کس آن را که او را
نگهدار و نگهبانش تو باشی
مپرس از کفر و ایمان بیدلی را
که هم کفر و هم ایمانش تو باشی
مشو پنهان از آن عاشق که پیوست
همه پیدا و پنهانش تو باشی
برای آن به ترک جان بگوید
دل بیچاره تا جانش تو باشی
عراقی طالب درد است دایم
به بوی آنکه درمانش تو باشی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و وابستگی عمیق به معشوق است. شاعر به زیبایی و خوشیهایی اشاره میکند که با وجود معشوق به دست میآید. او به نوعی آرزو میکند که درد و رنج او تنها به خاطر وجود محبوب باشد و در این مسیر به خوشحالی، آرامش و امیدی که معشوق برایش به ارمغان میآورد، اشاره میکند. در کل، شاعر به عشق، زیبایی و اهمیت حضور معشوق در زندگیاش تاکید میکند و بیان میکند که همه چیز در زندگی او به خاطر وجود آن معشوق معنا پیدا میکند.
هوش مصنوعی: خوشا آن درد که تو تنها درمان آن باشی و خوشا آن راه که تو خود انتهای آن باشی.
هوش مصنوعی: چه زیباست چشمی که بتواند چهرهات را ببیند و چه نیکوست سرزمینی که تو در آن پادشاهی.
هوش مصنوعی: چه خوب است دلی که معشوقش تو باشی و چه خوشبخت است جانی که محبوبش تو باشی.
هوش مصنوعی: کسی که تو آرزوی او را داشته باشی، خوشبخت و شاداب خواهد بود.
هوش مصنوعی: دل امیدوار خوشحال است، چرا که امید و آرزوی او تو هستی.
هوش مصنوعی: ای دوست، در خانهای که تو مهمانش هستی، همه شادی و خوشی و خوشبختی باید وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: کسی که به زیبایی و دلنشینی گل و باغ علاقه دارد، باید بداند که زیبایی واقعی و دلنواز در وجود تو نهفته است.
هوش مصنوعی: اگر کسی نگهبان و حمایت کنندهات باشد، نباید از دیگران نگران باشی.
هوش مصنوعی: از کسی که دلش خالی است و به کفر و ایمان فکر میکند، چیزی نپرس. زیرا هر دو حالت کفر و ایمان از خود تو نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: از آن عاشق که همیشه به تو توجه دارد، پنهان مشو، چون او در هر حال تو را میبیند، چه در زوایای پیدا و چه در خفا.
هوش مصنوعی: دل بیچارهای که میداند زندگیاش به تو وابسته است، حاضر است جانش را فدای تو کند.
هوش مصنوعی: عراقی همیشه به دنبال درد است، به این امید که تو کسی باشی که بتوانی او را درمان کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
مرا دردیست درمانش تو باشی
مرا جانیست جانانش تو باشی
زهی جانی که جانانش تو باشی
خوشا دردی که درمانش تو باشی
قدم سازند از سر عاشقانت
در آن راهی که پایانش تو باشی
بزخم تیغ دشمن طالب دوست
[...]
خوشا آن دل که جانانش تو باشی
خنک باغی که ریحانش تو باشی
به رشک آید قد طوبی در آن باغ
که سرو ناز پستانش تو باشی
علاج درد بی درمان نجوید
[...]
خوشا ملکی که سلطانش تو باشی
خوشا جانی که جانانش تو باشی
خوشا جانی که جانانش تو باشی
خوشادردی که درمانش تو باشی
بباید ترک جان گفت و بسر رفت
بآن راهی که پایانش تو باشی
نه با ایمان بود کارش نه با کفر
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۱۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.