ای به تو زنده جسم و جان، مونس جان کیستی؟
شیفتهٔ تو انس و جان، انس روان کیستی؟
مهر ز من گسستهای، با دگری نشستهای
رنج ز من شکستهای، راحت جان کیستی؟
چونکه ز من جدا نهای، چیست که آشنا نهای؟
یک دم از آن ما نهای، آخر از آن کیستی؟
نز تو به من رسد اثر، نی به رخت کنم نظر
از تو دو کون بیخبر، پس تو عیان کیستی؟
صید دلم به دام تو، توسن چرخ رام تو
ای دو جهان غلام تو، جان و جهان کیستی؟
یافتمی به روز و شب از لب لعل تو رطب
هیچ ندانم از دو لب شهد فشان کیستی؟
بر سر کویت چو سگان هر سحری کنم فغان
هیچ نگویی: ای فلان، تو ز سگان کیستی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لاله رخا سمن برا سرو روان کیستی
سنگدلا، ستمگرا، آفت جان کیستی
تیر قدی کمان کشی زهره رخی و مهوشی
جانت فدا که بس خوشی جان و جهان کیستی
از گل سرخ رستهای نرگس دسته بستهای
[...]
ای همه راحت روان، سرو روان کیستی
ملک تو شد جهان جان، جان و جهان کیستی
اینت جمال دلبری مثل تو کس ندیدهام
هیچ ندانم ای پسر تا تو از آن کیستی
از لب همچو شکرت پر گهر است عالمی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.