ای به تو زنده جسم و جان، مونس جان کیستی؟
شیفتهٔ تو انس و جان، انس روان کیستی؟
مهر ز من گسستهای، با دگری نشستهای
رنج ز من شکستهای، راحت جان کیستی؟
چونکه ز من جدا نهای، چیست که آشنا نهای؟
یک دم از آن ما نهای، آخر از آن کیستی؟
نز تو به من رسد اثر، نی به رخت کنم نظر
از تو دو کون بیخبر، پس تو عیان کیستی؟
صید دلم به دام تو، توسن چرخ رام تو
ای دو جهان غلام تو، جان و جهان کیستی؟
یافتمی به روز و شب از لب لعل تو رطب
هیچ ندانم از دو لب شهد فشان کیستی؟
بر سر کویت چو سگان هر سحری کنم فغان
هیچ نگویی: ای فلان، تو ز سگان کیستی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به پرسش از هویت معشوق میپردازد و احساس عشق و longing را بیان میکند. شاعر از معشوق میخواهد که خود را معرفی کند و از جدایی و رنجی که از آن میبرد، سخن میگوید. او احساس میکند که عشقش به معشوق او را از جهان جدا کرده و در پی یافتن پاسخ این سؤالات هست. در نهایت، او به عشق و وابستگی عمیقش نسبت به معشوق اشاره میکند و تصویر سگی را به کار میبندد که برای عشقش مینالد.
هوش مصنوعی: ای کسی که وجودم به خاطر تو زنده است، همدم روح و جان من، تو کیستی؟ من به عشق تو وابستهام، مونس روح من، تو کیستی؟
هوش مصنوعی: دوست من از محبتش نسبت به من جدا شده و با کس دیگری بوده است. او از درد من کاسته و حالا که راحتی را پیدا کرده، میخواهم بدانم تو چه کسی هستی که این تغییر را برای او ایجاد کردهای؟
هوش مصنوعی: اگر از من جدا نیستی، پس چرا آشنا نیستی؟ یک لحظه هم از ما نیستی، پس در واقع کیستی؟
هوش مصنوعی: از تو چیزی به من میرسد، اما من به چهرهات نگاه نمیکنم. این دو عالم از تو بیخبرند، پس تو کیستی که اینقدر آشکارا در وجودم تأثیر میگذاری؟
هوش مصنوعی: دل من در دام تو گرفتار است، و اسب زندگیام تحت فرمان توست. ای کسی که تمام عالم غلام توست، جان و جهان چه کسی هستی؟
هوش مصنوعی: به دنبال تو در روز و شب، از شیرینی لبهایت چیزی نمیدانم، تو که هستی؟
هوش مصنوعی: هر صبح در کنار کوچهات مثل سگان زاری میکنم، ولی تو هیچ نمیگویی: ای فلانی، تو چه نسبتی با سگان داری؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لاله رخا سمن برا سرو روان کیستی
سنگدلا، ستمگرا، آفت جان کیستی
تیر قدی کمان کشی زهره رخی و مهوشی
جانت فدا که بس خوشی جان و جهان کیستی
از گل سرخ رستهای نرگس دسته بستهای
[...]
ای همه راحت روان، سرو روان کیستی
ملک تو شد جهان جان، جان و جهان کیستی
اینت جمال دلبری مثل تو کس ندیدهام
هیچ ندانم ای پسر تا تو از آن کیستی
از لب همچو شکرت پر گهر است عالمی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.