در صومعه نگنجد رند شرابخانه
ساقی، بده مغی را، درد می مغانه
ره ده قلندری را، در بزم دردنوشان
بنما مقامری را، راه قمارخانه
تا بشکند چو توبه، هر بت که میپرستید
تا جان نهد چو جرعه، شکرانه در میانه
بیرون شود، چو عنقا، از خانه سوی صحرا
پرواز گیرد از خود، بگذارد آشیانه
فارغ شود ز هستی وز خویشتن پرستی
بر هم زند ز مستی نیک و بد زمانه
در خلوتی چنین خوش چه خوش بود صبوحی!
با محرمی موافق، با همدمی یگانه
آورده روی در روی با شاهدی شکر لب
در کف می صبوحی، در سر می شبانه
ساقی شراب داده هر لحظه از دگر جام
مطرب سرود گفته هر دم دگر ترانه
باده حدیث جانان، باقی همه حکایت
نغمه خروش مستان دیگر همه فسانه
نظاره روی ساقی، نظارگی عراقی
خم خانه عشق باقی، باقی همه بهانه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به اشتیاق و ذوق نشستن در جمع عاشقان و مستی از عشق اشاره میکند. او میخواهد از قید و بندهای دینی و دنیوی رهایی یابد و در فضایی آزاد و شاد زندگی کند. در قمارخانهٔ عشق، به دنبال حقیقت و لذت است و میخواهد که تمامی بتهای پرستش شده در دلش بشکند. این مستی نه تنها او را آزاد میکند، بلکه او را به شناخت عمیقتری از خود و جهان میرساند. شاعر در نوشیدن شراب و در کنار یاری محبوب، به آرامش و لذت میرسد و به زیباییهای زندگی و عشق اشاره میکند. در نهایت، زیباییهای عشق و شربت را چونان نکتهای از زندگی معرفی میکند که به آن باید توجه شود.
هوش مصنوعی: در خانقاه نمیتوانند رندانی را که به میخانه علاقهمندند، جا داد. بنابراین، به ساقی بگو که به مینوشنده درد و رنج میخانه را بدهد.
هوش مصنوعی: به راهی که قلندرها میروند، نشان بده که در میان دردنوشان کجاست، و به مقصد قمارخانه اشاره کن.
هوش مصنوعی: زمانی که توبه شکسته شود، هر بت و معبودی که انسان پرستیده، باید کنار برود. در این میان، باید با جان و دل شکرگزار باشیم و از نعمتها بهرهمند شویم.
هوش مصنوعی: زمانی که پرندهای به نام عنقا از خانهاش بیرون میآید، به سوی بیابان پرواز میکند و از تمام وابستگیها و خانهنشینیاش دست میکشد.
هوش مصنوعی: آزاد و رها از وابستگی به وجود و خودخواهی میشود و به خاطر شوق و عشق، با بیاعتنایی به خوبی و بدی دنیا، همهچیز را به هم میریزد.
هوش مصنوعی: در چنین خلوتی که خوشایند است، نوشیدنی لذیذی با دوست و همدمی همدل و یکتا مینوشیم.
هوش مصنوعی: در محضر یک معشوق زیبا و دلربا نشستهام که لبهایش مانند شکر شیرین است و در دستم پیالهای از شراب صبحگاهی دارم که در دل شب نوشیدهام.
هوش مصنوعی: هر لحظه ساقی شراب میریزد و هر آن، مطرب آهنگ جدیدی مینوازد.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به بیان احساسات عمیق خود میپردازد. او میگوید که صحبت از محبوب واقعی و عشق حقیقی همیشه باقی میماند، در حالی که دیگر داستانها و روایتها تنها قصههایی بیاهمیت و کمارزش هستند. به عبارتی، اهمیت و عمق عشق و بادهٔ محبت به قدری زیاد است که هیچ چیز دیگری نمیتواند به پای آن برسد.
هوش مصنوعی: نگاه کردن به زیبایی ساقی و لذت بردن از آن در خانه عشق، همیشگی و ماندگار است و همه چیز دیگر فقط بهانهای برای این لذت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در صومعه نگنجد، رند شرابخانه
عنقا چگونه گنجد در کنج آشیانه؟
ساقی، به یک کرشمه بشکن هزار توبه
بستان مرا ز من باز زان چشم جاودانه
تا وارهم ز هستی وز ننگ خودپرستی
[...]
دیدم نگار خود را میگشت گرد خانه
برداشته ربابی میزد یکی ترانه
با زخمه چو آتش میزد ترانه خوش
مست و خراب و دلکش از باده مغانه
در پرده عراقی میزد به نام ساقی
[...]
میبرزند ز مشرق شمع فلک زبانه
ای ساقی صبوحی درده می شبانه
عقلم بدزد لختی چند اختیار دانش
هوشم ببر زمانی تا کی غم زمانه
گر سنگ فتنه بارد فرق منش سپر کن
[...]
شمع فلک برآید با آتشین زبانه
ساقی نامسلمان درده می مغانه
کشتی من روان کن مانا کرانه یابم
دریای غم ندارد چون هیچ جا کرانه
چون توبه ام شکستی گر نیست وجه باده
[...]
مرآت دل شکستی، ای گنج جاودانه
جان را وحید کردی آخر بهر بهانه
شب بود قوت ما، روزست قدرت ما
ما مست جام عشقیم، از باده شبانه
رحمی کن،ای طبیبم، ای دلبر حبیبم
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.