گنجور

 
امیر شاهی

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «ای سر زلف ترا دل‌های مشتاقان اسیر» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «ر» است.

حرف آخر قافیه

الف
ب
ت
د
ر
ز
س
ش
گ
م
ن
و
ه
ی

شماره ۱: ای نقش بسته نام خطت با سرشت ما

شماره ۲ - استقبال از حافظ: بیا ای از خط سبزت هزاران داغ بر دل‌ها

شماره ۳: لبالب است ز خون جگر پیاله ما

شماره ۴: ابر آمد و بگریست بر اطراف چمن‌ها

شماره ۵: ساقی به آب خضر نشان ده پیاله را

شماره ۶: جان بهر تو در بلاست ما را

شماره ۷: به خود ره نیست در کوی تو مشتاقان شیدا را

شماره ۸ - استقبال از کمال خجندی: چشم تو برانداخت به می، خانه ما را

شماره ۹: اشک چو پرده می‌درد، خلوتیان راز را

شماره ۱۰: خطت که درد و داغ تو نو می‌کند مرا

شماره ۱۱: تلخ است بی‌تو صبر، دل غم فزوده را

شماره ۱۲: بسوخت آتش عشق تو بی‌گناه مرا

شماره ۱۳: خرابیم، از دل ای بی‌رحم گه‌گه یاد کن ما را

شماره ۱۴: زلف تو در کمند جنون می‌کشد مرا

شماره ۱۵: ای در بهار حسن تو گل‌ها و لاله‌ها

شماره ۱۶: دلم گر داشت وقتی خرمی‌ها

شماره ۱۷: کجایی ای ز رویت لاله را ناب

شماره ۱۸: سروی از باغ ارم سایه بر این خاک انداخت

شماره ۱۹: خطت که سبزه بر اطراف یاسمین انداخت

شماره ۲۰: خطت بر لاله تر مشک چین ریخت

شماره ۲۱ - استقبال از سعدی: منم ز دست تو پا بسته در کمند ارادت

شماره ۲۲: چو سبزه ترت از برگ یاسمین برخاست

شماره ۲۳: تا خاک آستانه جانان مقام ماست

شماره ۲۴: خطش به گرد عارض مهوش برآمده است

شماره ۲۵: بازم خدنگ غمزه زنی بر دل آمده است

شماره ۲۶: مرا در عشق بهبودی نمانده است

شماره ۲۷: ابرو ز من متاب، که دل دردمند تست

شماره ۲۸: چشم ستمگرت که بخون در کمین نشست

شماره ۲۹ - استقبال از کمال خجندی: جفای تو بر دل به غایت خوش است

شماره ۳۰: خلق را دلها کباب از چشم پر خون منست

شماره ۳۱: مرا سری است که بر خاک آستانه اوست

شماره ۳۲: گر نمی‌سوزد دلم، این آه دردآلود چیست؟

شماره ۳۳: با طره تو سنبل شوریده‌حال چیست؟

شماره ۳۴ - استقبال از کمال خجندی: کدام دل که ز عشقت اسیر محنت نیست؟

شماره ۳۵: کدام عشوه که در چشم پر خمار تو نیست

شماره ۳۶: مرا گر با تو روی همدمی نیست

شماره ۳۷: امروز نسیم سحری بوی دگر داشت

شماره ۳۸: دوش از رخ تو بزم گدایان چراغ داشت

شماره ۳۹: صبا تا ز زلف تو بویی نداشت

شماره ۴۰: وقتی دل آواره در آن کو گذری داشت

شماره ۴۱: عمر بگذشت و دلم جز عاشقی کاری نیافت

شماره ۴۲: ساقی، به غم تو عقل و جان رفت

شماره ۴۳: کسی که عاشق روی تو شد بباغ نرفت

شماره ۴۴: ای دل ایام هجر شد بنیاد

شماره ۴۵: تا ز شب بر مهت نقاب افتاد

شماره ۴۶: دل بهر تو در ملامت افتاد

شماره ۴۷: تا دل ز کف اختیار ننهاد

شماره ۴۸: باز آی، که دل بی تو سر خویش ندارد

شماره ۴۹: باز این سر بی سامان، سودای کسی دارد

شماره ۵۰ - استقبال از قاسم انوار: هر کسی موسم گل گوشه باغی دارد

شماره ۵۱: خدنگ او که بجان مژده هلاک برد

شماره ۵۲: خاک من باد از سر کوی تو گر بیرون برد

شماره ۵۳: مرا عشقت از ره برون می‌برد

شماره ۵۴: دل زلف ترا گرفت، بد کرد

شماره ۵۵: گرم عشقت عنان دل نگیرد

شماره ۵۶: هر دم ز عشق، بر دل من صد بلا رسد

شماره ۵۷: ای خوش آن شب که به بالین من آن ماه رسد

شماره ۵۸: چو سرو قد تو در جویبار دیده رسد

شماره ۵۹: کسی کش مهر خوبان کار باشد

شماره ۶۰: مبارک، منزلی کان خانه را ماهی چنین باشد

شماره ۶۱: یار خط بر روی زیبا می‌کشد

شماره ۶۲ - استقبال از امیر همایون اسفراینی: دل بی‌رخ تو جانب گلشن نمی‌کشد

شماره ۶۳: باغ را باز مگر مژده گلریز آمد

شماره ۶۴: چمن سرسبز شد ساقی، گل و نرگس به باغ آمد

شماره ۶۵: چو شمشاد قدت در گلشن آمد

شماره ۶۶: چو ساقی آن قدح لاله گون بگرداند

شماره ۶۷: گر من از خاک درت رفتم، دل شیدا بماند

شماره ۶۸: ما برفتیم و دل آواره در کویت بماند

شماره ۶۹: یار با ما چنانکه بود، نماند

شماره ۷۰: تا بر گل تو جعد گره‌گیر بسته‌اند

شماره ۷۱: ای بی‌خبر از گریه خونین‌جگری چند

شماره ۷۲: جان به یاد تو یاد کس نکند

شماره ۷۳: بیدلان کوی تو مقام کنند

شماره ۷۴: عید شد، خوبان به عزم مجلس و می می‌روند

شماره ۷۵: فصل نوروز است و خلقی سوی صحرا می‌روند

شماره ۷۶: به زنجیر زلفت دل ماست در بند

شماره ۷۷: پیکان غمزه را چو بتان آب می‌دهند

شماره ۷۸: وقت گل، خوبان چو بزم عیش در صحرا نهند

شماره ۷۹: خوبرویان چو خدنگ نظری بگشایند

شماره ۸۰: سرو تو مگر ز پا نشیند

شماره ۸۱: بتان که شیوه جور و ستیز می‌جویند

شماره ۸۲: رفتیم، اگر چه دل به غمت دردمند بود

شماره ۸۳: شبی که کوی تو ما را مقام خواهد بود

شماره ۸۴: آن یار خشم رفته که با ما بجنگ بود

شماره ۸۵: عمری دهان تنگ توام در خیال بود

شماره ۸۶: رفت آنکه به وصل تو مرا دسترسی بود

شماره ۸۷: عید است و خلقی هر طرف، دامنکشان با یار خود

شماره ۸۸ - استقبال از سعدی: سوی باغ آن سروبالا می‌رود

شماره ۸۹: بی‌لبت هردم ز چشم درفشان خون می‌رود

شماره ۹۰: گر به عمری ز من دلشده‌ات یاد آید

شماره ۹۱: باغ را چون گل رعنا ز سفر باز آید

شماره ۹۲: نصیب من ز تو گر درد و آه می‌آید

شماره ۹۳: زلف تو سراسر شکن و تاب نماید

شماره ۹۴: چو دل چوگان زلفت در نظر دید

شماره ۹۵: با روی تو از سمن که گوید؟

شماره ۹۶: دل که پیش تو راز می‌گوید

شماره ۹۷: ای فتنه را دو نرگس شوخ تو رازدار

شماره ۹۸: ای به لطف از آب حیوان پاک‌تر

شماره ۹۹: ای هر دم از جفای تو دل را غمی دگر

شماره ۱۰۰: سرو ما را هر زمان دل می‌کشد سوی دگر

شماره ۱۰۱ - استقبال از سعدی: نه کنج وصل تمنا کنم نه گنج حضور

شماره ۱۰۲ - استقبال از کمال خجندی: ای سر زلف ترا دل‌های مشتاقان اسیر

شماره ۱۰۳: سفر گزیدم و داغ تو بر دلست هنوز

شماره ۱۰۴: عید شد، ما را دل دیوانه زندانی هنوز

شماره ۱۰۵: غم روی تو دارد دل، همین بس

شماره ۱۰۶: ای دوست، شبی به کوی ما باش

شماره ۱۰۷: در این گلشن چه سازد بلبل از زاری و فریادش

شماره ۱۰۸: دلم که چشم تو هر لحظه میزند تیرش

شماره ۱۰۹: گل نو آمد و هر کس به عیش و عشرت خویش

شماره ۱۱۰: هرکس گرفته دامن سرو بلند خویش

شماره ۱۱۱: هر کسی پهلوی یاری به هوای دل خویش

شماره ۱۱۲: هر که کوی تو ساخت مسکن خویش

شماره ۱۱۳: پرده بگشا ز روی چون مه خویش

شماره ۱۱۴ - استقبال از کمال خجندی: کنون که موسم عیش است و باده گلرنگ

شماره ۱۱۵: من که چون شمع از غمت با سوز دل در خنده‌ام

شماره ۱۱۶: اگر چه خاک درت ز آب دیده گل کردم

شماره ۱۱۷: ای خسته ز تو روان مردم

شماره ۱۱۸: بیک کرشمه که بر جان زدی، ز دست شدم

شماره ۱۱۹: چو نتوانم که در خیل غلامانت کمر بندم

شماره ۱۲۰: مهی شد کان رخ زیبا ندیدم

شماره ۱۲۱: خوش آن شب کان مه رخسار و زلف پر شکن دیدم

شماره ۱۲۲: من ار پیش یار آبرویی ندارم

شماره ۱۲۳: هر زمان از بی‌خودی خواهم که آن رو بنگرم

شماره ۱۲۴: خوش آن عیدی که اول دیده بر روی تو اندازم

شماره ۱۲۵: هر شب از مستی به سوی خانه ره گم می‌کنم

شماره ۱۲۶ - استقبال از سلمان ساوجی: با تو عمری شد که لاف دوستداری می‌زنم

شماره ۱۲۷: چمن بشکفت و سبزه خط کشید و سرو بالا هم

شماره ۱۲۸: ای در غم تو حاصل من درد و داغ هم

شماره ۱۲۹: هر شب بدل حکایت خود در میان نهم

شماره ۱۳۰: بر بوی تو هر روز به گشت چمن آیم

شماره ۱۳۱: تو شهریار جهان، ما غریب شهر توایم

شماره ۱۳۲: ما دل به چین زلف دلارام بسته‌ایم

شماره ۱۳۳: ما جان بتمنای تو در بیم نهادیم

شماره ۱۳۴: دلا ز عشق بتان چند یار غم باشیم

شماره ۱۳۵: ما از حریم وصل تو با خاک در خوشیم

شماره ۱۳۶: چشم تو خورد باده و من در خمار از آن

شماره ۱۳۷: جان شد آواره و دل بهر تو افگار همان

شماره ۱۳۸: ما را غمی است از تو که گفتن نمی‌توان

شماره ۱۳۹: مرا چشمی است از لعل تو در خون جگر پنهان

شماره ۱۴۰: ای باد، پرده زان گل نو رسته باز کن

شماره ۱۴۱: چو کلک صنع چنین رفت بر صحیفه «کن »

شماره ۱۴۲: تا خط تو برطرف مه آورد شبیخون

شماره ۱۴۳: بر طرف مهت غالیه خم به خم است این

شماره ۱۴۴: باده گلرنگست و ساقی یار و نوروزی چنین

شماره ۱۴۵: ما حق شناس پیر مغانیم و دیر او

شماره ۱۴۶: عیسی دم است یار و دلم ناتوان از او

شماره ۱۴۷: ای غنچه را خون در جگر، از لعل رنگ‌آمیز تو

شماره ۱۴۸: ای در درون خسته نشان خدنگ تو

شماره ۱۴۹: رخ تو رشک مه و آفتاب شد هر دو

شماره ۱۵۰: ای باد صبحدم، خبر یار من بگو

شماره ۱۵۱ - استقبال از کمال خجندی: زهی از خطت نرخ عنبر شکسته

شماره ۱۵۲: منم با درد همزانو نشسته

شماره ۱۵۳: مائیم و دلی ز دست رفته

شماره ۱۵۴: ساقیا، لطفی بکن جامی بده

شماره ۱۵۵: من از خاک درت رفتم، متاعم را به غارت ده

شماره ۱۵۶: زهی عشقت آتش بجان در زده

شماره ۱۵۷: ای گل نو به سفر رفته و سالی مانده

شماره ۱۵۸ - استقبال از سعدی: ای دیده بسی فتنه ز بالای تو دیده

شماره ۱۵۹ - استقبال از کمال خجندی: ای بهر قتل ما زده بر ابروان گره

شماره ۱۶۰: تا بسته‌ای به سلسله مشک‌بو گره

شماره ۱۶۱: عید است و نوبهار و جهانرا جوانئی

شماره ۱۶۲: تا گشودی دو زلف عنبرسای

شماره ۱۶۳: ای که با طره پرچین و شکست آمده‌ای

شماره ۱۶۴: ای شمع رخسار ترا، تابی به هر کاشانه‌ای

شماره ۱۶۵ - استقبال از سعدی: زهی روی تو روشن آفتابی

شماره ۱۶۶ - استقبال از کمال خجندی: تا دل به غم عشق گرفتار نیابی

شماره ۱۶۷: دلا تا ذوق هجران در نیابی

شماره ۱۶۸: ای دل، ار پی به سر کوی ارادت بردی

شماره ۱۶۹: دلا در عشقبازی ترک جان گفت، نکو کردی

شماره ۱۷۰: اگر زلف تو خم در خم نبودی

شماره ۱۷۱: لب شیرین شکرخند داری

شماره ۱۷۲: دلا از مردمی بویی نداری

شماره ۱۷۳: با اهل وفا ز هر چه داری

شماره ۱۷۴: مرا کشتی، متاب آن گوشه ابرو به عیاری

شماره ۱۷۵: دلا ز نرگس مستانه که می‌پرسی؟

شماره ۱۷۶: از سبزه رعنا خطی بر روی گلگون می‌کشی

شماره ۱۷۷: مرا دلی است بدان زلف تابدار یکی

شماره ۱۷۸: ای ز عشقت عالمی را روی در آوارگی

شماره ۱۷۹: مرا اگر چه ببینی و رو بگردانی

شماره ۱۸۰: ای بی خبر از سوز دل و داغ نهانی

شماره ۱۸۱ - در باب بار ندادن بایسنقر به وی در مجلسی: ای که در بزم طرب جام دمادم می‌زنی

شماره ۱۸۲ - استقبال از کمال خجندی: دولت وصلش میسر کی شود بی‌جست‌و‌جوی؟

شماره ۱۸۳: خال که بر عارض مهوش نهی

شماره ۱۸۴: چه حالتست که از حال من نمی‌پرسی؟

شماره ۱۸۵: چه شوخیست که در چشم پر فتن داری؟

sunny dark_mode