زهی از خطت نرخ عنبر شکسته
قدت سرو را دست بر چوب بسته
غباریست خطت نشسته بر آن لب
بلی، خط یاقوت باشد نشسته
ز خرمای وصل تو ذوقی نیابند
کسانی که از خار گردند خسته
دلم بسته شد در شکنهای زلفت
از آنروی گشتم چنین دلشکسته
تو جایی که باشی، که باشند خوبان؟
ز خاشاک با گل نبندند دسته
در این باغ، روزی که نارسته بودم
چو لاله نبودم ز داغ تو رسته
دل شاهی از زلف خوبان هراسد
چو آهوی از دام صیاد جسته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر، به زیبایی و ظرافت احساسات عاشقانه را بیان میکند. او از خطی که شبیه عطرِ خوشِ عنبر است سخن میگوید و به زیباییهای محبوبش اشاره میکند. شاعر احساس میکند که دلش در دام زلف محبوب گرفتار شده و نمیتواند از آن رهایی یابد. او همچنین به تضاد میان زیبایی و زشتی اشاره میکند و میگوید که در دنیای عشق، خوبان در کنار هم قرار دارند و از ناراحتیها و فراقها رنج میبرند. تمام این احساسات از کارزاری درونی حکایت دارد که شاعر در تلاش است تا عشق و زیبایی محبوب را تماشاکند و از عذاب فراقش بگریزد.
هوش مصنوعی: ای خوشا خط زیبایت که مانند عطر مشک دلنشین است و قامت تو همچون سرو بلند و استوار است که به درخت تکیه کرده است.
هوش مصنوعی: خط تو مانند غباری بر آن لب جای گرفته است. بیشک این خطی از یاقوت است که نشسته و جا خوش کرده است.
هوش مصنوعی: افرادی که از سختیها و مشکلات زندگی خسته شدهاند، نمیتوانند شادی و لذت وصل تو را درک کنند.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر پیچیدگیهای زلف تو بسته شده و به همین خاطر این گونه دلسوخته و ناراحت شدهام.
هوش مصنوعی: هر جا که تو حضور داشته باشی، محلی برای حضور نیکان و خوبان نیست. از زباله و خاشاک نمیتوان دستهای از گل ساخت.
هوش مصنوعی: در این باغ، روزی که هنوز به بلوغ نرسیده بودم، مانند لالهای نبودم که از درد تو آزاد شده باشد.
هوش مصنوعی: دل شاهان به خاطر زیباییهای محبوبان نگران است، مانند اینکه آهو از دام صیاد فرار میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لبت چشمه و خضر گردش نشسته
نبات است کز طرف کوثر برسته
تعالی الله آخر که دیده ست لعلی
میانش ز دردانه ها رسته رسته
از آن رسته ها گویی افتاد در شک
[...]
لب یار برهم چرا زد ز پسته
چه موجب شکستن ز مشتی شکسته
شکر پیش آن لب دروغیست شیرین
بیا به چندین گره بر نی قند بسته
بر آن آب عارض خط نازک او
[...]
زهی زلف تو نرخ سنبل شکسته
به زنجیر زلفت دل خسته بسته
دلم را ازین بیش مشکن که هرگز
نبوده ست بازار گرمم شکسته
بشد عاشق زار تا در رخت دید
[...]
اگر از دهان تو زد لاف پسته
نرنجی که آید به خدمت شکسته
و گر دم زد از جعد زلفت بنفشه
بیارند پیش تواش دست بسته
به رقص ایم از شادمانی در آن دم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.