تا خاک آستانه جانان مقام ماست
در بزم عیش جرعه راحت به جام ماست
گفتی: فلان به کوی من از خاک کمتر است
این هم چو بنگری سبب احترام ماست
زاهد حرام گفت می لعل را، بلی
ما زائریم و میکده بیتالحرام ماست
تا بر درش به خاک مذلت نشستهایم
سلطان چار بالش گردون غلام ماست
روی چو زر به خاک درش تا نهادهایم
در ملک عشق سکه شاهی به نام ماست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و ارادت به معشوق اشاره دارد. شاعر با بیان اینکه مقام و منزلت او در آستانه معشوق است، از خوشی و لذت در بزم عشق صحبت میکند. او تأکید میکند که اگر دیگران او را کمتر از خاک میدانند، این فقط نشاندهنده اهمیت و احترام اوست. همچنین، شعر به حرمت و قدردانی از میخانه و مینوشی اشاره دارد که در آن، زاهدان ممکن است چیزی را حرام بدانند، اما او به عشق و میخانه به عنوان مقدسترین مکان اشاره میکند. در نهایت، شاعر با تأکید بر اینکه عشق و احترام او تا حدودی بالاتر از سلطنت است، نشاندهنده عظمت روح و احساسات انسانی است.
هوش مصنوعی: ما در کنار سرزمین محبوبمان قرار داریم و در میان جشن و شادی، لذت را در جرعهای نوشیدنی مییابیم.
هوش مصنوعی: تو گفتی که چیزی در کوی من از خاک هم بیارزشتر است، اما اگر به آن نگاه کنی، میتوانی بفهمی که ما به خاطر همین موضوع احترام و ارزش قائل هستیم.
هوش مصنوعی: زاهد میگوید که نوشیدن شراب حرام است، اما ما درواقع زائرانی هستیم و میکده ما مانند کعبه مقدس است.
هوش مصنوعی: ما برای رسیدن به در آن شخص بزرگوار، در وضعی پست و ذلتبار نشستهایم، در حالی که سلطان آسمانها نیز خدمتگزار ماست.
هوش مصنوعی: چهرهات که مانند طلاست، بر خاک درگاهت گذاشتهایم، زیرا در سرزمین عشق، دلهای عاشق به نام ما ارزشمندند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از لطف دوست سکه دولت بنام ماست
اقبال یافتیم و سعادت غلام ماست
بحری که موج او ز سمک تا سما رسید
آن بحر جرعه ای ز می لعل فام ماست
این سبز خنگ چرخ بمیدان کن فکان
[...]
از لطف دوست سکه دولت به نام ماست
اقبال یافتیم و سعادت غلام ماست
تا نقد دارضرب معارف کلام ماست
در ملک فقر سکه شاهی بنام ماست
چون والی ولایت کشف و ولایتیم
سلطان ملک کون کمینه غلام ماست
بیرون ز ملک اسم وصفت رتبه منست
[...]
وصف کمال حسن تو ورد دوام ماست
ذکر لب تو لذت شرب مدام ماست
ما خاک کوی دوست به جنت نمیدهیم
کوی نگار روضهٔ دارالسلام ماست
ای باد به کوی نگارم گذر کنی
[...]
حرفی که از کسی نشنیدی، پیام ماست
در نامهٔ تو آنچه نگنجید، نام ماست
با آنکه بست آن گل خود رو لب از جواب
شرمندهٔ رقیب ز ننگ سلام ماست
ای دل ز شکوه بهر خدا رنجهاش مساز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.