خوبرویان چو خدنگ نظری بگشایند
بسر هر مژه خون از جگری بگشایند
پرده دار حرم از دردکشان فارغ و ما
چشم بنهاده که از غیب دری بگشایند
نا امیدی بر ارباب طریقت کفر است
گر دری بسته شد ای دل، دگری بگشایند
گر نه از نسخه حسنت ورقی میطلبند
دفتر گل ز چه رو هر سحری بگشایند؟
شاهی اندیشه آن زلف مکن بیش، که آن
نیست رازی که به هر بیخبری بگشایند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و تاثیر آن بر دل و جان انسانهاست. شاعر به توصیف افرادی میپردازد که با نگاه خود، دلها را میگشایند و به احساسات عمیق میانجامند. او میگوید که اگر در جایی در بسته باشد، ناامیدی جایز نیست و باید به دنبال در جدیدی بود. همچنین اشاره میکند که زیبایی باید مورد توجه قرار گیرد و به رمز و رازهای آن پرداخته شود، زیرا زیبایی همواره در دسترس است و میتواند دلها را فتح کند. در کل، شعر به امید و عشق و اهمیت زیبایی در زندگی آدمیان تأکید میکند.
هوش مصنوعی: زیبایانی که با یک نگاه خود، قلبها را میشکافند و باعث درد و رنج میشوند، قدرتی دارند که میتواند عواطف را به شدت تحت تاثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: کسی که مسئولیت مراقبت از حرم را دارد، از مشکلات و آلام دیگران بیخبر است و ما به امید این هستیم که درب جدیدی از عالم غیب برایمان باز شود.
هوش مصنوعی: ناامیدی در مسیر رسیدن به حقیقت و راه الهی نادرست است. اگر در یک در بستهای مواجه شدی، بدان که در دیگری برایت باز خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر از زیباییات نشانهای نمیطلبند، پس چرا هر صبح، گلها را میگشایند؟
هوش مصنوعی: زیاد دربارهی زلف زیبای او فکر نکن، زیرا این یک راز است که به هر کسی نمیتوان گفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از کمان خانه چو خوبان سحری بگشایند
خون بس دل که به هر رهگذری بگشایند
خط و خال تو چو از عشق دری بگشایند
ای بسا فتنه که بر هر گذر ی بگشایند
ره خوبان همگی بر گل و بر لاله شود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.