ای خوش آن شب که به بالین من آن ماه رسد
شمع در دست به کاشانهام آن شاه رسد
وعده وصل به ماهی شد و ماهی عمریست
بخت آن کو که مرا عمر به یک ماه رسد
دل در آن چاه ذقن ماند، بگو با سر زلف
که به فریاد اسیران تک چاه رسد
گفتمش: شب همه شب از غم تو نالانم
گفت: مینال، به فریاد تو الله رسد
روی در آینه مهر تو جان خواهم داد
دم آخر که مرا عمر به یک آه رسد
گفتهای: شاهی اگر هیچ نباشد سگ ماست
من که باشم، که به این سوخته این جاه رسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به آرزوی وصال و دیدار یاری محبوب اشاره دارد. شاعر به شوق و انتظار شب لقای محبوب خود مینویسد و از احساسات عمیق و غمگین خود صحبت میکند. او تأکید دارد که اگرچه روزها و شبها به سختی میگذرانند، اما لحظهای که محبوبش به بالین او برسد، همه چیز را ارزشمند میکند. شاعر با تصویرسازی از دلدادگی و اشتیاقش، به صورت زیبایی از محبت و دردهای ناشی از دوری سخن میگوید و نشان میدهد که حتی در سختیها، امید و عشق او را زنده نگه میدارد.
هوش مصنوعی: چه شب دلانگیزی خواهد بود که آن دختر زیبا با شمعی در دست به خانهام بیاید و بر بالین من حضور یابد.
هوش مصنوعی: وعده دیدار با معشوق به من داده شده، اما عمر من بسیار کوتاه است. خوشا به حال کسی که فقط یک عمر کوتاه به اندازه یک ماه داشته باشد و آن را با معشوق بگذراند.
هوش مصنوعی: دل در چاه غم و اندوه گرفتار شده است، بگو ای زلفهای پریشان، که صدای کمک اسیران به یک چاه کوچک میرسد.
هوش مصنوعی: به او گفتم: در طول شب به خاطر غم تو همیشه در اندوهم. او پاسخ داد: با نالهات ادامه بده، شاید صدایت به خدا برسد.
هوش مصنوعی: در لحظه آخر زندگی میخواهم جانم را به عشق تو بدهم، زیرا احساس میکنم که عمرم تنها با یک نفس به پایان میرسد.
هوش مصنوعی: تو گفتهای که اگر شاهی وجود نداشته باشد، من کیستم که به این عنوان خود را مطرح کنم؟ به این شخصی که در این وضعیت قرار دارد، چه ارزشی میدهی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.