گنجور

 
امیر شاهی

تا دل به غم عشق گرفتار نیابی

در خیل سگان در او بار نیابی

گر باز شکافی دل صد پاره ما را

صد داغ بلا یابی و آزار نیابی

گر همچو صبا عرصه آفاق بگردی

در روضه او یک گل بی خار نیابی

عشقت بسوی دوست عنان میکشد ای دل

بشتاب، که لایقتر از این کار نیابی

دریاب دمی شاهی دلخسته خود را

ترسم که بجوییش و دگر بار نیابی

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
کمال خجندی

تا خلوت دل خالی از اغیار نیابی

بام و در آن خانه پر از بار نیابی

آنجا که شد او یافته خود را نتوان یافت

غم نیست که سریابی و دستار نیابی

بیدار شود آنگه طلب آن روی که هرگز

[...]

رضاقلی خان هدایت

تا خلوتِ جان خالی از اغیار نیابی

بام و درِ این خانه پر از یار نیابی

آنجا که شد او یافته خود را نتوان یافت

غم نیست چو سر یابی و دستار نیابی

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه