کدام دل که ز عشقت اسیر محنت نیست؟
کدام سینه که از داغ تو جراحت نیست؟
طبیب چاره دل گو مساز و رنج مبر
که ناتوان مرا آرزوی صحت نیست
به قول ما می روشن نمی کشد زاهد
درون تیره دلان قابل نصیحت نیست
اگر لطایف غیبت هواست، ای صوفی
بنوش باده، که حاجب به رقص و حالت نیست
چو من به کوشش واعظ کسی نخواهم شد
بگو تردد ضایع مکن که منت نیست
بمجلسی که سخن زان لب و دهان گذرد
حدیث غنچه مگویم، که هیچ نسبت نیست
خیال روی تو تا نقش بسته ام در دل
دگر هوای بتانم بهیچ صورت نیست
دلا مدار ز ابنای دهر چشم وفا
که در جبلت این همرهان مروت نیست
به ناله دردسر خلق میدهد شاهی
ز کوی خویش برانش، که اهل صحبت نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تم موضوع عشق و رنج ناشی از آن میپردازد. شاعر از دلهایی صحبت میکند که تحت تأثیر عشق رنج میکشند و به داغی از محبوب دچار شدهاند. او به طبیب خطاب میکند که دیگر درمان نکند، زیرا دیگر آرزویی برای بهبودی ندارد. همچنین به زاهد و صوفی اشاره میکند که در درون دلهای تیره، نصیحت چندانی اثر ندارد و خود او نیز به دنبال نصیحت نیست. شاعر اعلام میکند که هیچ چیز نمیتواند محبت و عشق او به معشوق را تغییر دهد و از دیگران خواستار وفا و صداقت نیست، زیرا در زمانهای که انسانها وفادار نیستند، امیدی به وفا نیست. در نهایت، او به درد و رنج ناشی از عشق اشاره میکند و میگوید که در این مسیر، در کنار انسانهای نالایق، جایی برای او وجود ندارد.
هوش مصنوعی: کدام دلی وجود دارد که به خاطر عشق تو در درد و رنج نباشد؟ و کدام سینهای هست که از ناراحتی تو آسیب ندیده باشد؟
هوش مصنوعی: دکتر، راهحلی برای دل من پیدا نکن و درد مرا بیشتر نکن، زیرا من دیگر توانایی آرزوی سلامتی را ندارم.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که کسانی که دلهای تیرهای دارند، به هیچ وجه قابل نصیحت و راهنمایی نیستند. زاهد، به رغم تمام تلاشهایش، نمیتواند آنها را به روشنایی و آگاهی برساند.
هوش مصنوعی: اگر نکات جذاب و لطیف غیبت در فضا موجود است، ای صوفی، باید باده بنوشی، زیرا که پردهدار (حجاب) در حال رقص و شادی نیست.
هوش مصنوعی: من مثل دیگران با تلاش و نصیحت نمیتوانم به کسی تبدیل شوم؛ پس خواهش میکنم وقت و انرژی خود را بیهوده صرف نکن، چون در این کار نفعی نیست.
هوش مصنوعی: در جایی که صحبت از عشق و احساسات دلنشین میشود، من از شادیهای جوانی و زیباییهای آن میگویم، چرا که آن موضوع ربطی به این جمع ندارد.
هوش مصنوعی: تصویر زیبای تو آنچنان در دل من نقش بسته است که دیگر هیچ تمایلی به زیباییهای دیگر ندارم.
هوش مصنوعی: ای دل، به فرزندان زمان امید وفا و صداقت نداشته باش، زیرا در ذات و نهاد این همراهان، جوانمردی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: شاهی که از جای خود خارج میشود، برای خلق که در درد و دردسر هستند، ناله و زاری میکند؛ زیرا او اهل گفتگو و درد و دل کردن نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سری که پیش تو بر آستان خدمت نیست
سربست آن که سزاوار تاج عزت نیست
به جد و جهد یر کجا شود وصلت
که قرب پادشهان جز به سی دولت نیست
ز قامت نو به طوبی کشد دل زاهد
[...]
مرا دلیست که در وی بجز محبت نیست
ز عشق حاصل او غیر درد و محنت نیست
مکن ملامتم ای شیخ از طریقه عشق
که راه عشق برون از ره طریقت نیست
مکن تردد بیهوده در نصیحت ما
[...]
میا به پرستش من، جون امید صحت نیست
به حال مرگ مرا دیدن از محبت نیست
به غایتی هوس گفتوگوست با تو مرا
که تاب خامُشیام با وجود حیرت نیست
کنون که جان به لب آمد مرا، دمی بنشین
[...]
مرا ز زلف تو غیر از شکست و محنت نیست
بنای خانه زنجیر بهر راحت نیست
برهنه پای نخواهیم ماند، آبله هست
در آن دیار که کفشی بپای همت نیست
چنین که قافله آه می رود بشتاب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.