ای هر دم از جفای تو دل را غمی دگر
عالم ز تو خراب و تو در عالمی دگر
ایندم که در رکاب توام، خون من بریز
ترسم که عمر امان ندهد تا دمی دگر
تیری زدی و ریش دل آسوده شد ز درد
هان! ای طبیب خسته دلان، مرهمی دگر
بلبل ز شوق نعره زنان در حریم باغ
گل هر زمان به مجلس نامحرمی دگر
شاهی، ز گریه سیل براین آب و گل مریز
کاین خانه پست میشود از شبنمی دگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و غم ناشی از جدایی و مشکلات عاطفی میپردازد. شاعر از غمهای پیوستهاش میگوید و اشاره میکند که جهان به خاطر معشوقش خراب است، در حالی که خود او در دنیای دیگری زندگی میکند. او از احساس ناپایداری و ترس از گذر زمان سخن میگوید و از طبیب میخواهد که درمانی برای دلهای خسته ارائه دهد. همچنین به زیبایی بلبل در باغ و تاثر او از نامحرمی در آن محیط اشاره میکند، و در نهایت نگران است که دنیای او به واسطه تغییرات کوچک، از بین برود.
هوش مصنوعی: ای کسی که هر لحظه به خاطر ستمت دلم را غم تازهای میآفریند، در حالی که من از آلام تو خرابم و تو در جهانی دیگر به سر میبری.
هوش مصنوعی: در این زمان که من در کنار تو هستم، اگر نیاز باشد جانم را فدای تو میکنم، زیرا نگرانم که عمرم اجازه ندهد تا زمانی دیگر در خدمتت باشم.
هوش مصنوعی: تو با تیر خود به دل من زدی و آن را از درد رها کردی، ای طبیب که دلهایی دچار رنج و خستگی را درمان میکنی، آیا میتوانی دارویی تازه بیاوری؟
هوش مصنوعی: بلبل به خاطر عشق و شوق، با صدای بلند در باغ گل آواز میخواند و هر بار در جمعی که به او مربوط نیست، حضور مییابد.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، از گریه و اندوه خود بر این آب و گل، مگذار که این خانه از بارش یک اشک دیگر هم خراب و ویران شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای اهل درد را ز تو هر دم غمی دگر
نیش غم تو بر دل ما مرهمی دگر
درکوی تو که درگه اهل سعادتست
از آب چشم اهل صفا زمزمی دگر
ترشد به اب جود تو خاک وجود ما
[...]
هردم رسد به دل چو ز عالم غمی دگر
غم نیست چون ز من بودت عالمی دگر
دارد گدای میکده از باده قدح
آیینه سکندر و جام جمی دگر
گویم به نزد پیر مغان جور مغبچه
[...]
دل را چو نیست جز غم تو همدمی دگر
بادا فزون بهر غم از آن در غمی دگر
تیغت کجاست کین نفسی کو ز عمر ماند
با او به شوق او برآرم دمی دگر
زاهد مخوان به سوی بهشتم که کوی دوست
[...]
شاهی که هست کشور او عالمی دگر
در ملک جم بود به حقیقت جمی دگر
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.